#یاایهاالشهید
اگر چه طی شده این راه با برادرها
چقدر دوخته شد چشم خیس بر درها
نشست خنده ی تو در سکوت روشن قاب
دچار بهت غریبی شدند باورها
و نام کوچک تو شد جهاد و قصه شدند
حماسه های عظیمت میان دفتر ها
هنوز خون تو از خاک تشنه میجوشد
چکیده جوهر عشق از رگ صنوبرها
چقدر فاصله افتاده بین ما و شما
چقدر خاطره جامانده بین سنگر ها
غروب می شود و چشم های من ابری ست
شکفته بغض ترک خورده ی کبوترها
صدای زنگ در و بغض قوری گل دار
و باز مانده به در چشم خیس مادرها
#مهساایمانی_ماه
#شهدا
https://eitaa.com/sheremoghavemat
مادرانه.......
یا نورالنور
صدای در بساط چای هل حالا فراهم شد
نگاهی آشنا بر زخم های کهنه مرهم شد
به سمت در دویدم با قدم هایی پر از امید
نگاهم غرق در عکس پلاک روی پرچم شد
دوباره اشکی از سر شاخه ی چشمان من گل کرد
رسید و پاسخ امن یجیب چشم هایم شد
وجودم روی دست مردم این شهر میچرخید
و لالایی پر شوری که چون باران نم نم شد
چنان یادآوری کرد آیه ی الاجمیلا را
شمیم کربلا پیچید ودر قلبم محرم شد
خوشا روزی که مادر آب را پشت سرت می ریخت
و حالا قاب عکست تحفه ی خط مقدم شد
#مهساایمانی_ماه
#مادرانه
#شهید
https://eitaa.com/sheremoghavemat