هدایت شده از ❤️تربیت کودکان مهدوی❤️
#بازی
🌸🍃بچه ها دست همدیگه رو می گیرن و دایره وار می ایستند و مربی شعر رو میخونه و بچه ها می چرخن بعد بچه ها در جواب میپرند و هی میگن...
خدا چه زیباست ، هی...
خالق دنیاست، هی...🌺
زیبا آفرید، هی…
ابرای سفید، هی…🌷
خورشید تابان، هی…
ماه درخشان، هی…🌹
گل های رنگی، هی…
هر چی قشنگی، هی…🌸
میگیم یک صدا، هی…
ما شکر خدا، هی…❤️
#باران
┄┅─✵🍃🌺🍃✵─┅┄
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2707947542Caaa2345229
گنجشک پَر
جیک جیکو به جوجه ها گفت:« بی سرو صدا بمانید تا برگردم» وبرای پیدا کردن غذا از لانه بیرون رفت . جوجه اولی سرش را از لانه بیرون برد و به اطراف نگاه کرد و گفت:« کاش می شد برویم بیرون ببینیم چخبر است!» جوجه دومی نوکش لرزید گفت:« نه خطرناک است » و بال هایش را جمع کرد .جوجه ی سومی سری تکان داد و گفت :« بیایید همین جا بازی کنیم»
_«گنجشک»
_«پَر»
_«درخت»
_«درخت که پر نداره....»
وسط بازی جوجه ها صدایی به گوش رسید:_«فیس فیس فیس »
جوجه ی اولی آرام گفت:« هیس بچه ها ساکت باشید یک صدایی می آید»
هر سه ساکت شدند و گوش هایشان را تیز کردند.
جوجه ی دومی گفت:« من می ترسم صدای چیست؟»
جوجه ی سومی کمی سرش را از لانه بیرون آورد. بلند فریاد زد:« مار... مار....»
جوجه ها وحشت زده می لرزیدند و مادرشان را صدا می زدند:« مامان..... مامان جون»
جیک جیکو که صدای جوجه ها را از دور شنید ، به سمت لانه پرواز کرد. مار را دید که آرام آرام به سمت جوجه ها می خزید.
پرواز کرد و به دنبال کمک رفت. از این طرف به آن طرف پرواز می کرد اما هیچ گنجشکی ندید. ناگهان چشمش به مرد مهربانی افتاد.جیکو قبلا شنیده بود که این مرد مهربان ضامن بچه آهو بوده است. با رنگ و روی پریده و نوکی لرزان روی شاخه نشست . رو به اقای مهربان کرد و گفت:« کمکم کنید مار ....مار...الان جوجه هایم را می خورد. کمکم کنید» آقای مهربان به مردی که همراهشان بود گفت:« سریع خودت را به ایوان برسان و جوجه های این گنجشک را نجات بده» آن مرد چوبی برداشت و به طرف مار دوید. مار بدجنس تا مرد را دید ترسید و از آن جا دور شد.
#باران
دالی موشه
همین که مامان نمازش را شروع کرد، صدای گریه ی نی نی بلند شد ،باران رفت و کنارش نشست ؛
ارام تکانش داد اما نی نی ساکت نشد؛
صدایش کرد اما نی نی ساکت نشد ؛
برایش لالایی خواند اما نی نی ساکت نشد؛
جغجغه را تکان داد نی نی ساکت شد ،نگاه به چشمهای باران کرد ولی خیلی زود دوباره شروع کرد به گریه کردن.
باران خواست بغلش کند امازورش نرسید ، کلافه شد کمی آن طرف تر دراز کشید و پتو را روی سرش انداخت تا صدای گریه ی نی نی را نشنود و گفت :«اصلا گریه کن » اما دلش نیامد نی نی گریه کند . پتو را از روی سرش کنار زد ،نی نی که داشت به باران نگاه می کرد خندید، باران دوباره پتو را بر سرش انداخت و بعد کنار زد و گفت:« دالی موشه» نی نی باز هم خندید . نماز مامان که تمام شد صورت باران را بوسید و گفت:« ممنونم که مواظب نی نی بودی عزیزم»
نی نی و باران خندیدند.
#باران
سلام دوستان عزیز همراه 🙏
دخترای گلم🌹
پسرای نازنینم 🌹
یه سوال کوچولو ازتون دارم:
گوشتونو بیارید جلو تا بپرسم 🙃
در مورد حیواناتی که توی طبیعت زندگی می کنن اطلاعاتی دارید؟ 🤔
در مورد آهو ها ، ببرها، عقاب ها، موشای کوچولو، حتی حشرات بامزه ای مثل کفشدوزک و پروانه چیزی می دونید؟
دوست دارید بیشتر بدونید و با آفریده های خدای مهربون بیشتر آشنا بشید؟😇
☺️از امروز بخش جدیدی رو با عنوان معرفی حیوانات توی کانال راه اندازی میکنیم. شما هم اگر دوست داشتید میتونید از این حیوانات زیبا نقاشی بکشید و برای من #باران بفرستید تا به اسم خودتون توی کانال قرار بگیره.
موافقید؟😉
#معرفیحیوانات
#آهو
سلام !
من بچه آهو هستم، ما بچه آهو ها تا پنج ماهگی شیر مادرمان را می خوریم.
ما آهو ها همراه دوستانمان و به صورت گله ای زندگی میکنیم، اینجوری از دست دشمنانمان که گرگ و ببر و پلنگ ها هستند راحت تر فرار میکنیم.
بزرگتر های من از علف ها و گیاهان تغذیه میکنند.
راستی ما آهوها خیلی سریع میدویم و سرعت بالایی داریم.
قدرت بینایی و بویاییِ ما خیلی زیاد است.
وقتی هوا سرد میشود من همراه گله ام به جاهایی که گرم تر هستند سفر میکنم.
اگر روزی به دشت آمدی لطفا مواظب سلامت من و دوستانم باش.
دختر و پسرهای نازنینم 🌹
به نظر شما ما چطوری می تونیم مواظب سلامت حیوانات باشیم؟
#چراغراهنمایی
دویدم و دویدم
سر چهارراه رسیدم
رفتم سمت خیابون
سه تا چراغ و دیدم
خواستم که ردبشم من
آقا پلیس ودیدم
زودی به من گفت بایست
از جا یهو پریدم
کجا میری کوچولو
باید که با آرامش
نگاه کنی به چراغ
داره از تو یه خواهش
هرکدوم ازاین رنگا
برات دارن نشونی
تاکه خطر رفع بشه
باید اینجا بمونی
چراغ راهنمایی
تاکه میشه رنگش زرد
باید کنی احتیاط
بهتره که نشی رد
چراغ راهنمایی
وقتی که میشه قرمز
خیلی خطرناک میشه
نباید رد شی هرگز
رنگ چراغ که سبزه
یعنی میتونی رد شی
باید عزیز دلم
رنگارو تو بلد شی
#باران
#معرفیحیوانات
#شترمرغ
سلام دوستان گلم🌹
این جوجه های کوچولو که تو تصویر می بینید من و خواهر و برادرهایم هستیم و اون هم مامان ما هست☺️
ما شترمرغ هستیم🦃
ما شترمرغ ها یک جور پرنده هستیم ولی نمی توانیم پرواز کنیم.
گردن و پاهای دراز ما باعث می شود خیلی سریع بِدَویم و از تندترین پرندگان روی زمین باشیم.
تقریبا ۴۲روز طول کشید من و خواهر و برادرهایم از تخم بیرون بیاییم.
بااینکه بزرگ و قوی هستیم💪 دشمنان خطرناکی در طبیعت داریم مثل: پلنگ، یوزپلنگ، شیر، سگ وحشی، کفتار خال دار.
❌وقتی خطر به ما نزدیک شود سعی می کنیم با سرعت فرار کنیم ولی اگر جایی گیر بیفتیم با پاهای قوی خود لگد محکمی به خطر می زنیم و از خودمان دفاع میکنیم.
راستی ما هم مثل خیلی از حیوانات به صورت گله ای و با دوستان خود زندگی می کنیم.
#باران