eitaa logo
شعر هیأت | نوحه و سرود
4.5هزار دنبال‌کننده
10 عکس
3 ویدیو
3 فایل
🚩 دسترسی سریع به مجموعه نوحه‌ها و سرودهای تولید شده در پایگاه «شعر هیأت» 🌐 shereheyat.ir/poetry/nohe
مشاهده در ایتا
دانلود
علیهاالسلام 🔹مادر هستی🔹 دستی به پهلو دارد و دستی به دیوار داده‌ست تکیه مادر هستی به دیوار هر لحظه دردی تازه داغی تازه دارد در چشم خود غم‌های بی‌اندازه دارد مثل شبی تیره‌ست دنیای مقابل تنها هلالی مانده از آن ماه کامل گاهی که بر دیوار و در دارد نگاهی آهی به لب می‌آورد از درد آهی لبریز از دردست اما غرق احساس دستی به پهلو دارد و دستی به دستاس آه این نسیم با محبت، مادرانه دستی کشیده بر سر و بر روی خانه شرمندۀ احساس او شد خانه‌داری با هر نفس آه از در و دیوار جاری شب، نیمه‌شب، خسته شکسته، مات، مبهوت دستی به سر می‌گیرد و دستی به تابوت از خانه بیرون می‌رود ناباورانه جان خودش را می‌برد بر روی شانه خورده گره با گرد غربت سرنوشتش در خاک پنهان می‌شود پنهان بهشتش «نفسی علی...» آه از دل پر درد او آه «یا لیتها...» آه از دل پر درد او آه این روزها دستی به سمت ذوالفقار است... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/101@ShereHeyat_Nohe
علیه‌السلام فرازی از یک 🔹حرم خدا حرم شد🔹 امشب حرم خدا حرم شد از مقدم یار محترم شد کعبه شده محو و مات و مدهوش دیوار ز هم گشوده آغوش هر قطعۀ سنگ، کوه طوری است هر نخلۀ خشک، نخل نوری است در زمزمه‌های آب زمزم آوای علی علی‌ست هر دم ای هجر، شب وصال تبریک مجد و شرف و جلال تبریک هر ریگ روان شده ثناگو با ذکر علی علی علی هو سر زد ز صفا صفای مطلق ای مروه بگو علی علی حق حوران همه جان به کف نهادند در پشت مقام ایستادند ای کعبه زهی زهی سعادت میلاد تو شد از این ولادت ای کعبه سعادتت مبارک ای بیت، ولادتت مبارک روزی که نبود نام هستی می‌کرد علی خداپرستی از صبح ازل علی، علی بود پیوسته به هر ولی، ولی بود در بود و نبود مقتدا بود او بود و محمد و خدا بود ای نفس رسول و جان قرآن ای دست خدا، زبان قرآن در لیلۀ قدر، قدر قدری در صحنۀ بدر، بدر بدری میدان نبرد پای‌بستت شمشیر نیازمند دستت تو قلۀ عرش را امیری یا همدم کودک صغیری؟ در مُلک وسیع حق امامی با پیر فقیر هم کلامی با آن‌که امام جمع بودی در بزم فقیر، شمع بودی تو مالک عرش در زمینی حیف است میان ما نشینی در عرش امام آفتابی در فرش چرا ابوترابی؟ ای قلب تو خانۀ محمد جای تو به شانۀ محمد تو بت‌شکن و خداپرستی بر شانۀ وحی بت شکستی ای پشت سرت دعای کعبه ای بت‌شکن خدای کعبه ای مهر تو لطف بی‌نهایت توحید و نبوت و ولایت روزی که نه آب و نه گِلم بود جای تو به خانۀ دلم بود عمری به محبتت اسیرم تا با تو بمانم و بمیرم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2148@ShereHeyat_Nohe
علیهاالسلام 🔹آب شدم، سوختم🔹 ای گهر دُرج حیا، فاطمه! فاطمه! یا فاطمه! یا فاطمه! جان من از مهر تو، لبریز شد دیده به یاد تو، گُهَرریز شد شمع‌صفت، مهر تو آموختم وز غم تو آب شدم، سوختم... رفتی و تاریک شده خانه‌‏ام با همه - جز یاد تو - بیگانه‌‏ام... خیز! که جان همه بر لب رسید این همه غم، ارث به زینب رسید!... خیز و، نماز شب خود را بخوان قصّۀ تاب و تب خود را بخوان ای که خدا نور یقین داده‌‏ات خود بنشین بر سر سجّاده‌‏ات ای به رهت دیدۀ بیدار ما کن قدمی رنجه به دیدار ما ای به سفر رفته! دل از ما مگیر سایۀ لطف از سر ما، وا مگیر من که نگه داشته‌‏ام پاس تو دوخته‌‏ام دیده به دستاس تو دوخته‌‏ام، با جگر سوخته دیده به دیوار و درِ سوخته بر دل من، جز اثر داغ نیست لالۀ بی‌داغ، در این باغ نیست! 📝 @ShereHeyat_Nohe
علیهاالسلام 🔹اولین فدایی🔹 ای آتش سینه، وای بر تو ای شهر مدینه، وای بر تو! ای دیده ببار خون، هماره ای ناله برآ ز دل، دوباره پاداش رسول، خوش ادا شد یک آیه ز کوثرش جدا شد آن آیه، دُر نهفته‌اش بود محسن، گل ناشکفته‌اش بود محسن که شد اوّلین فدایی در خطّ ولایت خدایی محسن که به سینه ماند آهش آغوش بتول قتلگاهش نایافته در جهان ولادت گردیده نصیب او شهادت گردیده خزان، بهار عترت غم آمده در دیار عترت تا چند نشسته‌اید خاموش؟ انگار که رفته‌اید از هوش غافل ز تمام دردهایید نامرد و، شبیه مردهایید خیزید، که دود رفته بالا بر چرخ، ز بیتِ حق تعالی دشمن به درِ سرای زهراست ای وای من این صدای زهراست!... 📝 @ShereHeyat_Nohe