🌷تقدیم به شهید والامقام
#سیدحسن_نصرالله
چه دارد میشود؟ ای داد از این پاییز! نصرالله!
خودت تکذیب کن اخبار را! برخیز! نصرالله!
خبر، از انفجار قلبها و خانهها دادند
خبر، بمب است و ویران کرده ما را نیز، نصرالله!
پسِ آن دودها ما «جاءَ نصرالله» میگفتیم
که ما را جز قنوتی نیست دستآویز، نصرالله!
لبی وا کن جهان ماندهست دلتنگ رجزهایت
مپرس از کاسهٔ صبری که شد لبریز، نصرالله!
بگو از مرکز فرماندهی -از آسمان- با ما
چه خواهی کرد با اهریمن خونریز، نصرالله
حسین آمد به بالین تو این ساعت گوارایت
تو و دیدار یار و گریهٔ یکریز، نصرالله
خودت را سالها مجبور قید زیستن کردی!
چه شد یکسو نهادی جامهٔ پرهیز، نصرالله!
از این پس، ضاحیه در حاشیه هرگز نخواهد ماند
که قلب ماست بیروت شهادتخیز، نصرالله!
📝 #میلاد_عرفانپور
✅ @ShereHeyat
🌷تقدیم به شهید والامقام
#سیدحسن_نصرالله
در پیش روی ما خیابانی که باریک است
پر میزنی اما جهان پشت ترافیک است
اخبار صبح شنبه از خون تو میگوید
خون تو یعنی جمعۀ دیدار نزدیک است
اخبار میگوید تو را کشتند و در گوشم
این جمله مثل آخرین دستور شلیک است
خون تو چون انبار باروت است، خواهد زد
آتش به سر تا پای دنیایی که تاریک است
آری، شهادت عین آزادیست مرد، ای مرد!
این بیتها تنها برای عرض تبریک است
📝 #اعظم_سعادتمند
✅ @ShereHeyat
🌷تقدیم به شهید والامقام
#سیدحسن_نصرالله
یک به یک پرپر شدند این روزها عمّارها
پس چه شد آن انتقام سخت؟ میداندارها!
پس چه شد آن انتقام سخت؟ ای مردانِ مرد!
خستهایم از این همه اصرارها... انکارها...
داغداریم؛ آری آری... داغدار لالهها
بیقراریم؛ آری آری... بیقرارِ یارها
میکُشند از ما چه بیرحمانه، بیاحساسها
میکُشند از ما چه بیاندازه، بیمقدارها
این که زیر خاک و خون ماندهست «حزبالله» نیست
آرزوی انتقام ماست در آوارها
آه... پرپر گشت «اسماعیل»... «ابراهیم» سوخت
از غم «سیدحسن» آتش گرفتم بارها
«انتقام ماست قطعی... انتقام ما...» چه شد؟
آه از این تکرارها... تکرارها... تکرارها...
آرزوها ابر شد، چون فرصتی کوتاه رفت
«جاء نصرالله» میخواندیم، «نصرالله» رفت
📝 #رضا_یزدانی
✅ @ShereHeyat
🌷تقدیم به شهید والامقام
#سیدحسن_نصرالله
بخوان در گوش دنیا «رتل القرآن ترتیلا»
بخوان از نصر از اسرا... «و نزلناه تنزیلا»
بخوان: موسی به نفرین لب گشود آواره شد این قوم
که سرگردان و حیران شد از این صحرا به آن صحرا
بخوان همسفرۀ جالوت با دستان خونآلود
ندارد سهمی از خاک مقدس یک وجب حتی!
به دلهای پر از طغیان و کفر و کینه: «قل موتوا»
به چشمانی که بازند و نمیبینند: «اُنظرنا»
دمشق و غزه و بیروت و بغداد است یا تهران
وطن جاییست که پیچیده آنجا عطر خون ما
به نابودی آن فرعون ذیالاوتاد، آن جلّاد
به خونخواهی خونی که چکیده از سرِ یحیی
عماد و صالح و قاسم، ابومهدی و اسماعیل
چنین پیمان خون بستند در سرتاسر دنیا
که خاکستر نگردد شاخههای کوچک زیتون
نسوزد خانهای بر شانههای مسجدالاقصی
نبندد جای قنداقه، کفن را بر تن نوزاد
در آغوشش نگیرد مادری فرزند بیسر را
جهان از درد میپیچد به خود، آمادۀ فجر است
شب تاریک خواهد رفت «وعداََ کان مفعولا»
صدای غرّش آزادگان عالم است آری
به زودی میرسد یک لشکر آزاده از هرجا...
📝 #طیبه_عباسی
✅ @ShereHeyat