با دلت حسرت هم صحبتی ام هست، ولی سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم؟ - فاضل نظری | شعرهای درگوشی

تا نیمه چرا ای دوست، لاجرعه مرا سرکش من فلسفه ای دارم یا خالی و یا لبریز - محمدعلی بهمنی | شعرهای درگوشی

تو را من چشم در راهَم همه‌هنگام نه چون "نیما" که می‌گوید "شباهنگام" در این خلوت که می‌پیچد به دورم بویِ گیسویَت صدایت خوب و شیرین است طنینِ رویِ تو مهتاب و چشمت رنگِ جنگل‌ها و یادَت لحظه‌ی باریدنِ باران عزیزِ من تو را من چشم در راهم همه‌هنگام - رضا حسینی مقدم | شعرهای درگوشی

به زیر سایه‌ی زلف تو آمده‌ست دلم به غم بگوی که این خسته، در پناه من است... - هوشنگ ابتهاج | شعرهای درگوشی

شب می‌رسد تو نیز ‌می‌رسی، جان به لب شوم با این خیال یا این محال که دلت سخت تنگِ ماست... - حامد نیازی | شعرهای درگوشی

دلم بارانِ سردِ صبح پاییزی ، هوس دارد که نم نم می‌رسد از راہ و عاشق می‌شود شهری - شیوا الله‌وردی | شعرهای درگوشی

از باد مرا بوی تو آمد امروز شکرانه‌ی آن به باد دادم دل را - مولانا | شعرهای درگوشی

دل  کفتر ماتم زده ای بود که با عشق کارش شده بـی واهمــه از بام پریدن چون سرخ ترین سیب در آغــوش درختی ، سخت است تو را دیدن و از شاخه نچیدن - امیر توانا | شعرهای درگوشی

عشق... قبايى است در قواره ى تو... - حسین منزوی | شعرهای درگوشی

برگ زردى با سماجت شاخه را چسبیده بود دست های خویش و دامان توام آمد به یاد - سهیل محمودی | شعرهای درگوشی

تو اولین آدمی هستی که اینقدر بهم نزدیکه.... #دیالوگ 🎬نزدیکتر _مصطفی احمدی | شعرهای درگوشی

هزار شب نشسته ام به پای چشم های تو رها نمی کند مرا هوای چشم های تو - مهتاب سالاری | شعرهای درگوشی

آفتابا ! مگذر از میخانه ترسم کاین حریفان یا بنوشندت که جامی... یا ببوسندت که یاری... - وصال شیرازی | شعرهای درگوشی

به چه می‌اندیشی؟ نگرانی بیجاست عشق اینجا و تو اینجا و خدا هم اینجاست - سهراب سپهری | شعرهای درگوشی

تو آن هستی که چشمانم،تو را دید و پسندیدت منم آن‌کس که شیدا شد،از آن وقتی تو را دیدت تو خاتونِ گلاب و گل،خداوندِ ریاحینی من آنم کز هزاران گل، جدایت کرد و بوئیدت به وقتِ بی‌قراری‌ها و یا دل ناگرانی‌ها دلم سنگِ صبورت شد،نوازش کرد و بوسیدت همانندِ دلِ دریا تلاطم می‌کنی؛ اما دلِ این صخره‌ی سنگی،دوام آورد و بخشیدت به حدی دوستت دارم که می‌دانم خدا روزی سوالش از تو این باشد،چه کردی او پرستیدت رسیده ساعت صفر و نیازم گشته دیدارت تو آن هستی که چشمانم، تورا دید و پسندیدت - حسین فروتن | شعرهای درگوشی

پاسخ بده از این همه مخلوق چرا من؟ تا شرح دهم از همه‌ ی خلق چرا تو - محمدعلی بهمنی | شعرهای درگوشی

گفتم خَموش و همچون نسیم صبح لرزان و بی قرار وزیدم به سوی تو اما تو هیچ بودی و دیدم هنوز هم در سینه هیچ نیست به جز آرزوی تو ... - فروغ فرخزاد | شعرهای درگوشی

دردم بجان رسید و طبیبم پدید نیست دارو فروش خسته دلان را دکان کجاست - خواجوی کرمانی | شعرهای درگوشی

جمعه و شنبه برایم چه تفاوت دارد؟ من که هر لحظه و هر ثانیه دل‌تنگ تواَم... - خلیل رحیمی | شعرهای درگوشی

ای کاش مرا دلهره‌ی بوسه‌ی دیدار از خوابِ رسیدن به تو بیدار نمی‌کرد - احسان انصاری | شعرهای درگوشی

من رشته‌ی محبت تو پاره میکنم شاید گره خورد به تو نزدیک‌تر شوم - ذوقی اردستانی | شعرهای درگوشی

گفتم که برویت چه کنم، گفت نظر گفتم که بکویت چه کنم، گفت گذر گفتم که غمت چند خورم، گفت مخور گفتم چه بود چاره من، گفت سفر - کمال خجندی | شعرهای درگوشی

شب‌ از آن نیست که تاریکی مطلق به شب است شب از آنست که بی روی تو جانم به لب است - جواد هاشمی | شعرهای درگوشی

...ناز چشماتو کشیدم که فقط ماه خودم شی... - احمد سلو | شعرهای درگوشی

ساعت از نیمه گذشت و دلم آرام نشد و خدا رحم کند این‌همه دلتنگی را - امیرحسین اثناعشری | شعرهای درگوشی