eitaa logo
شعر هیأت
10.2هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
172 ویدیو
14 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌السلام 🔹غریب🔹 به شهر کوفه غریبم من و پناه ندارم به غیر دربه‌دری‌ها پناهگاه ندارم شب گذشته به هر خانه جای بود مرا، لیک به هیچ خانه در این شام تیره راه ندارم ز خستگی‌ست به دیوار طوعه تکیه زدم من و گرنه جز به خداوند تکیه‌گاه ندارم کِشَند جانب دارالاماره با چه گناهم عزیز فاطمه جز عشق تو گناه ندارم به زیر تیغم و بالای بام وقت شهادت حسین از تو جز امید یک نگاه ندارم به راه عشق تو سر می‌دهم که وای به حالم اگر که حرمت عشق تو را نگاه ندارم... غم تو کرده سیه روز من که در همه عمرم قسم به خال تو یک نقطۀ سیاه ندارم سلام بر تو دهم لیک با زبان اشارت نگاه من به تو و طاقت نگاه ندارم... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4121@ShereHeyat
آن لاله که عشق و خون بهارش بودند گل‌های مدینه داغ‌دارش بودند آن‌روز که جای مجتبی خالی بود در کرب‌و‌بلا دو یادگارش بودند 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹گل یاسِ حسن🔹 روح والای عبادت به ظهور آمده بود یا که عبداللَه در جبههٔ نور آمده بود؟ کربلا بود تماشاگر ماهی کز مهر یازده لیلهٔ قدرش به حضور آمده بود یازده برگ، گل یاسِ حسن بیش نداشت که به گلزار شهادت به ظهور آمده بود یوسف دیگری از آل علی، کز رخ او چشم یعقوب زمان باز به نور آمده بود باغبان در ورق چهرهٔ گرمازده‌اش گلشن حُسن حَسن را به مرور آمده بود صورتش صفحهٔ برجستهٔ قرآن کریم صحبتش ناسخ تورات و زبور آمده بود بی‌کلاه و کمر از خیمه چو قاسم بشتافت بس‌که از تاب تجلّی به سرور آمده بود قتلگه طور و حسین بن علی، چون موسی به تماشای کلیم اللَه و طور آمده بود به طواف حرم عشق ز آغوش حرم دل ز جان شُسته به شیدایی و شور آمده بود عجب از این همه مستی چو برادر را دید که چه‌ها بر سرش از سمِّ ستور آمده بود طفل نوخاسته برخاسته از جان و جهان آسمان زین همه غیرت به غرور آمده بود بر دل و پهلوی این عاشق و معشوق، دریغ نیزه و تیر ز نزدیک و ز دور آمده بود دست شد قطع ولی دل ز عمو، قطع نکرد طفل این طایفه یا رب چه صبور آمده بود گرچه لب‌تشنه به دامان امامت جان داد بر سرش فاطمه با ماء طهور آمده بود... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/750@ShereHeyat
در نام رقیه، فاطمه پنهان است از این دو، یکی جان و یکی جانان است در روی کبود آن دو، پیداست خدا آیینه بزرگ و کوچکش یکسان است 📝 @ShereHeyat
🔹زیارت🔹 ز نینوای تو رفتم چو نی، نوا کردم چنان که بادیه‌ها را چو نینوا کردم به هر کجا که نشستم گریستم ز غمت به هر طرف که دویدم تو را صدا کردم ز خارهای مغیلان بپرس کز داغت چقدر اشک فشاندم، چه ناله‌ها کردم طواف پیکر بی‌سر به زیر خنجرها زیارت سرِ بی‌تن به نیزه‌ها کردم نتیجه دادن خونت به عهدهٔ من بود که صبر کردم و بر عهد خود وفا کردم تو خواستی به نماز شبت دعا گویم تو را به جان تو در هر نفس دعا کردم به نیزه، خواندنِ قرآنِ تو رُبود دلم اگرچه سوختم از غم ولی صفا کردم به دست بسته بسی تازیانه خوردم تا طناب ظلم ز دست سکینه وا کردم... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1005@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹آهِ آینه‌ها🔹 ای دل سوختگان شمع عزای حرمت اشک ما وقف تو و کرب‌وبلای حرمت در هوای محن‌آلودۀ غربت، آید عطر گل‌های بهشتی ز فضای حرمت شمعدان‌ها همه در سوز و گداز از داغت تیره از آهِ مَلَک، آینه‌های حرمت می‌شود خاطرۀ غربت زهرا ترسیم خلق را در نظر از حال و هوای حرمت برسد بوی خدایی، بوزد عطر بهشت هر طرف باز شود پنجره‌های حرمت یادِ روزی که شهادت به رخت در وا کرد شور و غوغاست به پا در همه جای حرمت مهدی‌ات زائر و ای کاش که می‌دانستم که گذارد قدم آن ماه،‌ کجای حرمت یادِ آن روز که شد روضۀ تو کرب‌وبلا شاهد کرب‌وبلایت، شهدای حرمت دولت آل علی تا به ابد پاینده‌ست این بُوَد در همه اَدوار صدای حرمت پایۀ هستی دشمن ز پی افتاد اینجا ای برافراشته تا عرش بنای حرمت هر چه کردند نشد کم ز شکوهت مولا باز هر روز شد افزوده صفای حرمت یا رضا از سر این مُلک نگردد کوتاه سایۀ مرحمت‌آمیزِ لوای حرمت هدیه کرده‌ست «مؤید» به غزالان حرم غزلی را که سروده‌ست برای حرمت 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5760@ShereHeyat
علیهاالسلام فرازی از یک 🔹دل‌آرامِ حسین🔹 با کلامُ اللهِ ناطق هم‌کلام! ای سکینه! بر کراماتت سلام! مشعل روشن ز مصباح الهدی در عبادت غرق و مجذوب خدا... برترین زن‌های عصر خویشتن یادگار ماندگار پنج تن... در زنان هاشمی صاحب وقار خاندان فاطمی را افتخار آفتابی خود که عمری در حجاب بوده‌ای در سایه‌سار آفتاب... ای فصاحت بی ‌نوایت، بی‌نوا صد نوا از نای تو در نینوا... در اسارت نقش ایفا کرده‌ای پا به پای عمّه غوغا کرده‌ای در حرم، در خیمه‌گه، در قتلگاه در مسیر کوفه و شام سیاه می‌درخشد نام تو، گفتار تو اشک تو، ایمان تو، ایثار تو... خورده بر جان و دلت مُهر عطش شام غربت دیدی و ظُهر عطش از عطش گر چه ز پا افتاده‌ای سهم آب خود به طفلان داده‌ای در مصائب پایداری کرده‌ای عمّه را با صبر یاری کرده‌ای... در وداع آخرینت با حسین کز حرم برخاست بانگ یا حسین اوّلین کس را که مولا یاد کرد نام شیرین تو را فریاد کرد ای سکینه حامی ایتام باش! ای دل‌آرامِ حسین آرام باش! قطره‌های اشک بر سیما مزن شعله‌های درد بر دل‌ها مزن... پیش‌تر آ نزد بابا پیش‌تر گریه‌ها در پیش داری بیشتر... رفت در میدان و دیگر برنگشت برنگشت و از تن و از سر گذشت رفت و پنهان از نظر شد منظرش تا که دیدی بر فراز نی سرش... طاقت از کف داده و دل باختی خویش را بر خاک و خون انداختی... در وداع سینه‌سوز خویشتن دست بردی زیر آن خونین بدن تا گرفتی آن تن صد چاک را سوخت آهت خیمۀ افلاک را زآن زیارت در فضا هنگامه شد پاره‌های دل زیارت‌نامه شد ماه محمل باز انجم را بخوان «شیعَتی مَهما شَرِبتُم» را بخوان... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4313@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹بعثت دیگر🔹 الا قرار دل و جانِ بی‌قرار ظهورت! کدام جمعه بُوَد روز و روزگار ظهورت؟ کدام روز به شب می‌رسد که آمده باشی؟ کدام جمعه شود شنبه بر مدارِ ظهورت؟ خوش آن سپیده! که نور از خیام سبز تو گیرد خوش آن سحر! که برآید به افتخار ظهورت دعای عهد بخوانم در آرزوی قیامت سرشک شوق فشانم به ره‌‌گذار ظهورت بهار مبعث پیغمبری گرفت جهان را شکوه دیگر بعثت بُوَد بهار ظهورت گره‌گشای دو عالم، دعای من همه این است که دست حق بگشاید گره ز کار ظهورت ز قطره‌قطرۀ آن چشمه‌چشمه نور بجوشد ز کوثری که برآید ز آبشار ظهورت ز بس شکوفۀ رحمت بریزد از همه جانب شکوفه‌زار شود خاک ره‌گذار ظهورت خوش آن سحر! که نصارا گشوده چشم ببینند بُوَد مسیح مقدّس، طلایه‌دار ظهورت شرایطی‌ست در این انتظار و من که ندارم دلم خوش است که هستم در انتظار ظهورت 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5789@ShereHeyat
علیهاالسلام فرازی از یک 🔹محرم رسالت🔹 ای رسول خدای را همدم! در حریم رسالتش مَحرم اولین زن تویی که قامت بست در نماز پیمبر خاتم شوهرت کیست؟ بهتر از عیسی دخترت کیست؟ برتر از مریم دامنت جای زهرة الزّهرا که بود نور نیّر اعظم... بُد ز تیغ علی و ثروت تو که شد این گونه کاخ دین، محکم یار احمد شدی که تا نشود یک سر موی، از سر او کم زخم پاهای سنگ خوردۀ او یافت از دست لطف تو، مرهم عاشق بردباری‌ات همه جا شاهد جان‌فشانی‌ات همه دم سر بلند از شهامت تو صفا اشک ریز از مصائبت زمزم به علی و محمّد و زهرا اشفعی یا خدیجةالکبری... ای خریدار جان پیغمبر همسر مهربان پیغمبر احترامی نداشت چون تو کسی در میان زنان پیغمبر در حیات و ممات تو نفتاد نام تو از زبان پیغمبر... ای چراغ همیشۀ تاریخ! در صف دودمان پیغمبر به وجود تو افتخار کند همه جا خاندان پیغمبر هستی خویش را فدا کردی در ره آرمان پیغمبر سر زد از مشرق گریبانت کوثر جاودان پیغمبر تا نهم بار دیگر، ای مادر! جبهه بر آستان پیغمبر به علی و محمّد و زهرا اشفعی یا خدیجةالکبری 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1430@ShereHeyat
صلوات‌الله‌علیه‌وآله 🔹صحیفۀ صلوات🔹 امشب شکوه عشق جهانگیر می‌شود روح لطیف عاطفه تصویر می‌شود امواج سربلندی و آزادی و شرف از هر کران مکّه سرازیر می‌شود قرآن ببوس و «اَشرَقَتِ‌الاَرض» را بخوان این آیۀ مبارکه تفسیر می‌شود تبریک باد آمنه را کز حریم او نور است و نور و نور که تکثیر می‌شود.. از انعکاس نور وی از مکّه تا به شام هر سنگ خاره، آینه‌تأثیر می‌شود الله اکبر از نفسش کز فرشتگان هر سو بلند نغمۀ تکبیر می‌شود.. چون کاخ باشکوه مدائن، ز هیبتش در لرزه کاخ فتنه و تزویر می‌شود.. داروی دردها و جواب سؤال‌هاست قرآن کتاب او که جهانگیر می‌شود.. در سایۀ عدالت و اخلاص و وحدت است تکبیر او که چیره به شمشیر می‌شود.. در آسمان، تجلی هر روز آفتاب خُلق عظیم توست که تصویر می‌شود.. گردد صحیفۀ صلوات فرشتگان بر صفحه‌ای که نام تو تحریر می‌شود.. تنها همین نه آیۀ تطهیر مدح توست یادت همیشه مایۀ تطهیر می‌شود نام تو زنده‌تر شده، یاد تو تازه‌تر چندان که دهر، کهنه، جهان‌، پیر می‌شود.. محتاج یک نگاه توأم ای که هر کجا خاک از نگاه لطف تو اکسیر می‌شود.. 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5228@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹وارث احمد🔹 اى نفس صبحدم! دعاى که دارى؟ بوى خدا مى‌‏دهى، صفاى که دارى؟ عطر بهشتى، ز خاک پاى که دارى؟ مژده چه آوردى و براى که دارى؟ تا بفشانیم جان، تو را به خوش آمد ماه ربیع است و نوبهار کرامت ماه شکوفایى کمال و شهامت در تن هستى دمید، روح سلامت از برکات طلوع، روز امامت‏ باز گشودند باب لطف مجدّد صبح دلان صبح صادق است ببینید باغ بهشت از شقایق است ببینید جلوهٔ رب‌المشارق است ببینید روز تجلّاى خالق است ببینید وز رخ زیباى جعفر بن محمد... نور ولایت دمیده از نظر او چشمهٔ کوثر رهین چشم تر او باقر دریاى علم و دین، پدر او هم پدر او امام و هم پسر او نور دل حیدر است و وارث احمد نهضت علمى که آن امام به‌ پا کرد کارى چون خون سیدالشهدا کرد از سر اسلام دست فتنه جدا کرد آنچه رسالت به عهده داشت ادا کرد شاهد حسن ازل نشست به مسند گر همه عالم قلم به دست برآرند تا به قیامت مدیح او، بنگارند یک ز هزاران فضیلتش نشمارند آن که به شاگردی‌اش چهار هزارند جمله به فقه و کلام و فلسفه، ارشد ز آن همه یک چند چهره‌‏هاى درخشان عالم و آگاه در معارف قرآن مؤمن طاق و هشام و جابر حیّان زادهٔ مسلم، دگر مفضّل و صفوان کان همه بودند چون زراره سرآمد... من که به لب، نغمهٔ ثناى تو دارم هر چه که دارم من از عطاى تو دارم دست به زنجیرهٔ ولاى تو دارم پاى به زنجیرم و هواى تو دارم دست برون آور و بگیر مرا یَد... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1103@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹آفتاب مهر🔹 اى آفتاب مهر تو روشنگر وجود در پیشگاه حکم تو ذرات، در سجود اى میر عسکرى لقب، اى فاطمى نسب آن را که نیست مهر تو از زندگى چه سود؟ علمت محیط، بر همه ذرات کائنات فیضت نصیب، بر همه در غیب و در شهود تاریخ تابناک حیاتت، گر اندک است بر دفتر مفاخر اسلامیان فزود عیسى دمى و پرتو رأى منیر تو زنگار کفر از دل نصرانیان زدود این افتخار گشته نصیبت که از شرف در خانۀ تو مصلح کل دیده برگشود اى قبلۀ مراد که در برکة السّباع شیران به پیش پاى تو آرند سر فرود قربان دیده‌اى که به بزم تو فاش دید جاى قدوم عیسى و موسى و شیث و هود قرآن ناطقى تو و قرآن پاک را الحق مفسّرى، ز تو شایسته‌تر نبود دشمن بدین کلام ستاید تو را که نیست در روزگار، چون تو به فضل و کمال و جود شادى به نزد مردم غمدیده نارواست جان‌ها فداى لعل لبت کاین سخن سرود مدح شما، ز عهدۀ مردم برون بود اى خاندان پاک، که یزدانتان ستود از نعمت ولاى شما خاندان وحى منّت نهاد بر همگان، خالق ودود... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1137@ShereHeyat
علیهاالسلام فرازی از یک 🔹آیینهٔ زیبایی🔹 خانۀ فاطمه آن روز تماشایی بود که فضا جلوه‌گر از آیت زیبایی بود در بهاری که نسیمش نفس جبریل است گل ناز دگری رو به شکوفایی بود خانه‌ای را که خدا جلوهٔ عصمت بخشید در و دیوار پر از نقش شکیبایی بود تا بیایند به تبریک محمد؛ جبریل، با ملائک همه در حال صف‌آرایی بود به خدا، چشم خدا دست خدا وجه خدا ز جگر گوشهٔ خود گرم پذیرایی بود تا که قنداقهٔ او را به بر آورد حسن حالتی رفت در آنجا که تماشایی بود ساکت از گریه نشد تا که حسینش نگرفت این دو را چون که ز آغاز شناسایی بود دختری داشت در آغوشِ محبت، زهرا که سراپا همه آیینهٔ زیبایی بود دختری داشت سراپای همانند علی زینبی داشت که ذاتش همه زهرایی بود... به علمداری صحرای بلا کرد قیام رهبر قافلۀ عشق به تنهایی بود... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1184@ShereHeyat
زینب که على با جلوات دگرى‌ست زهراى بتول در حیات دگرى‌ست از عشق حسین و فیض هم‌صحبتی‌اش او نیز سفینة النّجات دگرى‌ست 📝 @ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹گر نگاهی به ما کند زهرا🔹 گر نگاهی به ما كند زهرا دردها را دوا كند زهرا بر دل و جان ما صفا بخشد گر نگاهی به ما كند زهرا كم مخواه از عطای بسیارش كآنچه خواهی، عطا كند زهرا بضعۀ مصطفی بُوَد زآن‌رو جلوه چون مصطفی كند زهرا خانۀ وحی را، ز رخسارش، رشکِ غار حَرا كند زهرا نه عجب گر به شأن او گویند، خاک را كیمیا كند زهرا این مقام كنیز او باشد تا دگر خود، چه‌ها كند زهرا! چهره پوشد ز مرد نابینا تا بدین حد، حیا كند زهرا در طرفداری از خدا و رسول به علی اقتدا كند زهرا روز محشر -كه از شفاعت خویش حشر دیگر به پا كند زهرا- همچو مرغی كه دانه بر چیند، دوستان را جدا كند زهرا چه شود گر زِ رحمت بسیار حاجت ما روا كند زهرا؟ چه شود گر که بر «مؤید» هم نظری از وفا کند زهرا 📝 🌐 shereheyat.ir/node/165@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹غمگسار من🔹 ای باخبر ز درد و غم بی‌شمار من! برخیز و باش، فاطمه جان، غمگسار من رفتی ز دیدۀ من و، از دل نمی‌روی حس می‌کنم همیشه تویی در کنار من شیرینی حیات من، ای بَضعَةُ الرّسول! تلخ‌ است با غمت همه لیل و نهار من خیری پس از تو نیست در این زندگی و، من، گِریَم از این‌که طول کشد روزگار من مردم ز گریه، غصّۀ خود حل کنند، لیک افتد ز گریه، غصّۀ دیگر به کار من خواهم ز کودکان تو پنهان گریستن اما غمت ربوده ز کف اختیار من این روزها ز خانه کم آیم برون، مگر کمتر به قتلگاه تو افتد گذار من 📝 🌐 shereheyat.ir/node/119@ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک عمر دلم غصۀ مولا خورده‌ست تا حکم شهادت من امضا خورده‌ست دانید چرا نشانی از دستم ماند؟ آن دست به خاک پای زهرا خورده‌ست 📝 🏷 @ShereHeyat
علیهاالسلام فرازی از یک 🔹آیینۀ آفتاب🔹 ای آینه‌دار پنج معصوم! در بحر عفاف، دُرّ مکتوم پروردۀ دامن ولایت مظلومۀ خاندان مظلوم قدر تو به ممکنات، مجهول مهر تو به کائنات، معلوم شیرازۀ شرع از تو محکم منظومۀ عشق از تو منظوم تو زینب دوّمی، علی را نامند گرت به «امّ کلثوم» آیینۀ آفتاب و ماهی یا سیّدتی‌! به ما نگاهی.. :: تو راز عجیب کربلایی بانوی شکیب کربلایی هم‌راز شهید نینوایی دم‌ساز غریب کربلایی بر خرمن هستی ستم‌کار سوزنده‌ لهیب کربلایی در آتش غم، اگر بسوزی با صبر، طبیب کربلایی آنجا که خطابه، کارساز است توفنده‌ خطیب کربلایی آیینۀ آفتاب و ماهی یا سیّدتی‌! به ما نگاهی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4958@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹مطلَعُ‌الاَنوار🔹 آرم سخن به‌نام تو، یا باقرالعلوم تا گویم از مقامِ تو، یا باقرالعلوم گفتا نَبی سلام تو، یا باقرالعلوم وین بس به احترام تو، یا باقرالعلوم ای نام تو محمَّد و خوی تو احمدی تقدیم درگهت صلوات محمَّدی ای روشن از جمالِ تو افلاک، چون زمین حاکمِ به ممکناتی و، عالِم به عالَمین مشمول رحمت تو هم‌آن باشد و هم‌این تو پنجمین امامی و معصوم هفتمین سیمای تو که مَطلَعُ‌الاَنوار سرمدی‌ست آیینۀ کمال و جمال محمَّدی‌ست ای سر نهاده خلق به طوق ارادتت لطف و کرم سجیّت و جود است عادتت مِهر فلک پدیدۀ نور سیادتت ماه رجب طلیعۀ روز ولادتت ماهی که باب لطف خدا، باز می‌شود با سال‌روز جشنِ تو، آغاز می‌شود... ای باغ فَرّ و دینِ نبی را تو فرودین هم آسمان شرعی و هم آفتاب دین زینت‌فَزای انجمن زین‌العابدین چشم و چراغ محفل مولای ساجدین بر دو امام ذات شریف تو مُنتسب کَاندر ائمه نیست کسی را چنین نسب آوازۀ عدالت و وجدان، ندای تو پیک امیدبخش بشر شد صدای تو در علم و دین نوابغ عالم، گدای تو ای جدّ و مادر و پدر من، فدای تو یک جدّ تو حسین و حسن جدّ دیگرت خوانند سبط خویش، دو سبط پیمبرت ای در کتاب حق به مَدیحت کلام‌ها از ما به حضرتت صلوات و سلام‌ها پیدا ز نسل پاک تو آمد امام‌ها پروردگان مکتب عِلمت هشام‌ها هر یک به علم خویش خردپرور عموم از یُمن دانش تو، شکافندۀ علوم... ای معنی نماز بیا و نماز کن روی نیاز بر در آن بی‌نیاز کن دستی برای عرض تمنّا دراز کن روح دعا تویی، به دعا لب تو باز کن با هر نفس به پیکر ایمان حیات بخش اسلام را ز چنگ حوادث نجات بخش من کیستم که وصل تو را آرزو کنم زین کمترم که با تو دمی گفتگو کنم اما دقایقی که به سوی تو رو کنم از خاک دَرگهت طلب آبرو کنم هر چند رو سیاه ولی من موّحدم مدّاح اهل‌بیت، غلامت «مؤیّدم» 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2129@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹خیر کثیر🔹 شمیم عشق می‌رسد دوباره بر مشام ما نسیم رحمت خدا وزد به خاص و عام ما مگر بهشت آرزو گشوده شد به نام ما مگر خدای خواسته جهان شود به کام ما که بهر دل‌شکستگان در امید باز شد هزار قفل غم ببین که بی‌کلید باز شد... شمس ضحی که می‌دمد ماه ز هر نظاره‌اش بود طلوع این قمر تجلّی دوباره‌اش تا که نگاه می‌کند بر رُخ ماه‌پاره‌اش غرق ستاره می‌شود کنار گاهواره‌اش نهم امام را به‌ بر، امام هشتم آورد بضعۀ دوم نبی، کوثر دوم آورد خوی و خصال مصطفی، علم و کمال مرتضی شرم و حیای فاطمه، حُسن و جمال مجتبی زُهد امام چارمین، عزم شهید کربلا حکمت باقرُ الحِکَم، دانش صادقُ الوَرا کَظم امام کاظم و صبر رضا در او بُوَد وجود او به ملک جان، کمال آرزو بود... فروغ بزم قدسیان، چراغ آسمان تویی مُدوّر زمین تویی مُدبّر زمان تویی خدای را امین تویی جهات را امان تویی تجسم یقین تویی فراتر از گمان تویی تو وارث پیمبری شافع روز محشری قسم به کوثر خدا خیر کثیر کوثری... ای به سریر عصمت از بعد رضا قدم زده به هشت سالگی دم از امامت اُمَم زده به قله‌های مکرمت، کرامتت علم زده اساس واقفیّه را ظهور تو به هم زده تویی که شد ز نور تو طلوع صاحب الزمان پُر برکت‌ترین کسی که آمده‌ست در جهان 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2144@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹یا مَن أرجوهُ لكلِّ خیر🔹 ماه مولا شد حدیث طیر را با ما بخوان در ولایش آشنا و غیر را با ما بخوان در توسل شبّر و شبّیر را با ما بخوان «یا مَن أرجوهُ لكلِّ خیر» را با ما بخوان با نمازی، با دعایی از گناهانت برآی همچنان بنت اسد بر درگه یزدان درآی دانۀ اشكی چنان آیینه صافت می‌كند سوز آهی محرم بزم عفافت می‌كند رو به مسجد كن ببین رحمت طوافت كند ذات حق دعوت برای اعتكافت می‌كند معتكف در مسجد آنچه دید جز آنجا نبود اعتكاف هیچ كس چون مادر مولا نبود مادری كاو را ببخشد عالیِ اعلی علی پیش كعبه كس نداند حال او الّا علی می‌رسد بر گوش جانش نغمه‌های یا علی اعتكافش در حریم كعبه باشد با علی چون سر آمد اعتكافش، عشق شد هم‌دوش او تا برآمد آفتابی بود در آغوش او ای حرم در باز كن جانانه را در بر بگیر تیرگی بس، شمع با پروانه را در بر بگیر چون صدف این گوهر یك‌دانه را در بر بگیر خانه را بگشا و صاحب‌خانه را در بگیر در ز دیوار حرم وا كن، به مردم در ببند خود كمر در خدمت این كودك و مادر ببند ای حرم غسل زیارت كن جمالش را ببین چهرۀ چون ماه و ابروی هلالش را ببین خط بكش بر روی بت‌ها خطّ و خالش را ببین بر سر دست رسول‌ الله مقالش را ببین كز زبور و مصحف و تورات ای جان جهان هرچه فرمایی بخوانم، گویدش قرآن بخوان چون به رخسار پیمبر چشم حیدر باز شد از نگاهش عقدۀ غم بر پیمبر باز شد شهر علم مصطفی را بر جهان در باز شد حجت داور لبش با نام داور باز شد ای حریم كعبه! بشنو این ندای دلنشین آیه‌های مؤمنون را از امیرالمؤمنین اختیارش با خدا و عالمش در اختیار مرد میدان‌های علم و حلم و مجد و افتخار جُرج جُرداق مسیحی گفت در هر روزگار كاش می‌شد یك علی وین ویژگی‌ها آشكار این نخواهد شد ولی از مكتب ایثار او كاش خیزد هر زمان چون میثم تمّار او 📝 🌐 shereheyat.ir/node/216@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹ماه زندانی‌ست🔹 ز موج اشک به چشمم، نگاه زندانی‌ست درون سینه‌ام از غصّه، آه زندانی‌ست نه فرصتی نه توانی که راز دل گویم بیان راز دلم در نگاه زندانی‌ست ستاره‌ها اگر از آسمان فرو ریزند بُوَد روا که به زنجیر، ماه زندانی‌ست... ز تیرگی، شب و روزش تفاوتی نکند به محبسی که ولیِ اله زندانی‌ست ز اشک دیده چراغی مگر بر افروزد سپیده‌ای که به شام سیاه زندانی‌ست خبر دهید به زهرا که یوسف دگرت به جُرم اینکه ندارد گناه زندانی‌ست 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2153@ShereHeyat
صلوات‌الله‌علیه‌وآله 🔹آفتاب حرا🔹 دمید ماه رجب رؤیتش مبارک باد به دوستان خدا نعمتش مبارک باد نزول بارقۀ رحمتش مبارک باد محمد آمده و بعثتش مبارک باد که بعثتش حرکت داد چرخ هستی را که هجرتش برکت بود حق‌پرستی را سپیده دم ز حَرا آفتاب برخیزد فروغ رحمت حق بی‌حجاب برخیزد ز صخره صخرۀ آن، عطر ناب برخیزد سحر که شهر خدایان ز خواب برخیزد امین مکه رهایی ز مستی‌اش بدهد نوید مذهب یکتاپرستی‌اش بدهد... بزرگ مرد چهل ساله با رُخی چون ماه رسیده است و به راز پیمبری آگاه دهند تهنیتش ز آنچه بگذرد در راه به این ندا که محمد! تویی رسول الله بشارتی که عمو زادۀ خدیجه دهد امید بر دل آزادۀ خدیجه دهد نفس کشیدن او نکهت خدایی داشت برای خسته‌دلان مژده رهایی داشت به درد مردم محروم آشنایی داشت که در جهان عرب این همه فدایی داشت خلوص و صبر و رضا را ز بس به کار گرفت به نیم قرن جهان را در اختیار گرفت خلیل نیست ولی بر خلیل ناز کند به روی عالم، درهای علم باز کند کلیم پیش رخش سجدۀ نیاز کند مسیح پشت سر مهدی‌اش نماز کند نظر ز آمدن انبیاء والا اوست بزرگ معجزۀ نون والقلم با اوست کسی که عالم ایجاد بی‌قرارش بود جوامع بشریت در انتظارش بود رسید و وحدت و آزادگی شعارش بود چو حُسن خلق سلاحی دراختیارش بود محمد آمد و آورد هرچه خوبی بود کتاب او در حکمت به روی خلق گشود کجاست غیرت عمار و عزم سلمانش که زنده گشت مدائن ز عدل و ایمانش کجاست منطق بوذر علیه عثمانش که کُشت دشمن دین را به تیغ بُرهانش اگر به راه بزرگان دین برآمده‌ایم به کاخ‌های مجلل چرا در آمده‌ایم مدینه از تو به بیت‌الحرام می‌نازد حرم ز فیض تو بر هر مقام می‌نازد خدا ز بندگی‌ات بر اَنام می‌نازد عرب ز نام تو بر خاص و عام می‌نازد ولی دریغ که این افتخار پوشالی‌ست تمام دعوی اهل حجاز تُو خالی‌ست از این قبیله که بر خاص و عام حمله کند گهی به کوفه و گاهی به شام حمله کند به مسلمین یمن صبح و شام حمله کند بعید نیست به بیت الحرام حمله کند خدای قدرت خود را کشیده بر رُخشان مدافعان حرم می‌دهند پاسخشان مدافعان حرم باور علی دارند به پیش دیدۀ خود خیبر علی دارند‌ جهاد نامه‌ای از دختر علی دارند امید مرحمت از همسر علی دارند قسم به فاطمه محبوب قلب فاطمه‌اند مدافعان حرم زینبی‌تر از همه‌اند 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2196@ShereHeyat
از روى حسین تا نقاب افکندند در عالم عشق، انقلاب افکندند تبریک به طوفان‌زدگان غم و درد! کشتى نجات را به آب افکندند 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹شفیع المذنبین🔹 آفتابی کز تجلی بی‌قرینش یافتم در فلک می‌جُستم اما در زمینش یافتم ماه من تا پرده از رخسار نورانی گشود مهر را شرمندۀ نور جبینش یافتم... این محمد صورت و سیرت، علی اکبر است آن‌که حق را در جمال نازنینش یافتم... گرچه نامش در شمار چارده معصوم نیست لیک در انگشتر عصمت نگینش یافتم در وجاهت در بلاغت در ملاحت در کمال یادگار رحمة للعالمینش یافتم در شجاعت چون علی و در سخاوت چون حسن در عبادت همچو زین العابدینش یافتم... در مسیر کربلا کز «لا نُبالی» گل فشاند پای تا سر عشق و سر تا پا یقینش یافتم... شد روان بر رزم و با او شد روان روح حسین این حقیقت در وداع آخرینش یافتم من که سرتا پا گناهم دست حاجت می‌برم، در حضورش؛ چون شفیع المذنبینش یافتم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3784@ShereHeyat