#فاطمیه
#حضرت_زهرا
این روزا خونه ی ما
بوی عجیبی داره
مامان داره رو دیوار
پارچه سیاه میزاره
میگم مامان این چیه؟
اینها برای کیه؟
چرا سیاهه همش؟
برا چی این رنگیه؟
مامان با مهربونی
میگه عزیز مادر
پیامبر خوب ما
داشته یه دونه دختر
این بانوی مهربون
بعد باباش شهید شد
به دست آدم بدا
پیر شد و موسفید شد
این پارچه های سیاه
چادر خاکیشونه
که یادگار مونده از
بانوی بی نشونه
خانم حضرت زهرا
ظلم و به آتیش کشوند
به آدما نشون داد
پای ولی باید موند
خانم به ما یاد داده
با همه ی سختیا
پای ولایت باشیم
تا که نمونه تنها
حالا که تو غیبتِ
امام زمانیم همه
با نائبش میمونیم
با پسر فاطمه
همیشه در هر زمان
حرف اونو میخونیم
تا جون داریم به پای
سیدعلی میمونیم
@sherkoodakmazhabi
#فاطمیه
#حضرت_زهرا علیهاالسلام
🔰دل مهتاب میسوزد
کسی آهسته میگرید
درون سینۀ زینب
دل او میزند پرپر
میان دستهای شب
حسین از گوشۀ چشمش
غمش را میکند جاری
حسن چون شمع میسوزد
میان خواب و بیداری
چرا این کودکان امشب
همه تا صبح بیدارند؟
کنار بستر مادر
سیهپوش و عزادارند
خداوندا چرا امشب
چراغ خانه خاموش است؟
چرا امشب علی گریان
به جمع بچهها پیوست؟
کسی دیگر نمیخوانَد
لالاییهای مادر را
دل مهتاب میسوزد
برای خانۀ زهرا
📝 #رودابه_حمزهای
@sherkoodakmazhabi
#فاطمیه
#حضرت_زهرا علیهاالسلام
🔰بغضِ شکسته
کنج حیاط خانه
تابوت کیست امشب؟
لرزید شانههایش
بابا گریست، زینب!
با چشم خویش دیدم
بغضش شکست بابا
وقتی که باز در را
آهسته بست بابا
زینب بیا بپرسیم
شاید حسن بداند
شاید که ماجرایی
از این کفن بداند!
دیشب مگر نمیگفت،
مادر که خوب خوبم؟
جارو بیار و بگذار
تا خانه را بروبم
امشب سکوت خانه
سنگینتر از همیشهست
دار و ندار ما، آه
انگار رفته از دست
نگشود چشم، مادر
بابا هر آنچه رو زد
زینب تو هم صدا کن
شاید دلش بسوزد!
📝 #محمدمهدی_سیار
@sherkoodakmazhabi