#شعر_عاشورایی
#حضرت_رقیه علیهاالسلام
#غزل
🔹پیمان عشق🔹
سرت کو؟ سرت کو؟ که سامان بگیرم
سرت کو؟ سرت کو؟ به دامان بگیرم
سراغ سرت را من از آسمان و
سراغ تنت از بیابان بگیرم
تو پنهان شدی زیر انبوه نیزه
من از حنجرت بوسه پنهان بگیرم...
قرار من و تو شبی در خرابه
پیِ گنج را کنج ویران بگیرم...
هلا! میروم تا که منزل به منزل
برای تو از عشق پیمان بگیرم
📝 #محمد_رسولی
📗 #مرثیه_با_شکوه
✅ @ShereHeyat
#شعر_عاشورایی
#حضرت_رقیه علیهاالسلام
#غزل
🔹«انّمایی» دوباره نازل شد🔹
نیزهدارت به من یتیمی را
داشت از روی نی نشان میداد
پیش چشمان کودکانت کاش
کمتر آن نیزه را تکان میداد
تو روی نیزه هم اگر باشی
سایهات همچنان روی سرِ ماست
ای سر روی نیزه! ای خورشید!
گرمیات جان به کاروان میداد
دیگر آسان نمیتوان رد شد
هرگز از پیش قتلگاه... آری
به دل روضهخوان تو -که منم-
کاش قدری خدا توان میداد:
سائلی آمد و تو در سجده
«انّمایی» دوباره نازل شد
چه کسی مثل تو نگینش را
اینچنین دست ساربان میداد؟
کمکم آرام میشوی آری
سر روی پای من که بگذاری
بیشتر با تو حرف میزدم آه
درد دوری اگر امان میداد
📝 #رضا_یزدانی
📗 #عقیق_شکسته
✅ @ShereHeyat
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#غزل
🔹بدرقۀ تیرها...🔹
اگر خدا به زمین مدینه جان میداد
و یا به آن در و دیوارها دهان میداد
كه جای من بسرایند از غریبی تو
شنیدن غزلی كوه را تكان میداد
خدا نخواسته حتماً و گر نه میدانم
كه از شنیدن یك شعر، كوه جان میداد
پس از علی شایع بود كه شبانه هنوز
غریبهای به یتیمان كوفه نان میداد
غریبهای كه اگر دیگران غمش دادند
همیشه شادی خود را به دیگران میداد
غریبهای كه تو بودی و مثل بغض علی
گلوی تو خبر از زخم و استخوان میداد
درون خانۀ خود تا غروب كردی آه
به غربت تو لب آفتاب اذان میداد...
شهابهای جهان میشدند خون جگرت
زمین اگر كه غمت را به آسمان میداد
پر ملائكه تابوت را بغل میكرد
اگر كه بدرقۀ تیرها امان میداد
شبیه آتش ماندی به زیر خاكستر
زبانههای تو را كربلا نشان میداد
📝 #مهدی_مردانی
✅ @ShereHeyat
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#ترجیع_بند
🔹به یارانش بفرمایید🔹
همیشه سفرهاش وا بود با ما مهربانی کرد
هزاران بار آزردیمش اما مهربانی کرد
دلش اندازۀ ریگ بیابان بیوفایی دید
ولی اندازۀ آغوش دریا مهربانی کرد
نگاهش شرح نابی بود از «الجار ثمّ الدار»
اگر با این و آن مانند زهرا مهربانی کرد
چه خواهد کرد با مهمان کوی خویش آن مردی
که با دشنامگوی خویش حتی مهربانی کرد
چرا دنیا به کامش ریخت زهر غصّه و غم را؟
چرا با مهربانیهای او نامهربانی کرد؟
«الا ای تیرهایی که پی تشییع میآیید
نبوده یارِ او جز غم به یارانش بفرمایید»
دل او میگرفت از آن همه زخمزبان هرگاه
نظر میکرد بر انگشترش: اَلعِزَةُ لِله
کسی که در پناه شانۀ او کوهسار و دشت
کسی که ریزهخوار سفرۀ او آفتاب و ماه
مگر تاریخ غربتزا! چه رخ دادهست در ساباط
که سجاده کشیده زیر پای خستۀ او آه
قیامش مستتر گشتهست در غمنامۀ صلحش
و صلحش میشناساند به مردم راه را از چاه
خجالت میکشد حتی زره زیر عبای او
از آن یاران ناهمراه، آن یاران ناهمراه
«الا ای تیرهایی که پی تشییع میآیید
نبوده یارِ او جز غم به یارانش بفرمایید»...
مدینه کوفه شد، کوفه دوباره از صدا افتاد
و اما بعد... یاد خطبههای مرتضی افتاد
و اما بعد... «این مردم خدایا خستهاند از من»
و پژواک صدایی مهربان در گوشها افتاد
مدینه کوفه شد کوفیتر از آنی که بنویسم
خدایا این چه آتش بود در دامان ما افتاد
بهپیش غیرت چشم برادرهای بیتابش
تنی - انگار کن پیراهن یوسف - رها افتاد
و امّا بعد... تابوت از هجوم تیرها گل داد
و باران شد، تو گویی اشک از چشم خدا افتاد
«الا ای تیرهایی که پی تشییع میآیید
نبوده یارِ او جز غم به یارانش بفرمایید»
📝 #رضا_یزدانی
📗 #حاشا
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📝 سخنان آیتالله خامنهای در حسینیهی ارشاد تهران؛ ۲۴ فروردین ۱۳۵۱
👈 #امام_حسن (علیهالسلام) شجاعترین چهره تاریخ اسلام است
◾ من معتقدم امام حسن مجتبى شجاعترین چهرهى تاریخ اسلام است. میپرسید از على هم شجاعتر است، از برادرش حسین هم شجاعتر است که در میدان جنگ، آن جنگ خونین، با آن فداکارى عجیب خودش را به کشتن داد؟
▫️ بله، شجاعت واقعى این است که انسان برطبق آنچه مصلحت فکر و ایدئولوژى او است اقدام بکند، اگرچه کسى نفهمد. و امام حسن حاضر شد خود را و نام خود را و وجههى خود را و محبوبیّت خود را در میان دوستان نزدیکش، فداى مصلحت واقعى بکند؛ حاضر شد که او را نشناسند، براى اینکه اسلام را بشناسند و اسلام بماند.
◾ آیا امام حسن میتوانست در جنگ با معاویه شهید باشد؟ نه، نمیتوانست. شهید کیست؟ شهید آن کسى است که جان خود را مایه میگذارد، خون خود را میریزد، براى ابقای فکر و ایدهاى که به آن احترام میگذارد؛ این شهید است.
▫️ امام حسن اگر در میدان جنگ کشته میشد، به این معنا بود که معاویه تنها منازع خود را، تنها کسى را که امکان دارد نقش افشاگرى و رسواگرى در برابر روشهاى پنهانى و ریاکارانهى معاویه ایفا کند، یک چنین رقیبى را دیگر در مقابل راه خود نبیند.
📔 از کتاب دو امام مجاهد؛ انتشارات انقلاب اسلامی
🏴 سالروز شهادت امام حسن مجتبی علیهالسلام
💻 @Khamenei_ir
#شعر_اخلاقی
#حدیث #رباعی
💠 #امام_حسن_مجتبی(علیهالسلام)
اَلْإِعْطَاءُ قَبْلَ السُّؤَالِ، مِنْ أَكْبَرِ السُّؤْدَدِ
بخشش قبل از تقاضا، از بزرگترین آقاییهاست.
📗 نزهة الناظر، ص۷۱؛ بحارالأنوار، ج۷۵، ص۱۱۳
🔹بزرگترین آقاییها🔹
میجویی اگر رسم جوانمردان را
بشنو ز امام، سیرت آنان را
بیخواهش و دستطلبی بخشش کن
تقدیم زمین تشنه کن باران را
#حسین_ابراهیمی
✅ @ShereHeyat
💠 #امام_باقر (علیهالسلام) فرمود:
أَنَّ اَلْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ كَانَ يَزُورُ قَبْرَ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ، كُلَّ عَشِيَّةِ جُمُعَةٍ
#امام_حسین (علیهالسلام) قبر #امام_حسن_مجتبی (عليهالسلام) را هر شب جمعه زیارت میکرد.
📗 تفصیل وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۴۰۸
🔹آن شهیدی که...🔹
کیست او؟ آن که بین خانۀ خود
مکر دشمن مجاورش بودهست
او که انگار در تمام قرون
هرچه غربت معاصرش بودهست
او که از روزهای کودکیاش
شعله در خانۀ دلش افتاد
دمبهدم داغ ظهر عاشورا
در نفسهای آخرش بودهست
نه فقط شد مدینه مدیونش
کربلا میوه داد از خونش
آن شهیدی که سیدالشهدا
هر شب جمعه زائرش بودهست
صلح او تیغ در نیام علیست
کربلا جلوۀ قیام علی است
باطن تیغ مرتضاست یکی
فرق قصه به ظاهرش بودهست
آن زمان که مسافری خسته
لب گشوده به طعنه و توهین
میزبان در عوض فقط فکرِ
آب و نان مسافرش بودهست
«دوستان را کجا کند محروم
او که با دشمنان نظر دارد»
دشمنش میهمان سفرۀ اوست
چهرسد آنکه شاعرش بودهست
📝 #سیدمحمدمهدی_شفیعی
✅ @ShereHeyat
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#غزل
🔹صبرِ خدایی🔹
دل بیشکیب از غم فصل جدایی است
جان، بیقرار لحظهٔ وصل خدایی است
این شامِ هجر نیست، که باشد شب وصال
این روزِ مرگ نیست، که روز رهایی است
این زهر نیست، شربتِ شیرین آرزوست
این کوزه نیست، چشمهٔ حاجت روایی است
هرگز ننالم از غمِ بیگانه، ای دریغ
رنجی که من کشیدهام از آشنایی است
شد روزگارِ من، سپری سالهای سال
با همسری، که شیوهٔ او بیوفایی است
من در وطن غریبم و تنها، کسی نگفت
این شاهد شهید مدینه، کجایی است
یارانِ من، ز باغ وفا گل نچیدهاند!
آیینِ مهرورزیِ آنان، ریایی است
در تنگنای سینهٔ من، این دل صبور
آیینهٔ مجسّمِ صبرِ خدایی است
دارم هزار عقده به دل، باز طبعِ من
مثل نسیم، عاشق مشکلگشایی است
فرمود با برادر خود: غنچهٔ مرا
با خود بِبَر، که بوی خوش آشنایی است
تو باغبانِ گلشنِ عشق و شهادتی
این ارغوانِ عاشقِ من، کربلایی است
فردا که تیر، بوسه به تابوت من زند
بال و پرِ بلندِ عروجِ نهایی است
دانی که در بقیع چرا چلچراغ نیست؟
خورشید، بینیاز ز هر روشنایی است...
📝 #محمدجواد_غفورزاده
📗 #غروب_منظومه_عشق
✅ @ShereHeyat
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#غزل
🔹در حوالی غربت🔹
یک عمر در حوالی غربت مقیم بود
آن سیدی که سفرهٔ دستش کریم بود
خورشید بود و ماه از او نور میگرفت
تا بود، آسمان و زمین را رحیم بود
سر میکشید خانه به خانه محله را
این کارهای هر سحر این نسیم بود
آتش زبانه میکشد از دشت سبز او
چون گلفروش کوچهٔ طور کلیم بود
این چند روزه سایهٔ یثرب بلند شد
چون حال آفتاب مدینه وخیم بود
حقش نبود تیر به تابوت او زدن
این کعبه در عبادت مردم سهیم بود
بیسابقهست حادثه اما جدید نیست
این خانواده غربتشان از قدیم بود...
📝 #سیدرضا_جعفری
📗 #سواد_آینه
✅ @ShereHeyat
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#غزل
🔹فریاد سکوت🔹
وقتی پدرت حضرت حیدر شده باشد
باید که تو را فاطمه مادر شده باشد...
جز بر در این خانه ندیدیم امامت
تقسیم میان دو برادر شده باشد
خورشید سفالیست که در سیر جمالی
از بوسه بر این گونه منور شده باشد
بو میکشم ایام تو را، باید از اخلاق
یک تکۀ تاریخ معطر شده باشد
ای حوصلۀ محض! چه تشبیه سخیفیست
با حِلمَت اگر کوه برابر شده باشد
با اینکه قضا دست تو را بست ندیدیم
جز آن چه بخواهی تو مقدّر شده باشد
از عمر تو، یک روز جمل آیۀ فتح است
با صلح اگر مابقیاش سر شده باشد
فریاد سکوت تو چه آهنگ رساییست
شاید پس از آن گوش جهان کر شده باشد...
خون جگرت ریخت نه در تشت که در دشت
داغ گل سرخیست که پرپر شده باشد...
آن چشم که گریان نشود روز قیامت
چشمیست که از غصۀ تو تر شده باشد
باور نتوان کرد که خاکیست مزارت
جز آن که ضریح تو کبوتر شده باشد...
📝 #هادی_جانفدا
📗 #کفشداری_یازده
✅ @ShereHeyat
#زیارت_اربعین
#کربلا
#غزل
🔹این اربعین...🔹
این روزها پر از تبِ مولا کجاییام
اما هنوز کوفهای از بیوفاییام
هم زخم میزنم به تو هم دوست دارمت
در گیرودار تیرگی و روشناییام
گم کردهام مسیر تو را در غبار شهر
اما اسیر توست دل روستاییام
گفتند کربلای زمینی... نیامدم
حالا که راه بسته شده من هواییام
این بار چندم است که تا مرز آمدم
آه از شکستهبالی و بیدست و پاییام...
پلکم که گرم میشود از خواب میپرم
با سُرفههای همسفر شیمیاییام
آورده ام بضاعت مزجاة قوم را
انگشتر «عزیز»م و تسبیح «دایی»ام
آوردهام پناه به ششگوشهٔ غمت
برگشتهام به اصلیَتِ نینواییام
دستت همیشه روی سر ما پیادههاست
این اربعین به لطف خدا کربلاییام...
📝 #حسن_بیاتانی
📗 #فلیرحل_معنا
✅ @ShereHeyat
#زیارت_اربعین
#کربلا
#غزل
🔹قبلهٔ ششگوشه🔹
دل سپردیم به چشم تو و حرکت کردیم
بعدِ یک عمر که ماندیم...که عادت کردیم
دستهامان همه خالی... نه! پر از شعر و شرر
عشق فرمود: بیایید، اطاعت کردیم
خاکآلوده رسیدیم به آن تربتِ پاک
اشکآلوده ولی غسل زیارت کردیم
گفته بودند که آرام قدم برداریم
ما دویدیم... ببخشید... جسارت کردیم
ایستادیم دمی پای در «باب الرّاس»
شمر را بعدِ سلامی به تو لعنت کردیم
سهممان در حرمت یکسره سرگردانی
بسکه با قبلهٔ ششگوشه، عبادت کردیم
تشنه بودیم دو بیتی بنویسیم برات
از غزلباری چشمانِ تو حیرت کردیم
هی نوشتیم و نوشتیم و نوشتیم و نشد
واژهها را به شب شعر تو دعوت کردیم
«همه با قافیهٔ عشق، مصیبت دارند»
از تو گفتیم، اگر ذکر مصیبت کردیم
وقت رفتن که حرم ماند و کبوترهایش
بیپر و بال نشستیم و حسادت کردیم
و سری از سر افسوس به دیوار زدیم
و نگاهی غضبآلود به ساعت کردیم
تا قیامت بنویسیم برای تو کم است
ما که در سایهٔ آن قامت اقامت کردیم
کاش میشد که بمانیم؛ ضریحت در دست...
دل سپردیم به چشم تو و حرکت کردیم
📝 #مجتبی_احمدی
📗 #فلیرحل_معنا
✅ @ShereHeyat
#وحدت_اسلامی
#زیارت_اربعین
#چارپاره
🔹حب الحسین یجمعنا🔹
جاده در پیش بود و بیوقفه
سوی تقدیر خویش میرفتیم
در صفوف پیادگانِ بهشت
موج در موج پیش میرفتیم
شعرِ کشف و شهودمان در راه
غرق تصویر و فکر و عاطفه بود
وصل، ابعاد تازهای مییافت
اربعین، بهترین مکاشفه بود
تا مقام خلوص و یکرنگی
راه کم مانده بود و من مشتاق
پیِ هر گام جلوهگر میشد
کوچهباغی به ساحت اشراق
قصد کردم کمی درنگ کنم
موکب برگزیدهای دیدم
روی دیوارهای کاگلیاش
پرچم داغدیدهای دیدم
نقش خورشیدِ ترمهکوب شده
روی پرچم دل مرا میبُرد
چشمهای به خون نشستۀ او
زائران را به کربلا میبرد
بغض کردم کمی جلو رفتم
میزبان آمد و تبسم کرد
بیتکلف درست مثل خودم
عربی فارسی تکلم کرد
گفتم: اشلونک، ایها الساقی؟
- حرفها داشت در دل تنگش -
گفت: شُکراً! مرا هوایی کرد
استکانهای چای پررنگش
گوشهای دنج چای نوشیدم
غرق در بغض و حیرت و نجوا
به خودم آمدم... یکی میگفت:
«موکب اهل سنت است اینجا»
بغض آنقدر پافشاری کرد
که سرانجام گونهام تر شد
لحن نجوای من عوض شده بود
حیرتم با جنون برابر شد
سر بیتن هنوز هم بر نی
داشت آیاتی آشنا میخواند
لبِ خورشیدِ ترمهکوب شده
اهل توحید را فرا میخواند
📝 #علیرضا_سالکی
📗 #برادرانه
✅ @ShereHeyat
#زیارت_اربعین
#کربلا
#قطعه
🔹رستخیز انسان🔹
رسیدهام به تو اما گریستم تا تو
تمام فاصله را جاده را اتوبان را
نگاه من همۀ راه تا به تو برسد
کشانده است به دنبال خویش باران را
ولی نخواسته در بین راه سوزاندم
دل اهالی محروم چند استان را
بر آن سرم که کنار ضریح یاد کنم
ولو به قدر نگاهی تمام آنان را
نگاههای پر از حسرت کشاورزان
میان دشت تکانهای دست چوپان را
و آن غریبه که در قهوهخانۀ سر راه
همان که خم شد و بوسید تکۀ نان را
همان که نام تو را برد زیر لب وقتی
که روی میز غذا میگذاشت لیوان را
همان که گفت ببینم تو زائری؟ گفتم:
خدا بخواهد... آهی کشید قلیان را
همان که گفت به آقا بگو غلط کردم
بگو ببخشد، رانندۀ بیابان را
بگو از آنچه که میداند او پشیمانم
خودش نشان دهد ای کاش راه جبران را
چقدر بغض، چقدر آه با خود آوردم
و التماس دعاهای مرزداران را
خلاصه این که به قول رفیق شاعرمان
«چقدر سخت گذشتیم مرز مهران را»
نجف شروع زمین بود و ابتدای سفر
نجف به روی سر من گرفت قرآن را
مرا گرفت در آغوش، موکب اول
منِ دچار تحیر، منِ پریشان را
در این طریق فقط میزبان به سجده شدهست
که توتیا بکند خاک پای مهمان را
فقط حسین به آغوش هم رسانده چنین
برادران تنی را، عراق و ایران را
چه با غرور نشاندند روی سینهٔ خود
عمودها همه تصویری از شهیدان را
قدم قدم غم تو زنده میکند دل را
خدا زیاد کند این غم فراوان را
یکی گرفته پدر را به روی دوش خودش
یکی کشانده به سویت عصازنان جان را
چه جذبهایست در آغوش تو که اینگونه
کشاندهای به تماشا جهانِ حیران را
زمین به سوی تو برخاستهست، میخواهد
به ما نشان بدهد رستخیز انسان را
در ازدحام تو گم کردهام خودم را هم
در ازدحام ندیدم عمود پایان را
تو را گرفته در آغوش خویش ششگوشه
چنان که جلد طلاکوب، متن قرآن را
از این حرم به حرمهای دیگری راه است
اگر که باز کنی چشمِ غرق باران را
دوباره داغ دلم تازه شد کنار ضریح
خدا کند که بسازیم قبر پنهان را
برای حضرت زهرا ضریح میسازیم
و دست فرشچیان طرح میزند آن را
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
📗 #فلیرحل_معنا
✅ @ShereHeyat
#زیارت_اربعین
#کربلا
#چارپاره
🔹امیری حسین🔹
هوا پر شد از عطر نام حسین
به قربان عطر پراکندهاش
چه سرمست و شورآفرین میرود
سپاهی به دیدار فرماندهاش
هوایی شدم، مقصدم کربلاست
کجا از همین سرزمین بهتر است؟
برای رسیدن به آغوش تو
هوای خوش اربعین بهتر است
چه باکیست از پای تاول زده
به عشق تو طی میشود این مسیر
نماندهست چیزی به کربوبلا
امیری حسینٌ و نعم الامیر
غریبم به آغوش تو دلخوشم
اسیرم به عشقت شدم مبتلا
در این روزها آرزویم شده
فقط کربلا کربلا کربلا
مرا مادرم از همان کودکی
به شیرینی نام تو شیر داد
پدر با خودش برد هیأت مرا
به من مهر و سربند و زنجیر داد
دلم خوش به داروی دیدار توست
حبیبم حسین و طبیبم حسین
غریبانه در کربلا خفتهای
نگاهی به من کن، غریبم حسین
قدم میگذاری به صحن بهشت
به یاد شهیدان والامقام
بگو با دلی عاشق و بیقرار
به لبهای عطشان مولا سلام
📝 #ناصر_حامدی
📗 #فلیرحل_معنا
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 سخننگاشت| مدافعان حرم اباعبدالله علیهالسلام
🔻 رهبر انقلاب روز دوشنبه در دیدار خانواده شهدای مدافع حرم:
👈 یک روزی بود که خلفای بنیعبّاس همّت گماشته بودند که قبر مطهّر حضرت اباعبدالله و لابد به تبعِ آن، بقیّهی قبور مطهّره را از بین ببرند؛ یک عدّهای با جانِ خودشان نگذاشتند؛ یعنی [آنها] گفتند اگر بیایید، دستتان را قطع میکنیم، پایتان را قطع میکنیم، شما را به قتل میرسانیم؛ درعینحال [اینها] رفتند.
🔹️ همان رفتنها بود که حالا رسیده به بیست میلیون زائر پیادهی #اربعین.
🔸️ اگر آنجا کسانی فداکاری نمیکردند، امروز شوکت و هیمنهی محبّت اباعبدالله الحسین (علیهالسّلام) اینجور دنیا را فرا نمیگرفت؛ که شما میبینید در راهپیمایی اربعین از کشورهای مختلف -از فارس و ترک و اردو و کشورهای اروپایی و حتّی از آمریکا- افرادی بلند میشوند میآیند آنجا؛ این [کار] را چهکسی کرد؟ این خشت اوّل و اصلیِ این کار را همان کسانی گذاشتند که درواقع جانشان را برای زیارت قبر اباعبدالله (علیهالسّلام) فدا کردند.
🔺️ این بچّههای شما هم همینجور. ۹۷/۷/۳۰
💻 @Khamenei_ir
#حضرت_رقیه علیهاالسلام
#مدافعان_حریم_اهلبیت
#غزل
🔹علم نیفتاده🔹
اگرچه عشق هنوز از سرم نیفتاده
ولی مسیر من و او به هم نیفتاده
به خواب سخت فرو رفته پای همّت من
وگرنه اسم کسی از قلم نیفتاده
به غیر، کار ندارم به خویش میگویم
چرا هنوز به ابروت خم نیفتاده؟
بقیع شاهد زنده، شبیه سامرّا
که اتفاق از این دست، کم نیفتاده
بماند اینکه به آن قوم رحم کرده حسین
هنوز سفرهٔ شاه از کرم نیفتاده
بماند اینکه چه خمپارهها که آمده است
ولی به حرمت او در حرم نیفتاده
گذار پوست به دباغخانه میافتد
هنوز کار به دست عجم نیفتاده
اگر که پرچم عباس روی گنبد رفت
سه ساله خواست بگوید علم نیفتاده
سه ساله خواست بگوید که دختر علی است
هنوز قیمت تیغ دو دم، نیفتاده...
📝 #مجید_تال
📗 #شهادتنامه
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#زیارت_اربعین
#مسمط
🔹میقات ما🔹
با پای سر به سِیْر سماوات میرویم
احرام بستهایم و به میقات میرویم
تا بارگاه قبلهٔ حاجات میرویم
قسمت اگر شود به ملاقات میرویم
میقات ما حسین، ملاقات ما حسین
زانو زدیم پیر و جوان بر زمین تو
ما حلقه بستهایم به دور نگین تو
ما را کشانده است کجاها طنین تو
افتادهایم در گذر اربعین تو
ای واژه واژه نام تو صد ماجرا حسین
ما چون کبوتران حرم پر شکستهایم
از آشیان گذشته و از خود گسستهایم
چون صیدهای زخمی در خون نشستهایم
یعنی که دل به لذت دیدار بستهایم
مرهم حسین، صبر حسین و شفا حسین
ای جان شرحه شرحه بگو ماجرا چه بود
راز به خون تپیدن خون خدا چه بود
آن جوشش صدای تو در کربلا چه بود
دادی بها به خون خودت، خونبها چه بود
ای خون پاک تو، همهدم خونبها حسین
با بادها بگو که هوایم هوای توست
با نایها بگو که نوایم نوای توست
بغضی که در تلاوت در خون رهای توست
سودای آتشیست که بر خیمههای توست
ای تا ابد، نوای من بینوا حسین
گلزخمها شکفته شده روی پیکرت
چون کعبه فوجِ تیغ گرفتهست در برت
بعد از تو دشت، یکسر«إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَت»
بالا سرت، بلند سرت، تا خدا، سرت
بر ما چه رفته است به شوق تو «یا حسین»
📝 #ابراهیم_قبلهآرباطان
📗 #فلیرحل_معنا
✅ @ShereHeyat
#امام_عصر علیهالسلام
#زیارت_اربعین
#چارپاره
🔹راهی حرم🔹
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
عاشقانت زیارتت کردند
من ولی باز پشت در ماندم...
دیدن تو به من نمیآید
تو کجا و نگاه هر جایی
من اگر آنچه خواستی باشم
تو سراغم به خواب میآیی؟...
خواستم تا ببینمت در خواب
به نگاهم اجازه داده نشد
خواستم تا به کربلا بروم
با رفیقان خود پیاده، نشد!
بین آن کاروان و جمعیت
چه کسی با تو همقدم شده است؟
خوش به حال کسی که با گریه
با شما راهی حرم شده است
در حرم روضهخوان خودت هستی
روضهٔ کاروان جان بر لب
بین روضه بلند میگویی:
به فدای تو عمهجان زینب...
📝 #مجتبی_شکریان
✅ @ShereHeyat
#زیارت_اربعین
#کربلا
#غزل
🔹فرصت نیست🔹
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق!
اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست
غمیست در دل جاماندههای کربوبلا
که هرچه هست یقین دارم از حسادت نیست
میان ما که نرفتیم و رفتهها، شاید
تفاوتیست در آغاز و در نهایت نیست
همیشه آنکه نرفتهست بیقرارتر است
همیشه آنکه نرفتهست، کمسعادت نیست
و آن کسی که در این راه اهل دل باشد
مدام اهل گله کردن و شکایت نیست
خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد
نباید این همه دل دل کند که فرصت نیست
📝 #مریم_کرباسی
✅ @ShereHeyat
#زیارت_اربعین
#کربلا
#غزل
🔹امینالله🔹
همه از هر کجا باشند از این راه میآیند
به سویت ای امینالله خلقالله میآیند
صف جن و ملک با زائرانت همقدم هستند
به عشقت از عوالم، خیل خاطرخواه میآیند
زمین سرمست راه افتاد و بر ما راه آسان شد
زمین و آسمان با زائرانت راه میآیند
ببین شانه به شانه هم سفید و هم سیاه اینجا
به شوق دیدن تو پابهپا، همراه میآیند
گروهی غرق توصیفاند و مستِ مدح چشمانت
گروهی روضهخوان، با سیل اشک و آه میآیند
به شهرت میرسند و حال و روز شهر بارانی است
پر از بغضاند و نمنم تا دم درگاه میآیند
مدار عاشقی سقاست، آغاز طواف از اوست
به سوی آفتاب آنجا به اذن ماه میآیند
قیامت کردهای، انگار تصویریست از محشر
که دوشادوشِ هم نزدت گدا و شاه میآیند
نکیر و منکر از من گرچه زهر چشم میگیرند
به لطف گوشهچشمت آخرش کوتاه میآیند
📝 #سیدمحمدمهدی_شفیعی
✅ @ShereHeyat
#اربعین_حسینی
#قصیده
🔹یک اربعین اندوه و هجران...🔹
سحر چون پیک غم از در درآید
شرار از سینه، آه از دل برآید
درای کاروانی از وطن دور
به گوش جان ز دیوار و در آید
گمانم کاروان اهلبیت است
که سوی کعبهٔ دل با سر آید
گلاب از چشم هر آلاله، جاریست
که عطر عترت پیغمبر آید
پس از یک اربعین اندوه و هجران
به دیدار برادر، خواهر آید
همان خواهر که غوغا کرده در شام
همان ریحانهٔ پیغمبر آید
همان خواهر که با سِحر بیانش
به هر جا آفریده محشر آید
همان خواهر که کس نشناسد او را
به باغ لالههای پرپر آید...
اگر از کربلا، غمگین سفر کرد
کنون از گَرد ره، غمگینتر آید
نوای «وای وای» از جان زهرا
صدای «های های» حیدر آید
از این دیدار طاقتسوز ما را
همه خون دل از چشم تر آید
غمآهنگی به استقبال یک فوج
کبوترهای بیبال و پر آید
بیا با این کبوترها بخوانیم
سرودی را که شام غم سرآید:
«شمیم جانفزای کوی بابم
مرا اندر مشام جان برآید
گمانم کربلا شد عمه! نزدیک
که بوی مُشک ناب و عنبر آید
به گوشم عمه! از گهوارهٔ گور
در این صحرا، صدای اصغر آید
مهار ناقه را یک دم نگهدار
که استقبال لیلا، اکبر آید
ولی ای عمه! دارم التماسی
قبول خاطر زارت گر آید،
در این صحرا مکن منزل که ترسم
دوباره شمر دون با خنجر آید»
📝 #محمدجواد_غفورزاده
📗 #فلیرحل_معنا
✅ @ShereHeyat