eitaa logo
شعر هیأت
9.7هزار دنبال‌کننده
964 عکس
163 ویدیو
13 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
آه می‌کشم تو را با تمام انتظار پر شکوفه کن مرا، ای کرامت بهار در رهت به انتظار، صف به صف نشسته‌اند کاروانی از شهید، کاروانی از بهار... بر سرم نمی‌کشی دست مهر اگر، مَکش تشنۀ محبت‌اند لاله‌های داغدار دسته‌دسته گم شدند سهره‌های بی‌نشان تشنه‌تشنه سوختند، نخل‌های روزه‌دار می‌رسد بهار و من بی‌شکوفه‌ام هنوز آفتاب من بتاب، مهربان من ببار! 📝 🌐shereheyat.ir/node/261@ShereHeyat
🔹جهان‌های تازه🔹 افق‌های باز و کران‌های تازه زمین‌های نو، آسمان‌های تازه پر از شوق کشف‌ است منظومه‌هامان پر از حیرت کهکشان‌های تازه پریدن به آغوش فصلی دگرگون دویدن به سوی زمان‌های تازه به مرز علوم: اکتشافات بی‌حد به بام فنون: نردبان‌های تازه رصد کرده‌اند آن طرف‌تر هدف را سر برج‌ها دیده‌بان‌های تازه اگر چاه و چاله‌ست در راه مقصد... اگر ترس و‌ شک و گمان‌های تازه... اگر خار در چشم و صبر است دستور... اگر در گلو استخوان‌های تازه... ببین هفت‌خان را گذشته‌‌ست و حالا رسیده‌ست رستم به خان‌های تازه وطن لشکری آرش آورده با خود مسلح به تیر و کمان‌های تازه تویی وارث پهلوان‌های پیشین تویی نسلی از قهرمان‌های تازه بیا و بخوان دست افسانه‌ها را بیا و بگو داستان‌های تازه.. به شوق صدور جهان‌بینی نور بخوان صبح را با زبان‌های تازه کمی مشق کن لذت سادگی را اگر سخت شد امتحان‌های تازه شهیدان می‌آیند و دارند بر تن از آن عهد دیرین نشان‌های تازه که جاده‌ست و این تک‌سوارانِ غیرت که دشت است و این ارغوان‌های تازه به بذری که باور در این خاکدان کاشت پدید آمده بوستان‌های تازه و خواهد رسید آخر آن صبح موعود که ماییم و فتح جهان‌های تازه 📝 🌐shereheyat.ir/node/4997@ShereHeyat
بهار پنجرۀ رؤیت خداوند است بهار فصل صمیمیت خداوند است برای رویش پر جنب و جوش بعد از مرگ بهار سبزترین حجت خداوند است مشام جان و جهان را شمیم گل پر کرد بهار شمه‌ای از رحمت خداوند است زبان گشاده زمین، لب گشوده کوه و کویر نگاه کن همه جا صحبت خداوند است دوباره خوانده زمین را به زندگی، به شهود بهار جلوه‌ای از شوکت خداوند است دلیل این همه کثرت، ظهور این همه رنگ نشان روشنی از وحدت خداوند است برای این همه صحرا که دستشان خالی‌ست بهار عیدی بی‌منت خداوند است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3713@ShereHeyat
💠 یادداشت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره 🔻بسم‌الله الرحمن‌الرحیم ، وسیلۀ مؤمن و ملجأ مضطر و رابطۀ انسان ضعیف و جاهل با منبع فیاض علم و قدرت است، و بشر بی‌رابطۀ روحی با خدا و بدون عرض نیاز به غنی بالذات، در عرصۀ زندگی سرگشته و درمانده و هدر رفته است؛ «قُلْ مَا یَعْبَؤُاْ بِکُمْ رَبِّی لَوْلا دُعَآؤُکُم». 🔹بهترین دعا آن است که از سر معرفتی عاشقانه به خدا و بصیرتی عارفانه به نیازهای انسان انشا شده باشد، و این را فقط در مکتب پیامبر خدا (صلّی‌الله‌علیه وآله‌وسلّم) و اهل‌بیت طاهرین او - که اوعیۀ علم پیامبر (صلّی‌الله‌علیه وآله‌وسلّم) و وراث حکمت و معرفت اویند - می‌توان جست. ما بحمدالله ذخیره‌ای بی‌پایان از ادعیۀ مأثوره از اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) داریم که انس با آن، صفا و معرفت و کمال و محبت می‌بخشد و بشر را از آلایش‌ها پاکیزه می‌سازد. 🔹مناجات مأثورۀ ماه شعبان - که روایت شده اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) بر آن مداومت داشتند - یکی از دعاهایی است که لحن عارفانه و زبان شیوای آن، با مضامین بسیار والا و سرشار از معارف عالی همراه است که نظیر آن را در زبان‌های معمولی و محاورات عادی نمی‌توان یافت و اساساً با آن زبان قابل ادا نیست. 🔹این مناجات، نمونۀ کاملی از تضرع و وصف حال برگزیده‌ترین بندگان صالح خدا با معبود و محبوب خود و ذات مقدس ربوبی است. هم درس معارف است، هم اسوه و الگوی عرض حال و درخواست انسان مؤمن از خدا. 🔹مناجات‌های پانزده‌گانه که از امام زین‌العابدین حضرت علی‌بن‌الحسین (علیه‌السّلام) نقل شده، گذشته از خصوصیت بارز دعایی مأثور از اهل‌بیت (علیهم‌السّلام)، این مزیت را داراست که به مناسبت حالات مختلف مؤمن، مناجات‌ها را انشا فرموده است. 🔺خداوند به همه توفیق استفاضه و خودسازی به برکت این کلمات مبارک را عنایت فرماید. آمین. ۶۹/۱۰/۱ ✅ @Khamenei_ir@ShereHeyat
🔹دوستت دارم🔹 همیشه در میان شادی و غم دوستت دارم چه شعبان‌المعظم، چه محرّم دوستت دارم دلم با عشق، خویشاوندی دیرینه‌ای دارد از آغاز جهان، از عهد آدم دوستت دارم وضوی گریه می‌گیرم در استغفار و می‌ریزم به پایت جان که ای جانان دمادم دوستت دارم برای این دل بیچاره همدم، عاشقت هستم برای زخم‌های سینه مرهم، دوستت دارم نگو از چشم من افتاده‌ای من چشم در راهم که از تو بشنوم یک‌بار من هم دوستت دارم خودم را بین آغوش تو می‌بینم شبیه حُر که با اشک خودش می‌گفت نم‌نم دوستت دارم در این دنیا نبردی آبرویم را در آن دنیا چه خواهی کرد؟! من در هر دو عالم دوستت دارم مرا حتی اگر در آتش خشمت بسوزانی زنم فریاد در بین جهنّم دوستت دارم دل دلواپسی دارم، دلی از غصه‌ها سرشار ولی «یا کاشف الهَم کاشف الغم» دوستت دارم فراز آخر شعر است و یک اقرار بی‌پایان مرا بسیار می‌خواهی و من کم دوستت دارم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2222@ShereHeyat
جا مانده روی خاک صحرا رد پايت پيچيده در گوش شقايق‌ها صدايت آن‌قدر از هجران ياران سوختی تا اين داغ سنگين کرد از دنيا جدايت دنبال عاشورا دويدی روزها را آخر رسيدی به زمين کربلايت فکه برايت: نردبان آسمان‌ها يک جفت پوتين قديمی: بال‌هايت از سال‌های جنگ مینی منتظر بود تا خويش را روزی بيندازد به پايت چشمت منوّر شد به ديدار شهيدان ديدی خودت را گرم آغوشِ خدايت رفتی ولی فتح‌المبين‌ها هست در پیش مانده پس از تو بر زمين صدها روايت... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3745@ShereHeyat
چشمۀ دیدار تو سراب ندارد ساحت دل، بی‌تو آفتاب ندارد آن‌که پناهش دهی چه بیمش از اغیار؟ وآن‌که شفیعش تویی حساب ندارد گفتم و بستم دهان مدّعیان را حرف حسابی دگر جواب ندارد رحمتی ای آشنای جان که دل من از تو دگر طاقت عتاب ندارد چون که تو را خواست، پس هر آن‌چه تو خواهی عاشق تو حق انتخاب ندارد «صدق» دعا را بَرَد به‌سوی اجابت برگِ گُل کاغذی، گلاب ندارد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2681@ShereHeyat
🔹ماه صیام🔹 مژده باد ای دل که اینک می‌رسد ماه صیام دارد از حق بهر امّید گنه‌کاران پیام... طُرفه ماهی، پای تا سر بخشش و جود و کرم طُرفه ماهی، سر به سر آمرزش و انعام عام گر کند توفیق حق یاری، در این فرخنده ماه می‌توان از نفْسِ تن‌پرور کشیدن انتقام... تا زند آب حیاتی بر لب ما مردگان در کف این ماه باشد از هلال خویش جام میزبان رحمت حق، با لب این ماه نو می‌زند ما را صلا بر سفرۀ این فیض عام رتبه می‌خواهی، ز پرخواری مکن خود را گران ز آن‌که از فیض نخوردن شد، مَلَک عالی‌مقام صبح نوروزی‌ست پیش مؤمنان هر صبح آن عید فطری باشد از فرخندگی، هر وقت شام ما که‌ایم؟ از ما چه آید در طریق بندگی؟ «واعظ» از حق کن طلب توفیق این خدمت تمام 📝 🌐shereheyat.ir/node/2735@ShereHeyat
ای دوست ز رحمت، دلِ آگاهم ده در ماه دعا سیرِ الی اللّهم ده ماه رمضان و ماه مهمانی توست در محفل مهمانی خود راهم ده 📝 @ShereHeyat
🔹ماه مبارک🔹 تسنیم دعای سحر و عطر اذان است این مائده، این ماه مبارک، رمضان است این سفرۀ رحمت که سحرگاه به پا شد آغاز بهاری‌ست که آرامش جان است... ماهی‌ست که قدرش به شب قدر شبیه است ماهی‌ست که قدرش چو شب قدر نهان است این ماه اگر رخ بنماید همه روز است پیداست درخشندگی‌اش گر چه نهان است «در حسرت دیدار تو آواره‌ترینم» ای ماه که تصویر تو در آب روان است «وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی» وقتی که جهان بی‌تو در این خواب گران است ای ماه مبارک، رمضان، ماه درخشان آرامش تو ناب‌ترین حس جهان است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3857@ShereHeyat
💠 (علیه‌السلام) «لِكُل شَيْءٍ رَبِيعٌ وَ رَبِيعُ الْقُرْآنِ شَهْرُ رَمَضَان» هر چیز بهاری دارد و بهار قرآن، ماه رمضان است. 📗 الکافی، ج۲، ص۶۳۰ 🔹بهار قرآن🔹 در ماه خدا که فصل ایمان باشد باید دل عاشقان، گل‌افشان باشد فرمود که: هرچیز بهاری دارد ماه رمضان، بهارِ قرآن باشد 📝 @ShereHeyat
🔹گرامی‌ترین کتاب🔹 سلام بر تو کتاب ای که آفتاب تویی گران‌ترین و گرامی‌ترین کتاب تویی کتاب‌های جهان از بدایتِ تاریخ تمام مشق تو هستند اگر کتاب تویی سلام بر تو که هم‌صحبتم به بیداری سلام بر تو که بیداری‌ام ز خواب تویی نه شعر، ای همه حکمت که در فضیلت تو بس است این‌که خدا را کلام ناب تویی همان تجلیِ اعظم که از نهایتِ مهر خدا نمود به انسانِ خود خطاب تویی بدون نور تو عالم کویر ظلمت بود که در زمان و زمین روشنی و آب تویی وَ در هبوط زمین، تشنگی انسان را به هر سؤال گواراترین جواب تویی گواهِ آنچه رسولان رفته آوردند! میان آن همه خود حُسن انتخاب، تویی... امانتی که نبی هم‌طراز عترت خویش به جا گذاشته تا موعد حساب تویی تو را به گریه ببوسم، به سینه بگذارم که آن کریمِ همیشه گشوده باب، تویی... 📝 🌐shereheyat.ir/node/3874@ShereHeyat
🔹جانِ جهان🔹 بی تو ای جان جهان، جان و جهان را چه کنم؟ خود جهان می گذرد، ماندن جان را چه کنم؟ ماه شعبان و رجب، نم‌نم اشکی شد و رفت خانه ابری‌ست خدایا! رمضان را چه کنم؟ شانه بر زلف دعا می‌زنم و می‌گریَم موسی من! تو بگو روز و شبان را چه کنم؟ صاحب «حیّ علی...»! لقمۀ نوری برسان سحر از راه رسیده‌ست، اذان را چه کنم؟... کاشکی جرم عیان بودم و تقوای نهان پیش تقوای عیان، جُرم نهان را چه کنم؟ کاش می‌شد که سبک‌تر شوم از سایۀ خویش آفتابا! تو بگو خواب گران را چه کنم؟ زخم شمشیر اگر قوت سحرگاه من است وقت افطار ولی زخم زبان را چه کنم؟ رنجه از طعنۀ پیران پریشان نشدم با چهل چلّه جنون، پند جوان را چه کنم؟ غرقۀ موج رجز، گم شدۀ بحر رَمَل سینه خالی ز معانی‌ست، بیان را چه کنم؟ 📝 🌐shereheyat.ir/node/395@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹بشارت رمضان🔹 دل‌مرده‌ایم و یاد تو جان می‌دهد به ما قلبیم و بودنت ضربان می‌دهد به ما ماه خدا دومرتبه بی‌ماه روی تو دارد بشارت رمضان می‌دهد به ما برگرد! ای که لحظۀ افطار، عاقبت یک روز دست‌های تو نان می‌دهد به ما روزی سه بار غرق غریبی و بی‌کسی‌ست حسی که بی‌تو وقت اذان می‌دهد به ما این ماه، فرصتی‌ست که باز عاشقت شویم ماه خدا دوباره زمان می‌دهد به ما ما میهمان جد تو هستیم «جانْ حسین» نامی که اشک‌های روان می‌دهد به ما... بی‌شک حوالۀ همه امسال کربلاست رزقی که آخر رمضان می‌دهد به ما 📝 🌐shereheyat.ir/node/307@ShereHeyat
🔹درک صبح🔹 شمیم اهل نظر را به هر کسی ندهند صفای وقت سحر را به هر کسی ندهند کجاست دیدۀ روشن‌دلان باطن‌بین نگاه نیک نظر را به هر کسی ندهند شنیده‌ام ز بزرگان معرفت، یاران خلوص و دیدۀ تر را به هر کسی ندهند چه داغ‌ها چه بلاها چه رنج‌ها باید یقین که سوز جگر را به هر کسی ندهند کسی که اهل شهادت نبود نا اهل است بدان که میل خطر را به هر کسی ندهند قسم به راهب نصرانی و سه سالۀ شام طواف کعبۀ سر را به هر کسی ندهند سوی حسین به فردای محشر ای یاران جواز و اذن گذر را به هر کسی ندهند دعای عهد بخوان رجعتی اگر خواهی که درک صبح ظفر را به هر کسی ندهند 📝 🌐shereheyat.ir/node/302@ShereHeyat
🔹آبروی ماه خدا...‌🔹 این سجده‌ها لبالب چرت و كسالت‌اند این قلب‌های رفته حرا بی‌رسالت‌اند در حج غفلت است دوباره طوافشان یوسف نمی‌خرند برای كلافشان امشب دلم به فكر مناجات خویش نیست الفاظ مثنوی من از جنس پیش نیست امشب حروف طبل بسی جنگ می‌زند پیشانی سكوت تو را سنگ می‌زند جان علی چقدر ز اسلام خوانده‌ای؟ در شقشقیه خطبۀ همام خوانده‌ای؟ كو داستان دست عقیل، آهن علی؟ كو خطبه‌های كامل و مرد افكن علی؟... شیعه زلال می‌شود و گِل نمی‌شود مصداق أكل مال به باطل نمی‌شود گاهی عوام در دل شب رعد می‌شوند برخی خواص هم عمر سعد می‌شوند اُف بر دروغ‌های دكان‌دار شهرمان تزویر روزه‌های رباخوار شهرمان اُف بر ز عیش و نوش پران خدانما آن نان به نرخ روز خوران خدانما اُف بر نشستگان به ظاهر شتاب كن آن زاهدان ماه خدا را خراب كن اُف بر برادران كه به یوسف ستمگرند این‌ها به زعم خود پسران پیمبرند یعقوب! ما برادر یوسف نمی‌شویم گرگیم و هیچ منقلب از اُف نمی‌شویم اصلاً به ما چه مهدی زهرا نیامده‌ست؟ یا هیچ كس به یاری مولا نیامده‌ست؟ اصلاً به ما چه چشم یتیمانمان گریست؟ چیزی به سفره‌های فقیران شهر نیست! اصلاً به ما چه زاهد شب نیست چون علی؟ كیسه به دوش نان و رطب نیست چون علی! ما حرف مفت می‌زنیم: اینجا كسی كه نیست اصلاً خدا، پیمبر و روز حساب چیست؟ همسایه‌ها گرسنه بخوابند ما پریم ما لقمه‌های شبهه به افطار می‌خوریم حالا بگو كه روزۀ خود را نخورده‌ایم ما آبروی ماه خدا را نبرده‌ایم... ما عاشقان بورس به شاخص نمی‌رسیم در كربلا به تربت خالص نمی‌رسیم باید كه بر صحیفۀ سجادیه گریست وقتی زمانه پیرو نهج البلاغه نیست 📝 🌐shereheyat.ir/node/1476@ShereHeyat
🔹مى‌گذرد اين لحظات🔹 خيز، اى بندۀ محروم و گنهکار بيا يک شب اى خفتۀ غفلت‌زده، بيدار بيا بس شب و روز که در زير لَحَد خواهى خفت دَم غنيمت بشمار امشب و بيدار بيا شب فيض است و درِ توبه و رحمت باز است خيز، اى عبد پشيمان و خطاکار بيا پردۀ شب که بُوَد آيت ستّارىِ من دور از ديدۀ مردم، به شب تار بيا اين تويى، بندۀ آلوده و شرمندۀ من اين منم، خالق بخشندۀ ستّار، بيا مگشا دست نيازت به عطاى دگران دل به من بسته و بگسسته ز اغيار بيا فرصت از دست مده، مى‌گذرد اين لحظات منشين غافل و بى‌حاصل و بی‌کار، بيا 📝 🌐shereheyat.ir/node/2689@ShereHeyat
🔹ماه تسبیح🔹 همّت ای جان که دل از بند هوا بگشاییم بال و پر سوی سعادت چو هما بگشاییم فرصتی هست که ما را شده توفیق، رفیق نگر این دیدهٔ خودبین به خدا بگشاییم وقت آن است که بر روی خود از روی خلوص دری از رحمت حق را به دعا بگشاییم شسته با خون جگر، گردِ گناه از رخ دل روی آیینه به آیین صفا بگشاییم پای‌بند هوس و غفلت و شهوت تا چند خیز کز پای خود این سلسله را بگشاییم ماه تسبیح بُوَد بلکه به سر پنجهٔ ذکر در بر نفس دگر مشت ریا بگشاییم دیده یادآور داغ است بیا از دل خود عقده با یاد امام و شهدا بگشاییم... 📝 🌐shereheyat.ir/node/359@ShereHeyat
🔹گره‌گشایی هست...🔹 هر کسی را به سر هوایی هست رو به سویی و دل به جایی هست گاه انسان رسد به بن‌بستی که نه راهی نه رهنمایی هست نه غباری ز گَرد قافله‌ای نه نشانی ز نقش پایی هست نه ز یاران و رفتگان خبری نه پیامی ز آشنایی هست از کران تا کران، افق تاریک نه بدایت نه انتهایی هست... جاده پر پیچ و غیر ظلمت هیچ وه چه وحشت‌فزا فضایی هست دو دلی، اضطراب، ظلمت شب گم شدن را عجب بلایی هست ناگهان مژده آورد هُدهُد که سلیمانی و سبایی هست... هاتفی مژده‌ام سرود از غیب گوش جان باز کن صدایی هست از گره‌های کار بسته مترس که به عالم گره‌گشایی هست وحشتی از خروش موج مکن که در این بحر، ناخدایی هست این جهان خود به خود نمی‌گردد که به غیب جهان خدایی هست... 📝 🌐shereheyat.ir/node/2707@ShereHeyat
🔹مرغ باغ ملکوت🔹 روزها فكر من این است و همه شب سخنم كه چرا غافل از احوال دل خویشتنم از كجا آمده‌ام، آمدنم بهر چه بود؟ به كجا می‌روم آخر ننمایی وطنم؟ مانده‌ام سخت عجب، كز چه سبب ساخت مرا؟ یا چه بوده‌ست مراد وی از این ساختنم؟ خرّم آن روز كه پرواز كنم تا بر‍‍ِ دوست به امید سر كویش، پَر و بالی بزنم كیست آن گوش، كه او می‌شنود آوازم؟ یا كدامین كه سخن می‌نهد اندر دهنم من به خود نامدم اینجا، كه به خود باز روم آنكه آورد مرا، باز برد تا وطنم مرغ باغ ملكوتم، نیَم از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/322@ShereHeyat
🔹نماز عارفان🔹 پنج نوبت، فرصت سبز حضورم داده‌اند پنج ساغر باده از دریای نورم داده‌اند هر سر موی مرا، پیوند با یاد خداست در حریم شوق او فیض حضورم داده‌اند با نوای قدسی «حَیّ عَلی خَیرِ العَمَل» میوۀ صبر و ظفر، از نخل طورم داده‌اند بانگ تکبیری که از گلدسته‌ها پر می‌کشد مژدۀ قرب خدا، از راه دورم داده‌اند دامن سجاده‌ام رنگین شد از اشک سحر چلچراغی روشن از جنس بلورم داده‌اند می‌زند آتش به جانم، عشق در هر رکعتی در دل این شعله‌ها جان صبورم داده‌اند زیر سقف آسمانی رنگ محراب دعا ربنا‌های قنوتم، شوق و شورم داده‌اند می‌چکد از ذکر تسبیحات من بوی گلاب از گلستان دعا گویا عبورم داده‌اند 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5002@ShereHeyat
فرازی از یک 🔹مسکین‌نواز🔹 ...تو دانی که مسکین و بی‌چاره‌ایم فروماندۀ نفس اَمّاره‌ایم نمی‌تازد این نَفْس سرکش چنان که عقلش تواند گرفتن عنان... به مردان راهت که راهی بده وز این دشمنانم پناهی بده خدایا به ذات خداوندی‌ات به اوصاف بی‌مثل و مانندی‌ات به لبَّیک حُجاج بیت‌الحرام به مدفون یثرب علیه‌السَّلام... به طاعات پیران آراسته به صدق جوانان نوخاسته که ما را در آن ورطۀ یک‌نفس ز ننگ دو گفتن به فریاد رس امید است از آنان که طاعت کنند که بی‌طاعتان را شفاعت کنند... خدایا به ذلت مران از درم که صورت نبندد دری دیگرم ور از جهل غایب شدم روزِ چند کنون کآمدم در به رویم مبند... خدایا به غفلت شکستیم عهد چه زور آورد با قضا دستِ جهد؟ چه برخیزد از دست تدبیر ما؟ همین نکته بس عذر تقصیر ما... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2677@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹اولین بانو🔹 ای که جا در دل و در جان پیمبر داری! رتبه از مریم قدّیس فراتر داری چشم خورشیدِ رسالت به تو روشن که چه‌قدر جلوه در آینه چون ماه منّور داری سر‌ سپردی به غبار قدم پیغمبر که خبر داشت، که آن روز، چه در سر‌ داری؟ چشم پوشیده‌ای از هستی خود در این راه بس که ایمان به امین بودن رهبر داری تا مگر مکتب توحید شود عالم‌گیر عهد کردی که دل از مال جهان برداری اولین بانوی پیوسته به اسلام تویی که به آیین خدا این همه باور داری شاهد همت تو «شِعبِ ابی‌طالب» بود که عجب دست و دلی عاطفه‌پرور داری همۀ سعی تو این بود که در طول زمان بارِ اندوه و غم از دوش نبی برداری گر که تنها بگذارند تو را مردم شهر اُنس با آسیه و مریم و هاجر داری می‌رسد وحی الهی به مبارک بادت ای که در دامن خود «سورۀ کوثر» داری ای خدیجه! به خدا هدیۀ زیبای خداست این سعادت که تو «صدیقۀ اطهر» داری آری از موهبتِ همسری یاسین است این که در گلشن خود یاس معطر داری در جهان هیچ زنی منزلت، این قدر نداشت که تو از برکت زهرای مطّهر داری ای که ذُریّۀ زهرا همه فرزند تواند یازده آینۀ نور برابر داری شب معراج برای تو سلام آوردند بال بگشای که تا اوج خدا پر داری.. 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5003@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹همنشين رحمةٌللعالمين🔹 گاه تنها يک نفر هم يار دين باشد بس است يک نفر بانوى سرشار از يقين باشد، بس است مال و ثروت -هرچه هم باشد- فداى راه دوست هم‌نشين رحمةٌللعالمين باشد بس است... ديگران هم، همسر پيغمبرند اما فقط مادر زهرا که «أمّ المؤمنين» باشد بس است دخترش زهرا کجا و دختران اين و آن؟! حاصل عمرش اگر تنها همين باشد بس است دختر او مادرى کرده براى شيعيان مادرى مثل خديجه در زمين باشد بس است ما کجا و مدح او گفتن؟ معاذالله... نه نام ما تنها «گداى خوشه‌چين» باشد بس است واژه‌هاى گنگ و بى‌معنا چه مى‌فهمند از او؟ انتهاى شعر بايد نقطه‌چين باشد... بس است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/336@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹خورشید عصمت🔹 اسلام جز به مهر تو جانی به تن نداشت عصمت به غیر نام خدیجه سخن نداشت جز دامن بهشتی آن مادر شریف گیتی توان مادر کوثر شدن نداشت غار حراست چله‌نشین طعام او جز او رسول، مَحرم سِر و علن نداشت آن سال‌های سخت اگر با نبی نبود گویی سپاه دین، علیِ بت‌شکن نداشت سرمایه‌دار اول شهر حجاز بود اما زمان رحلت، حتی کفن نداشت زخم زبان شهر به جانش خرید و باز باکی ز جان فشانی‌اش آن شیرزن نداشت چشم رسول در غم او بارها گریست گویا به غیر لاله، گلی این چمن نداشت 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2560@ShereHeyat