اَلقُدسُ لَنا قدس از ماست سید حسن عزیز مـــــا گفت با تیغ زبان قبیــــــــله ای را برپا بکنیــــد با کلـــــــک ها هر حقه و یا که حیله ای را در کار بگیــــــرید و ببندید هر جای جهان وسیله ای را تا که بکشیـــد رو به پایین از امت مــــــــا فتیله ای را به رسمیتش نمــی شناسیم با اسم شمـا طویلـــه ای را ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

هرچند رفیق چشم مان شبنم شد از درد فلسطین دلمان پر غم شد یک حسن اگر داشت همین‌است که زود از شدت ترس این گوگولی آدم شد😂 ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

#دقیقاََکجایی؟ تو ثابت کـرده ای مزدور هستی از انصاف و شرافت دور هستی بزنگاه ستم بر بی گنـــــــــاهان سلبریتی کدامین گــور هستی؟ #فلسطین ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

انتشار مجدد

من عاشق آن پنجره کوچه یتان ام آنجا که تو را دست خدا داد نشانم شب بودم و با دیدن روی خوشت انگار خورشید از آن روزنه تابید به جانم اما نشد از خندق این عشق جگرسوز اسبِ طلبِ خاطر خود را بجهانم تا آمدم از خواهش دل با تو بگویم بدجور کم آوردم و پیچید زبانم رفتی و فقط پنجره‌ای مانده به جایت تا کی به خیالات وفادار بمانم؟ افسوس که قابش شده از عکس تو خالی افسوس که ساکت شده حس و هیجانم باید بروم پاک کنم از تو دلم را ای کاش خدا یار شود تا بتوانم ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

ملتی کابوس اسرائیل شد رفته رفته سنگ‌ها سجیل شد ظلمت یلدا به پایانش رسید ظلم این جرثومه ها تعطیل شد شربت تلخ مدارا زهر بود رگ زدن راه نجات ایل شد آن که فیلش یاد اقصی کرده بود کید هایش نیز "فی تضلیل" شد پشت بر آیین موسی کرده‌اند قومشان این بار غرق نیل شد #طوفان_الاقصی #آتش_بس ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

ای کاش می شد رفت تا قلب فلسطین از حق دفاعی سخت می کردیم و سنگین از صهیونیسم پست گردن می شکستیم با خون او می شد زمین قدس آذین ای کاش این بی غیرتی در امت حق روزی فرو پاشد نماند بیش از این باید هزیمت داد جمع قلدران را دستور آن صادر شده از صاحب دین باید تمام گرگ ها را دربدر کرد باید ببیند دردِ این اشغال تسکین چشمان خود را باز کن دیگر مسلمان! بیدار شو، بیدار از این خواب ننگین ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

پاسخی به شعر استاد عزیزم جناب طارق خراسانی؛ به نفس بدشگون باید نبازی به شیطان درون باید نبازی دراین ویرانه گاهی باخت برد است به دنیای زبون باید نبازی ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

فریاد و بغضی سهمگین در سینه‌اش اندوخته دنیا دوباره چشم را بر خون زیتون دوخته افتاده ظالم بی‌هوا از آسمان در دره ها مشغول طوفان چیدن‌است آنکس‌که باد اندوخته از خشم و نفرت مشت ها با سنگ ها خورده گره هم قلب ها هم چشم ها مثل زغال افروخته پرواز می‌خواهد دلش در قله آزادگی هرچند از این شعله ها بال کبوتر سوخته در بارش ابر خطر با عشق می‌ماند، فقط هرکس که عزت را به ننگ از ترس جان نفروخته رود خروشانی که از هر جرعه‌اش خون می چکد حالا بلای سد شده چون انتقام آموخته #طوفان_الاقصی #آتش_بس ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

دانه پاشیده‌ای و کفتر بامیم همه ناتمامیم اگر... با تو تمامیم همه بس که بار غمت ای جان جهان جانفرساست ما جوانیم ولی پیرغلامیم همه #یااباعبدالله #شب‌زیارتی ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh