eitaa logo
شعر هیأت
10.6هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
181 ویدیو
15 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
علیهاالسلام 🔹دارالشفا🔹 خودت را از هرآنچه غیر عشق او رها کردی خودت را نذر او کردی و از عالم جدا کردی به زهرا قول دادی خادم ایتام او باشی بلاگردانشان بودی به قول خود وفا کردی برای پاسداری از حسینش بچه‌هایت را فدا کردی، فدا کردی، فدا کردی، فدا کردی بشیر از ماه تو گفت و تو از خورشید پرسیدی ادب را تربیت کردی ولا را مبتلا کردی علمدار عزای زینت دوش نبی بودی در آغوش مدینه خیمۀ ماتم به پا کردی تو خاک تیره را با اشک چشمانت بها دادی تو خاک تیره را با اشک چشمانت طلا کردی نشستی روضه خواندی در دل تاریک قبرستان زمین مرده را با اشک خود دارالشفا کردی شبیه فاطمه اشکت چراغ راه مردم شد برای گریه هرجا کربلایی دست و پا کردی چه مادرها که نور تو چراغ راهشان بوده چه فصلی در کتاب غیرت و ایثار وا کردی جهان را خیمۀ شیدایی اصحاب عاشورا جهان را مجلس مرثیۀ خون خدا کردی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5859@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹احساس مادری🔹 روزی که پا به عرش معلا گذاشتی! بر هر چه داشت نقش «تو» را، پا گذاشتی در هیئت کنیزی اولاد فاطمه این‌گونه پا به خانهٔ مولا گذاشتی می‌ریخت از نگاه تو احساس مادری مرهم به زخم زینب کبری گذاشتی «مولا صدا بزن، نه برادر! حسین را...» این جمله را تو بر لب سقا گذاشتی در کربلا برای دل سنگ کوفیان چار آینه به رسم تماشا گذاشتی با تو بقیع داغ دلش تازه شد که تو پا جای پای غربت زهرا گذاشتی پیش از تو نوحه، شور حماسی نمی‌گرفت رسم خوشی‌ست آنچه که بر جا گذاشتی از خوان نوحه‌خوانی تو آب می‌خورد چشمان خیس ما که بر آن پا گذاشتی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1302@ShereHeyat
علیهاالسلام علیه‌السلام 🔹نگاه تشنهٔ دریا🔹 بی‌تاب دوست بودی و پروا نداشتی در دل به غیر دوست تمنا نداشتی مادر! شنیده‌ام که تو در ازدحام زخم جز ذکر یا حبیب به لب‌ها نداشتی وقتی نسیم عشق وزیدن گرفته بود جز آرزوی دیدن زهرا نداشتی باور نمی‌کنم که در آن رستخیز درد دستی برای یاری مولا نداشتی آن لحظه می‌رسید به بالینت آفتاب اما دریغ، چشم تماشا نداشتی در مشک تشنه جرعهٔ آبی هنوز بود اما توان بردن آن را نداشتی تا خیمه‌های نور اگر آب می‌رسید شرم از نگاه تشنهٔ دریا نداشتی... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1299@ShereHeyat
🌷 تقدیم به بانوان دلیر دین و میهن روایتی نو بخوان دوباره صدای مانای روزگاران بخوان و طوفان به پا کن آری به لهجۀ باد و لحن باران حماسه است این تغزل است این حکایت کوهی از گل است این بخوان از ایمان کوهساران بگو از احساس لاله‌زاران بخوان از آنان که بین میدان وقارشان ذوالفقارشان شد شکوهشان داده سربه زیری چنان بلندای آبشاران اگر ابوجهل اگر اُمَیّه تو را به خاک شکنجه بستند «سمیه» باش و «حمامه»، نشکن میان غوغای سنگباران «نسیبه» باش آن دلاوری که به یاد کوه احد بمانَد خروش تو بر هجوم دشمن نهیب تو بر فرار یاران بگو که «اُمّ‌‌ وهب» چگونه سر پسر را گرفته بر دست رجز رجز آتش است و طوفان مقابل بهت نیزه‌داران به قامت مادران ایمان به هیئت دختران غیرت ادامه دارد ادامه دارد حماسۀ فاطمی‌تباران به نام «دا» قصه‌ها بخوان و بگو که «من زنده‌ام» همیشه بگو از آن قوم سرفرازی که پای دارند و پایداران بگو از آن مادری که بعد از شهادت سومین جوانش قدم زده در میان باران به سمت آرامش جماران صدای مانای روزگاران روایتی نو بخوان دوباره بگو بگو که هر آنچه گفتم نبوده الا یک از هزاران 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3563@ShereHeyat
🔹حرم یعنی...🔹 حرم یعنی نگاه آبی دریا و طوفانش حرم یعنی تلاطم‌های امواج خروشانش حرم گاهی میان قاب چشم حضرت مولاست که هر شب در میان چاه‌ها می‌کرد پنهانش حرم گاهی فراتر می‌رود از مرز اندیشه تصور می‌شود بی‌گنبد و بی‌صحن و ایوانش حرم گاهی رسیده نیمه‌شب در دِیرِ نصرانی و هم‌صحبت شده با راهب تازه مسلمانش حرم گاهی همین‌جا گوشۀ دنجِ همین خانه‌ست همین سجاده، با تسبیح و مُهر و عطر و قرآنش.. حرم گاهی همین جمهوری اسلامی ایران... همین که حاج قاسم این چنین می‌شد غزل‌خوانش همین خاکی که هر روزِ خدا خورشید از مشرق برای عرض حاجت می‌رسد در صحنِ سلطانش به سمت آسمان‌ها کوچه‌هایش نور می‌بارند به دنبال دلیل گفته‌ام هستی؟شهیدانش جزیره از نبود باکری‌هایش شده مجنون شده پر خون دو چشم آسمان در سوگ دورانش نگاه آبی‌اش هر جا که باشد آسمان آبی‌ست چه بغداد و چه سوریه، چه بیروت و چه تهرانش شکوه زینبیه در لفافه گفت با کوفه همیشه مرد می‌ماند به پای عهد و پیمانش «اِذا جَاءَ» بخوان آری که «نصرُالله» نزدیک است بگو با کفر از فتح بلندی‌های جولانش زمانی قدس آغاز مسیر اربعینی‌هاست هزاران فرسخ آری دورتر از مرز مهرانش :: برای حاج قاسم ابتدا این شعر را خواندم کنار سنگ قبرش، در میان بُهت هجرانش برایش خواندم‌ و او می‌شنید و خوب می‌دانم که با این حرف‌هایم برده‌ام زیره به کرمانش برایش از حرم‌ها گفتم و از سرزمینی که سلیمانی شود هرکس که باشد مرد میدانش 📝 @ShereHeyat
این خاک، عجب حکایتی داشته است این باغ، چه بار و برکتی داشته است این لاله که پیراهن خونین دارد از کرب‌وبلا زیارتی داشته است 📝 @ShereHeyat
هدایت شده از جامعه ایمانی مشعر
📖 کتاب حدود ساعت یک |مکتب سلیمانی در آینه شعر 📚 ناشر: ✏️ به‌همت: 📎 دسته‌بندی: ‌جمعه حدود ساعت یک، نیمه‌شب، بغداد... این ماجرا صدبار در من بازخوانی شد هر بار با این جمله در اخبار جان دادم روح بلند حاج قاسم آسمانی شد تعداد موشک‌ها سه تا بوده‌ست، این یعنی تیر سه‌شعبه باز هم کار خودش را کرد از دست و انگشتر بگویم یا تن بی‌سر؟ با هر کدامش می‌شود یک روضه برپا کرد این دست یعنی دل بریدن از امان‌نامه این دست یعنی دست رد بر هرچه بدعهدی گیرم که دستی بر زمین افتاد؛ پابرجاست، دستی که داده حاج قاسم با ابومهدی... (محمدحسین ملکیان) ▪️کتاب «حدود ساعت یک» گزیده‌ای است از دل‌سروده‌های شاعران میهن عزیزمان در پاسداشت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی. ▫️برای گزینش اشعار این کتاب، سروده‌های بسیاری مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته و فاخرترین آن‌ها انتخاب شده‌ است. در انتخاب آثار، ضمن توجه به سطح ادبی سروده‌ها، به قابلیت اجرای اشعار در هیأت نیز توجه شده است. 👇🏻خرید اینترنتی از طریق وب‌گاه: ▫️heyat.co/p/3959 🚩 کتاب‌هیأت 🆔 @ketab_heyat 💠 جامعه‌ایمانی‌مشعر ✅ @www1542org
عهدی‌ست که بسته‌ایم برمی‌خیزیم با آنکه شکسته‌ایم برمی‌خیزیم هر وقت که نام عشق را می‌خوانند هرجا که نشسته‌ایم برمی‌خیزیم 📝 🏷 @ShereHeyat
🔹از تبار سلمانیم🔹 ما همه از تبار سلمانیم با علی مانده‌ایم و می‌مانیم راه ما راه بولهب‌ها نیست شیوۀ عافیت‌طلب‌ها نیست راه ما دل به غیر بستن نیست رسم این رودها، نشستن نیست دل از این راه بر نمی‌داریم به شهیدان قسم که بیداریم ما به شوق بهار بالیدیم در زمستان به چشم خود دیدیم: نُه دِی مثل معجزه، رخ داد فتنه را این قیام پاسخ داد نُه دی عین آفتاب آمد «اَینَ عَمّار؟» را جواب آمد نُه دی رحمتی چو باران بود آمد و گرد و خاک فتنه زدود.. لیک پایان کار، این هم نیست فتنۀ آخرالزمان کم نیست فتنه‌ها آزمون ایمان‌اند آزمون عیار یاران‌اند فتنه رنگین شده‌ست و ننگین‌تر امتحان‌ها شده‌ست سنگین‌تر هر که مقهور نفس شد، فتنه‌ست هر که چرخید دور خود فتنه‌ست.. هر که خود را ملاک حق پنداشت گِرد خود گشت و بذر باطل کاشت می‌بُرد از ولی و از مردم می‌شود در توهم خود گم سنگ بر شیشه‌ها زدن، هنرش تیشه بر ریشه‌ها زدن، ثمرش می‌کند آبروی خویش تباه خدماتش به باد می‌رود، آه آه از چرخش شگفت زمان حال فعلی‌ست هر زمان میزان.. ای بسا هم‌رکاب پیغمبر که کشیده‌ست تیغ بر حیدر کاش ما عاقبت به‌خیر شویم وای اگر طلحه و زبیر شویم.. 📝 📝 🌐 shereheyat.ir/node/933@ShereHeyat
آن نور همیشه منجلی فاطمه است سرّ ابدی و ازلی فاطمه است آن گل که به آفاق دهد بوی بهشت زهرای محمد و علی، فاطمه است 📝 @ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹لیلة‌القدر نبی🔹 دنیاست چو قطره‌ای و دریا، زهرا کی فرصت جلوه دارد اینجا زهرا؟ قدرش بوَد امروز نهان چون دیروز هنگامه کند و لیک، فردا زهرا خالق چو کتاب خلقت انشا فرمود، عالم چو الفبا شد و معنا، زهرا طاها و علی دو بی‌کران دریایند وآن برزخ ما بین دو دریا، زهرا بر تخت جلال از همه والاتر بر مسند افتخار، یکتا زهرا در آل کسا محور شخصیّت‌هاست مابین اَب و بَعل و بنیها، زهرا او سرّ خدا و لیلةالقدر نبی‌ست خِیر دو سرا درخت طوبی، زهرا سرسلسلۀ‌ نسل پیمبر، کوثر سرچشمۀ‌ نور چشم طاها، زهرا تنها نه همین مادر سبطین است او فرمود نبی: اُمّ ابیها، زهرا! هنگام شفاعت چو رسد روز جزا کافی‌ست برای شیعه، تنها زهرا حیف است «حسانا» که در آتش سوزد آن شیعه که ورد اوست: زهرا، زهرا 📝 🌐 shereheyat.ir/node/156@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹بهشت قُرب احمد🔹 ای بهشتِ قُربِ احمد، فاطمه! لیلةالقدر محمد، فاطمه! ای خدا مشتاقِ یارب یاربت ای سلام انبیا بر زینبت عالم خاکی، محیط غربتت آفرینش، گشته گم در تربتت کاروانِ دل، روان در کوی تو قبلۀ جان محمد، روی تو مشعل شب‌های احیای علی نقش لبخندت مسیحای علی خلق عالم، سائل و روزی‌خورت لیف خرما وصله‌های چادرت ای سه شب بی‌قوت و، از قوت تو سیر هم یتیم و هم فقیر و هم اسیر وحی، بی ایثار تو کامل نشد هل اتی، بی‌نان تو نازل نشد آن که خاک مقدمش جان همه... گفت: جان من، فدای فاطمه! ای که در تصویر انسان زیستی کیستی تو؟ کیستی تو؟ کیستی؟ فوق هر تعریف و هر تفسیر هم پاک‌تر از آیۀ تطهیر هم ای سجود آورده بر پای تو سر ای خدا هم از نمازت مفتخر مرتضی را محو صحبت کرده‌ای غرق در دریای حیرت کرده‌ای مدح تو کی با سخن کامل شود وحی باید بر قلم نازل شود آسمانی‌ها مسلمان تواند بندۀ مقداد و سلمان تواند آنچه هست و نیست فیض عام توست خوش‌ترین ذکر امامان، نام توست از نبی تا حضرت مهدی، همه ذکرشان یا فاطمه یا فاطمه ای گدا با کوه غم، خرسندِ تو حلِّ صد مشکل ز گردنبندِ تو.. شمع جمع اهل محشر چهر توست مُهر هر پرونده مُهر مِهر توست جز تولای تو دست‌آویز نیست بی تو رستاخیز، رستاخیز نیست دستگیر خلق در محشر تویی منجی و بخشنده و داور تویی محشر از فیض تو گلباران شود عفو، مشتاق گنه‌کاران شود صحنۀ محشر همه پابست توست اختیار نار و جنت دست توست مِهر تو روز قیامت هستِ ماست ریشه‌های چادرت در دست ماست روز محشر کار ما با فاطمه‌ست نقش پیشانی ما یا فاطمه‌ست بی‌کسیم و جز تو ما را نیست کس روز وانفسا تو را داریم و بس از کرامت بر جبین ما همه ثبت کن «هذا محبُ الفاطمه»... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/163@ShereHeyat