برای غزه و مردمانش
اگرچه بال و پرش زخمی و پر خون است
ولی دلش به هوای جهاد مجنون است
اگر چه در وطنش داغ می وزد هر روز
ببین مقاومت اینبار را دگرگون است
اگر چه سحر و دغل کار سامری ها شد
خدای قادر او هم ورای افسون است
گلوی غزه اگر سرفه های خون دارد
برای زندگی و مرگ، چاره اکنون است
زمین اگر همه ظلم و زمان اگر همه خصم
بدان که جان فلسطین به مرگ صهیون است
بخوان دعای فرج را که صبح نزدیک است
که ظلم با قدمش از زمانه بیرون است
#الهام_نجمی
#شعر_پایداری #شعر_مقاومت
https://eitaa.com/sheremoghavemat
باز هم محرم است
باز هم شرارت یزید
شعله می کشد به روی خیمه های ما
باز هم شهید
کوچه های کشورم
غرق خون یک دلاور است
آه غزه این غم بزرگ
سهم هر دو کشور است
وقت انتقام ماست
با سپاه آخرالزمانی علی
زیر مشت های آهنین مان
مرگ ظالمان رسیده است
مرگ بر شرارت یهود
#الهام_نجمی
#شعر_پایداری #شعر_مقاومت #شهادت_اسماعیل_هنیه
https://eitaa.com/sheremoghavemat
باز هم صدای انفجار
باز هم ترور
ضاحیه
مثل قلب های شیعیان
شکسته شد
آه ای عروس خاورمیانه کو؟
شیرمرد روزهای سخت تو
همدم غمِ بزرگ مرد تو
با شهادتش کلید می خورد
آن جهاد بی نظیر
مرگ موش های پیر
آه ضاحیه...
صبور باش و منتقم...
#الهام_نجمی
#شهید_فؤاد_شکر
#شهید_حاج_محسن
#شعر_مقاومت #شعر_پایداری #حزب_الله_لبنان
https://eitaa.com/sheremoghavemat
شعر: خطوطِ شهادت
یک نفر مدام بر افکارم ضربه می زند
گمان می کنم صدای ترکش انفجار
در حوالی بیروت است
بیدار شو!
نخوابیدم
فقط خواب درون افکارم جاری است!
بلند شو
بس است دیگر
فریاد مزن
اسلحه از فریاد نمی ترسد!
جا به جای افق های روشن
کودکان فلسطینی سکوت می کنند
اینجا
اسلحه صدای سکوت است!
جنگ
درون قافیه ها جاریست
مرزها را نمی شناسد
اخوی
برادر
باز هم غریبانه خوابیدی؟
آه
غربت چقدر درد دارد!
مگر همین دیروز
همسنگرت میان آغوشت شهید نشده بود!
دور می روی؟
نزدیک می شوم به غریبانه هایت
به ابتدای سر فصل های آفرینش
مقاومت
پایداری
تهران بیروت
بیروت تهران
تمام خطوط شهادت هنوز فعال خواهند بود
صدای کودکان غزه از پشت خط می آید
دینگ
جنگ ادامه دارد...
#مسعود_آزادبخت
#شعر_مقاومت
#شهید_هنیه
https://eitaa.com/sheremoghavemat
شراب ها
رسیده است به اندلس
رقاصه ها رسیده اند به حومه ی مکه
و آیه های جهاد
با لحنی غمگین پخش می شود در دکان ها و بازارهای مکه
انگار که عبدالباسط پدرش مرده باشد
از روی مناره ها
اذان احد شنیده نمی شود
و کسی کوچه ی یاسر را بلد نیست
هر چه می گردم
شاگردهای جعفر بن محمد را پیدا نمی کنم
خانه ی محمد را پیدا نمی کنم
و اما قرآن
با لحن حماسی حمزه
از پشت کوه های خراسان طلوع کرد
آیه های فتح
از کربلا رسیده بودند
روی سربند های فاطمیون
ورق
برگشته بود
یاسر
زنده از زیر سنگ بیرون آمد
سمیه را از زیر شلاق بیرون آورد
و عمار پسرشان
در روضه ی فاطمیه که می گیرند چای میریزد
ورق برگشته بود
کسی تمام نخل های شریعه را کنده بود
تا عمودی پشت آن ها نباشد
کسی در کوچه ایستاده است که آن ها می ترسند
به خانه ی فاطمه نزدیک شوند
کسی
تمام کوچه های کوفه را گشته بود
تا مسلم را نجات دهد
کسی پریده است وسط تیر حرمله
ورق برگشته بود
و هرچه جعده در جام
زهر بیشتری میریخت
انگار نه انگار
قرآن
ورق می خوردو رسید
به مرج البحرین یلتقیان
و ما رسیده بودیم
به ساحلی بین الحرمین با آن مرمرهای سفیدش
ما رسیده بودیم
و حصر آب شکسته بود
آنقدر که زائران
با فرات عکس می گیرند اربعین ها
بچه های فاطمیون
پریده بودند مقابل تیرها و لگدها
ایرانی ها پریده اند مقابل خانه ی فاطمه
زده اند زیر نیزه ی هند
زده اند زیر جام جعده
زده اند زیر کمان حرمله
و خون غزه دیگر
روی نقشه ها شکل یک حنجره نیست
غزه
غزه
ای که هر کودکت زنده یا مرده
در آغوش پدری
زنده یا مرده
یک روضه ی خانگی ست
یک روضه ی آوارگی ست
ایرانی ها
با شاعرانی نظامی آمده بودند
بازی را به هم بزنند
بساط این جام های جهانی را به هم بزنند...
#مهدی_نظارتی_زاده
#شعر_مقاومت
https://eitaa.com/sheremoghavemat
شراب ها
رسیده است به اندلس
رقاصه ها رسیده اند به حومه ی مکه
و آیه های جهاد
با لحنی غمگین پخش می شود در دکان ها و بازارهای مکه
انگار که عبدالباسط پدرش مرده باشد
از روی مناره ها
اذان احد شنیده نمی شود
و کسی کوچه ی یاسر را بلد نیست
هر چه می گردم
شاگردهای جعفر بن محمد را پیدا نمی کنم
خانه ی محمد را پیدا نمی کنم
و اما قرآن
با لحن حماسی حمزه
از پشت کوه های خراسان طلوع کرد
آیه های فتح
از کربلا رسیده بودند
روی سربند های فاطمیون
ورق
برگشته بود
یاسر
زنده از زیر سنگ بیرون آمد
سمیه را از زیر شلاق بیرون آورد
و عمار پسرشان
در روضه ی فاطمیه که می گیرند چای میریزد
ورق برگشته بود
کسی تمام نخل های شریعه را کنده بود
تا عمودی پشت آن ها نباشد
کسی در کوچه ایستاده است که آن ها می ترسند
به خانه ی فاطمه نزدیک شوند
کسی
تمام کوچه های کوفه را گشته بود
تا مسلم را نجات دهد
کسی پریده است وسط تیر حرمله
ورق برگشته بود
و هرچه جعده در جام
زهر بیشتری میریخت
انگار نه انگار
قرآن
ورق می خوردو رسید
به مرج البحرین یلتقیان
و ما رسیده بودیم
به ساحلی بین الحرمین با آن مرمرهای سفیدش
ما رسیده بودیم
و حصر آب شکسته بود
آنقدر که زائران
با فرات عکس می گیرند اربعین ها
بچه های فاطمیون
پریده بودند مقابل تیرها و لگدها
ایرانی ها پریده اند مقابل خانه ی فاطمه
زده اند زیر نیزه ی هند
زده اند زیر جام جعده
زده اند زیر کمان حرمله
و خون غزه دیگر
روی نقشه ها شکل یک حنجره نیست
غزه
غزه
ای که هر کودکت زنده یا مرده
در آغوش پدری
زنده یا مرده
یک روضه ی خانگی ست
یک روضه ی آوارگی ست
ایرانی ها
با شاعرانی نظامی آمده بودند
بازی را به هم بزنند
بساط این جام های جهانی را به هم بزنند...
#مهدی_نظارتی_زاده
#شعر_مقاومت
https://eitaa.com/sheremoghavemat