eitaa logo
شعر هیأت | کودک و نوجوان
1.1هزار دنبال‌کننده
88 عکس
15 ویدیو
2 فایل
🔹شعر کودک و نوجوان، به ویژه در فضای آیینی و مذهبی؛ با وجود جامعه قابل توجهی از مخاطب، مورد کم‌توجهی و بی‌مهری بوده است و شاهد انتشار اشعار سست و نادرست هستیم. 🔹در این کانال سعی داریم، با استفاده از منابع معتبر، اشعاری تاثیرگذار، استوار و سالم ارائه شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹طوفان🔹 روزی از روزگاران دیرین روزهای خوش و خوب و شیرین کفتری در حرم آشیان داشت شوق پرواز در آسمان داشت لانه‌اش در پناه درختان در امان بود از باد و باران در دل لانه مهر و صفا بود جیک جیک خوش جوجه‌ها بود لانه‌ای گرم و خوش، لانه‌ای سبز سهم هر جوجه‌ای، دانه‌ای سبز هر سحر مادر از لانه می‌رفت در پی آب یا دانه می‌رفت باز می‌آمد از راه هر بار شاخۀ سبز زیتون به منقار ناگهان کرکسی بال وا کرد بر سر لانه چنگال وا کرد سایه‌ای شوم بر لانه افتاد خانۀ جوجه‌ها رفت بر باد بال می‌زد به هر سو کبوتر جوجه‌ها هم به دنبال مادر گاه آوارۀ کوه و صحرا گاه در شهر غمگین و تنها گاه در پشت درهای بسته بال می‌زد هراسان و خسته خسته از جست‌وجوهای بسیار برگ زیتون زردی به منقار آن کبوتر ز یاران ما بود رنگ بال و پرش آشنا بود اینک آن مرغ، غمگین و تنهاست باز آواره در دشت و صحراست آن کبوتر که یار من و توست خسته در انتظار من و توست ما که مرغان دشت بلاییم با غم یکدگر آشناییم ما ز چنگال خونین نترسیم از پر و بال خونین نترسیم بال در بال هم فوج در فوج پر بگیریم مستانه در اوج تا نشانی ز طوفان بپرسیم راه را از شهیدان بپرسیم بال در بال هم پر بگیریم آسمان را سراسر بگیریم تاجی از نور روی سر ما قرص خورشید زیر پر ما تا که آن خانه را پس بگیریم آشیان را ز کرکس بگیریم مثل رگبار باران بباریم خانه را سر به سر گل بکاریم 📝 @ShereHeyat_Nojavan
🔹کودک فلسطینی🔹 کلاس درس او میدان جنگ است سرودش، نفرت از تسلیم و ننگ است مداد کودک آوارۀ قدس تفنگ است و تفنگ است و تفنگ است 📝 @ShereHeyat_Nojavan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیه‌السلام 🔹مژدۀ شیرین🔹 آمدی با مژده‌ای شیرین بوی گل در آسمان پیچید مژده‌ات، دل‌های غمگین را شور و شوق تازه‌ای بخشید فکر می‌کردیم بعد از تو آسمان تعطیل می‌گردد آفتاب از شهر خواهد رفت تا شب تاریک برگردد فکر می‌کردیم بعد از تو آسمان آبی نمی‌ماند می‌روی و هیچ گنجشکی نغمهٔ شادی نمی‌خواند آمدی، گفتی که بعد از تو آسمان، سرشار آواز است می‌توان تا ابرها پر زد راه‌های آسمان باز است آمدی گفتی که بعد از تو آخرین گل باز می‌گردد بوی گل در شهر می‌پیچد فصل گل آغاز می‌گردد آمدی با مژده‌ای شیرین بوی گل در آسمان پیچید مژده‌ات دل‌های غمگین را شور و شوق تازه‌ای بخشید 📝 @ShereHeyat_Nojavan
🔹حیات جاودان🔹 تو همچون غنچه‌های چیده بودی که در پرپر شدن خندیده بودی مگر راز حیات جاودان را تو از فهمیده‌ها فهمیده بودی 📝 @ShereHeyat_Nojavan
علیهاالسلام 🔹دختر خورشید🔹 یا حضرت زینب ای دختر خورشید ای شعر زیبایی در دفتر خورشید تا آمدی تقویم یک باغ پر گل شد سرشار از سوسن لبریز سنبل شد در روز میلادت هر شاخه‌ای گل کرد باد سحر با خود بوی بهار آورد هم از درخت و رود هم از چمن گفتی با غنچه خندیدی با گل، سخن گفتی روز طلوع تو از مهر سرشار است روز فداکاری روز پرستار است 📝 @ShereHeyat_Nojavan
زمینه نوجوان؛ پناه من.mp3
1.05M
🔹پناه من🔹 یا زهرا یا زهرا سلام مادر یازده تا امام سایۀ چادرت رو سرم الهی که باشه مستدام ای مادر اشکامو ببین حالا که اینجا اومدم قطره‌ترین قطره منم به سمت دریا اومدم قدم بر می‌دارم با هزار تا امید اینجا میام مادرم تویی تکیه‌گاه من، همیشه پناه من، تویی یاورم «یا فاطمه یا فاطمه» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ می‌گیرم درس بندگی از تو همیشه مادرم غم ندارم توی زندگی وقتی تویی سایۀ سرم هر جایی که خوردم زمین پا شدم گفتم یا علی می‌دونم فردا روشنه وقتی که هستم با علی روی مهر تو مادر، حساب می‌کنم تو هر، غم و مشکلی یادم دادی تو غم‌ها، توی اوج ماتم‌ها، بگم یا علی 📝 @ShereHeyat_Nojavan
زمینه نوجوان؛ بهشت زیر پای مادره.mp3
1.99M
🔹بهشت زیر پای مادره🔹 لبم با اسم تو معطره چشام حالا چشمۀ کوثره داره دلم آرزوی بهشت بهشت زیر پای مادره مادر، دلم می‌خواد ببوسم خاک زیر پاتو مادر، دلم می‌خواد دوباره بشنوم دعاتو مادر، دلم می‌خواد که هستی‌مو بدم براتو تو تموم زندگیم، بوده سایه‌ت رو سرم افتخار من اینه، که تو هستی مادرم «مادرم یا زهرا یا زهرا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اون روزی که از همه سخت‌تره امید هر کسی به مادره اسمتو می‌برم با افتخار چادر تو پناه محشره مادر، می‌شه یه رشته از چادر تو پناهم مادر، مثه همیشه من محتاج یک نگاهم مادر، شده نذر شما ناله و اشک و آهم فاطمیه که میاد، غصه‌داره دل من روضه خون می‌شه چشام، بی‌قراره دل من «مادرم یا زهرا یا زهرا» 📝 @ShereHeyat_Nojavan
زمینه نوجوان؛ خیمۀ عزا.mp3
973.6K
🔹خیمۀ عزا🔹 روضه‌های خونگی برپا می‌شه با سوز و گداز مادرامون خیمۀ عزا چقدر زیبا می‌شه با چادر نماز مادرامون من می‌شم خادم هیأت با نگاه لطف مادر سینه می‌زنم دوباره زیر لب می‌گم یا حیدر یا حیدر می‌گم، که دل فاطمه رو شاد کنم یا حیدر می‌گم، دلو از غصه‌ها آزاد کنم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عاقبت به خیری‌مون معنا می‌شه با نور دعای مادرامون روضه‌‌خون حضرت زهرا می‌شه اشک و ناله‌های مادرامون داره عطر و بوی غربت اشک و آه بی‌صداشون معنا می‌شه فاطمیه توی بغض و گریه‌هاشون یا زهرا می‌گم، هر جا که روضه‌ای برپا بشه یا زهرا می‌گم، تا دلم خونۀ مولا بشه 📝 @ShereHeyat_Nojavan
علیهاالسلام 🔹افطار مهربانی🔹 علی بود و همراز او فاطمه و گل‌های روییده در باغشان همه روزه بودند و در انتظار که روید گل با شکوه اذان همه روزه بودند و افطار شد و یک سفرۀ ساده روی زمین دو تا قرص نان بود و یک کاسه شیر و یک کاسۀ آب، تنها همین فقیری به در زد، کسی خانه نیست؟ منِ بی‌نوا را کمی نان دهید صدایش که بوی غم و رنج داشت به گوش همان روزه‌داران رسید نگاهی به یکدیگر انداختند گل خنده بر رویشان نقش بست و تصویر هم‌رنگی از همدلی بر آن چهره‌های خدایی نشست علی از سر سفره برخاست زود به یک دست نان و به یک دست، شیر غذا را علی برد تا پشت در نباید گرسنه بماند فقیر سر سفره، آن شب جز آن چند گل خدا بود و آواز و مهتاب بود همه روزه بودند و افطارشان به جز مهربانی، فقط آب بود 📝 @ShereHeyat_Nojavan
علیهاالسلام 🔹اشک مهتاب🔹 کتاب آسمان ورق ورق شد فرشته گریه افتاد به گوش خانه‌های ابر پیچید صدای نالهٔ باد شبی سیاه بود و بی‌ستاره و ابرهای بی‌تاب چکیده بود روی گونهٔ شهر دو قطره اشک مهتاب همان شبی که نخل‌ها خمیدند و شاخه‌ها شکستند جوانه‌های غصه در دلِ در خاک دوباره حلقه بستند کسی ستاره روی شانه می‌برد امام اوّلی بود تمام کوچه‌های شهر، محوِ غریبیِ علی بود میان خانه‌ای که تا دم صبح پر از فرشتگان بود صدای گریه‌ای شنیده می‌شد صدای کودکان بود «حسین» مثل ابر، گریه می‌کرد «حسن» غمی به دل داشت شبی سیاه، توی سینهٔ خاک علی ستاره می‌کاشت! 📝 @ShereHeyat_Nojavan
علیهاالسلام 🔹دل مهتاب می‌سوزد🔹 کسی آهسته می‌گرید درون سینۀ زینب دل او می‌زند پرپر میان دست‌های شب حسین از گوشۀ چشمش غمش را می‌کند جاری حسن چون شمع می‌سوزد میان خواب و بیداری چرا این کودکان امشب همه تا صبح بیدارند؟ کنار بستر مادر سیه‌پوش و عزادارند خداوندا چرا امشب چراغ خانه خاموش است؟ چرا امشب علی گریان به جمع بچه‌ها پیوست؟ کسی دیگر نمی‌خوانَد لالایی‌های مادر را دل مهتاب می‌سوزد برای خانۀ زهرا 📝 @ShereHeyat_Nojavan