#شعر_عاشورایی
#حضرت_علی_اصغر علیهالسلام
🔹آخرین نیلوفر🔹
غنچۀ پرپر، علیاصغر منم
کودکیهای علیاکبر منم
در دلم شش پنجره از آسمان
در نگاهم رودی از رنگینکمان
پاک هستم، مثل باران، مثل آب
عمهام دریا، عمویم آفتاب
غنچهای از باغ عاشورا منم
آخرین نیلوفر بابا منم
با گلوی تشنه ضربت خوردهام
آب از مشک محبت خوردهام
من همان بیادعای کوچکم
قبلۀ آیینههای کوچکم
📝 #حمید_هنرجو
✅ @ShereHeyat_Nojavan
نوحه؛ من هم شما را دوست دارم.mp3
4.86M
#حضرت_علی_اصغر علیهالسلام
#نوحه
🔹من هم شما را دوست دارم🔹
من روی دستان شما سر میگذارم
ای بچهها! من هم شما را دوست دارم
قلب شما هم جای خدا شد
گهوارۀ من، چَشم شما شد
آتش گرفته با قصۀ من
هم سینۀ سنگ، هم قلب آهن
«ای وای، ای وای!»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وقتی برای من عزاداری گرفتید
از من برای زندگی، یاری گرفتید
هرجا که هستید، پیش شمایم
نوزادم اما دست خدایم
آتش گرفته با قصۀ من
هم سینۀ سنگ، هم قلب آهن
«ای وای، ای وای!»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من در بهشتم، نوحهخوانی را شنیدم
وقتی برایم گریه میکردید، دیدم
روشن، شبیه آب وضویید
رازی اگر هست، با من بگویید!
آتش گرفته با قصۀ من
هم سینۀ سنگ، هم قلب آهن
«ای وای، ای وای!»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این کربلای تشنه، خاکی آسمانیست
ای بچهها! در کربلا هم روضهخوانىست
خوابیده خیمه در بادِ تشنه
این هم منم من، نوزادِ تشنه
«ای وای، ای وای!»
آتش گرفته با قصۀ من
هم سینۀ سنگ، هم قلب آهن
«ای وای، ای وای!»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مادر برایم قصه گفته تا نمیرم
تا روی خاک تشنۀ صحرا نمیرم
این غنچۀ خشک، چیدن ندارد
نوزاد تشنه، دیدن ندارد
«ای وای، ای وای!»
آتش گرفته با قصۀ من
هم سینۀ سنگ، هم قلب آهن
«ای وای، ای وای!»
📝 #سیدمحمد_ساداتاخوی
📗 #کبوتران_نوحهخوان
✅ @ShereHeyat_Nojavan
نوحه؛ مولا حسین جانم.mp3
1M
#حضرت_علی_اصغر علیهالسلام
#نوحه
🔹دستهای کوچک🔹
من روضه میگیرم برایت
جان همه عالم فدایت
ای کودک ششماهه اصغر
بر سینه میکوبم، من در عزایت
آه، ای تشنۀ بیآب
ای خستۀ بیتاب
نور دل ارباب
«ما را بیا دریاب»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گریان تو چشمان عالم
گریان شدم من هم در این غم
با دستهای کوچک خود
هر لحظه میگیری، دست مرا هم
شد، دل مبتلای تو
جان آشنای تو
در روضههای تو
«جانم فدای تو»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تا دور از چشم عمویت
صف بست دشمن روبرویت
ناگاه در آغوش بابا
شد ای گل تشنه، پرپر گلویت
آه، ششماهۀ مادر
ای غنچۀ پرپر
آخر شدی بیسر
«ای وای علیاصغر»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شد غربتت ورد زبانها
دلخون تو پیر و جوانها
وای از دل بیتاب بابا
خون گلویت رفت، تا آسمانها
آه، از غربت بابا
در بین این صحرا
دیگر شده تنها
«ای وای از این دنیا»
📝 #رضا_ابوذری
✅ @ShereHeyat_Nojavan