eitaa logo
شعر کودکانه مذهبی
2.4هزار دنبال‌کننده
149 عکس
4 ویدیو
1 فایل
🕊️ کانالی آموزنده برای آشنا کردن کودکان دلبند خود با معارف دینی در قالب شعر 🦋 ادمین کانال @zarakbr کانال های ما: صوت های شرح دروس معرفت نفس علامه حسن زاده @marefatenafsallame @zendehbadzendegi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بر امام من عسکری درود آنکه با خدا بود و بنده بود بوده چون نبی بوده چون علی بر جهانیان بوده او ولی بوده چون چراغ در مسیر دین دارد احترام بین مسلمین بوده او شریف بوده او امام نزد خالقش دارد احترام @sherkoodakmazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 عنوان کتاب: پیمان یاری در این کتاب سعی شده، عید آغاز امامت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، به زبان شعر و در فضایی خیال انگیز برای کودکان معرفی شود. ✍🏻مؤلف: سهیلا ابراهیم‌زاده 🖨نشر رودآبی @sherkoodakmazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برشی از کتاب پیمان یاری یاس سپیدی با لحن شیرین با من سخن گفت از آل یاسین او گفت یاسین یعنی پیامبر در علم و دانش دانای برتر سرچشمه دین شخص نبی بود آن چشمه جوشید شد ۱۳ رود🌊 رودی که هر بار از چشمه دین سیرابمان کرد، هست آل یاسین از آل یاسین مهدی موعود اینک امام است از سوی معبود با خنده آنگاه افزود لاله🌷 او آخرین است از این سلاله مانند خورشید گرم است و تابان🌞 هرچند باشد در ابر پنهان🌥 ما شاد هستیم چون روز عید است🎊 در قلب‌هامان نور امید است💫 گفتم چه عیدی؟ از بین گل‌ها خم شد به سویم یک شاخه مینا برگی تکان داد پس با لطافت در پاسخم گفت عید امامت با او که باشد منجیِ پیروز باید ببندیم عهدی در این روز عهد من و تو پیمان یاری است کوشش کنارِ چشم انتظاری است از یار مهدی (عج) سستی به دور است هر کار خوبش نذر ظهور است من هم به شادی آن روز زیبا رفتم به جشنی همراه بابا👨‍👩‍👧‍👦 پس با امامم من عهد بستم گفتم همیشه یار تو هستم @sherkoodakmazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شعر داستانی و کودکانه پیامبر اکرم(ص) و مرد یهودی « تشتِ خاکستر » هر روز که پیغمبر همراهِ یارانَش از کوچه رَد می شد با روی خندانَش مَردی یهودی با صد کینه در جانَش از پُشتِ بامِ خود با قَصدِ آزارَش روی سَرَش می‌ریخت خاکسترِ آتش پیغمبر اما بود در فکرِ هَمسایَش چیزی نمی‌گفت او این بود از ایمانَش یک روز که پیغمبر همراهِ اَصحابَش رد می شد از کوچه آمد یِهو یادَش مَردِ یهودی نیست بالا روی بامَش پُرسید و جویا شد از حال و احوالَش گفتند به پیغمبر بد گشته احوالَش خوابیده در بستر با دردِ بسیارَش آقا همان لحظه رفتند به دیدارَش حالش رو پُرسیدند از درد و درمانَش مَردِ یهودی شد شرمنده از کارَش شرمنده از کار و از طَرزِ رفتارَش با دیدنِ لُطفِ پیغمبر و کارَش شد او مسلمان از اخلاقِ زیبایَش شد عاشقِ اسلام اسلام و آدابَش @sherkoodakmazhabi
شعر فرزند شهید ... « تقدیم به فرزندانِ عزیزِ شهدا » تو سختی های دنیا مهربونم همیشه بودی و هستی تو یارم منم بعد از خداوندِ دو عالَم فقط اسمِ تو رو بر لب میارم حجابم رو رعایت می‌کنم تا بِشی خوشحال از اینکه با وَقارَم می‌خونم دَرسَم و با این اُمید که تو باشی شادِمان ، زیبا نِگارم یه وقتایی دلم میگیره بابا می خوام باشی فقط تو در کنارم غم و غُصّه زمستون بوده اما نگاهِ گرمِ تو بوده بَهارم من این شَبها با دلتنگی می جَنگم تویی دلگرمیِ شب‌ های تارَم همه میگَن که فرزندِ شهیدم برای من شده این افتخارم تو رفتی تا بِجَنگی واسه این خاک حالا من شاهدِ این اقتدارم برای دیدنت بعد از شهادت دارم من لحظه ها رو می‌شمارم بِهِت سَر میزنم با دسته ی گل بِمون پنجشنبه شب چشم انتظارم @sherkoodakmazhabi