من ندانم چه حساب است، بیا برگردیم
که دلم در تب و تاب است؛ بیا برگردیم
نام این دشت زد آتش به غم آباد دلم
این چه خاک است؟ چه آب است؟ بیا برگردیم
جلوه ی روی تو در مردمک چشم من است
تا که این عکس به قاب است، بیا برگردیم
نکند بی تو از این معرکه برگردم من
هجر، سرگرم شتاب است، بیا برگردیم
بین اینان که ز صخره دلشان سنگ تر است
سنگ بر آینه باب است، بیا برگردیم
ما همه تشنه ی دیدار تو و طرح عطش
نقشه اش نقش بر آب است، بیا یرگردیم
دخترت چشم به من دارد و گوید: عمّه
تا عمو پا به رکاب است، بیا برگردیم
دوش در گوش دلم خواند رفیقی بیتی
با ردیفی که چه ناب است: بیا برگردیم
طاقت تیر ندارد گلوی اصغر تو
تا در آغوش رباب است، بیا برگردیم
جواد هاشمی تربت
@shermoharram
زینبم دشت کربلا اینجاست
وادی غصه و بلا اینجاست
خیمه ی هجر بر زمین بزنید
سرزمین غم آشنا اینجاست
علت اشک و ناله های شما
غارت خیمه های ما اینجاست
بعد اتمام کار من زینب
آتش معجر شما اینجاست
می بُرد شمر پست حنجره ام
سر من روی نیزه ها اینجاست
با عبا میرسی به فریادم
اکبرم زیر دست و پا اینجاست
میرسم روی نعش عباسم
بر زمین دست او جدا اینجاست
پهلوی قاسمم دریده شود
هجله ی ماتم و عزا اینجاست
لحظه های غم تو نزدیک است
بین خیمه برو بیا اینجاست
سر یک گوشواره ی خونی
نعره ها و سر و صدا اینجاست
محمد حبیب زاده
@shermoharram
بهتر که این دل دست تو دلبر بیفتد
ای کاش دل در دام تو با سر بیفتد
این دل بمیرد بهتر از آنکه مبادا
در بند دام دلبری دیگر بیفتد
هر کس ادب کرده به تو تاج سر ماست
هر کس به پایت پا نشد، بهتر بیفتد
در کار ما اصلا گره بنداز، شاید
دست تو روزی کار این نوکر بیفتد
فردا تمام حشر دنبال تو هستند
ای کاش راه ما به تو، محشر بیفتد
ای کاش که پرونده ی اعمال من هم
آن روز دست حضرت مادر بیفتد
این بیت های آخرم را روضه بِنْویس
تا اشک از این چشم های تر بیفتد
اینجا همان جایی است که فرمود حیدر:
روی زمین هفتاد و دو سرور بیفتد
برگرد آقا قبل از آنکه چشم شومی
بر قد و بالای علی اکبر بیفتد
برگرد قبل از آن که راه تیرهاشان
با حنجر پاک علی اصغر بیفتد
برگرد آقای غریبم قبل از آنکه
این ساربان در فکر انگشتر بیفتد
برگرد آقا قبل از آنکه شمر دون با
خنجر به جان گودی حنجر بیفتد
برگرد قبل از آنکه جسمت روی سینه
در گودی گودالشان بی سر بیفتد
طاقت ندارد خواهرت زینب ببیند
در چنگ های گرگ این پیکر بیفتد
ای وای اگر بی دست از مرکب، سواری ...
ای وای اگر از ناقه ای دختر بیفتد
وحید محمدی
@shermoharram
با خودش دارد امیرِ مهربان این کاروان
زیر پا حس میکند هفت آسمان این کاروان
با حرارت دورشان گرم طواف است آفتاب
از پرِ جبریل دارد سایه بان این کاروان
میرود منزل به منزل مادرانه پشتِ سر
میخورد با دست زهرا(س) آب و نان این کاروان
خسته شد هرگاه، فوراً با نگاهی بر حسین(ع)
بیشتر از پیش میگیرد توان این کاروان
از حبیب بن مظاهر تا به طفل شیرخوار
دلبری کرده ست با پیر و جوان این کاروان
با صدای شبه پیغمبر مهیّا میشود
در صفوف عاشقی با هر اذان این کاروان
از امامش یک قدم هرگز نمی افتد جلو
از علمدارِ وفا دارد نشان این کاروان
هست لبخندِ رقیه(س) التیام خستگی
با خودش آورده یک آرام ِ جان این کاروان
چیست تقدیرش؟چه ها خواهد شد و با زینب(س) است
غرقِ در دلشوره های بیکران این کاروان
عده ای سرهایشان بر نیزه خواهد رفت و بعد...
خیمه ها میسوزد و بر سر زنان این کاروان
میرود ده روز دیگر دست-بسته، داغدار...
تا به شهر شام با شمر(لع) و سنان(لع) این کاروان!
مرضیه عاطفی
@shermoharram
بنال ای دل ز داغ کربلا پیوسته پیوسته
بسوز از آه سرخ نینوا پیوسته پیوسته
نباشد عاشقی بی درد سر ، گر ادعا داری
بزن دل را به دریای بلا پیوسته پیوسته
حسین بن علی - خون خدا - بگذشت از هستی
تأسی کن تو بر خون خدا پیوسته پیوسته
ز خون سرخ فریاد اَناالمَظلوم برخیزد
تو با فریاد خون شو همصدا پیوسته پیوسته
به پاس حرمت هَل من مُعین اش چارده قرن است
رسد از عاشقان قالوا بلی پیوسته پیوسته
شهادت سرفرازی آورد ، از آن سبب آنها
سرافرازند روی نیزه ها پیوسته پیوسته
به روی نیزه قرآن است می تابد چنین گلگون
از آنجا می درخشد هَل اَتا پیوسته پیوسته
بود بالاتر و برتر ز جنت تربت پاکش
به سمت جنت الاعلا بیا پیوسته پیوسته
بیا بگشا کنون سجاده ی سرخ شهادت را
بخوان آیات سبز رَبَنا پیوسته پیوسته
ز بغض مانده در سینه بزن بر جان و دل آتش
بگیر از این شرر شور و نوا پیوسته پیوسته
مکش از دامن مولا تو دست خویش را
که گردد شاملت لطف و عطا پیوسته پیوسته
محمود تاری
تاکه فرمود رسیدیم عَلَم را کوبید
یک علمدار بر این خاک قدم را کوبید
بر رویِ سینهی خود تیِغ دودَم را کوبید
بینِ این دشت ستونهایِ حرم را کوبید
بیرق افراشته شد ، باد تکانش میداد
کیست این مرد که یک دشت نشانش میداد
زانویش خم شده و هست مُهَیا خانوم
با ادب گفت علمدار بفرما : خانوم
آمد از محملِ خود حضرت زهرا ، خانوم
دست بگذاشت رویِ شانهیِ سقا خانوم
گِرد او پنج برادر همه میچرخیدند
پنج تن دورِ سرِ فاطمه میچرخیدند
چو بزرگیش قسم در همهی عالم نیست
پردهی محملش از پردهی کعبه کم نیست
گرچه در سایهی عباس نشان از غم نیست
شُکر مَحرم پُر و یک دیدهی نامحرم نیست
گرچه مانند عمو دور و بَرِ زینب بود
هرچه غم بود فقط بر جگرِ زینب بود
مادرش آه امان از دلِ زینب میگفت
همهی راه امان از دلِ زینب میگفت
گاه و بی گاه امان از دلِ زینب میگفت
سخت جانکاه امان از دلِ زینب میگفت
رفت در پیشِ برادر که برادر چه کنم
جگرم سوخته ، با نالهیِ مادر چه کنم
میزَند شور دلم تاب ندارد اینجا
دل پریشانیام آداب ندارد اینجا
جانِ من جان رُباب آب ندارد اینجا
بچه بیدار شده خواب ندارد اینجا
به لبش پیشِ تو لبخند نمیآید وای
گریهی اصغرمان بند نمیآید وای
حرفِ این دخترکان است از اینجا برویم
ساربان تا که نرفته است بگو تا برویم
کوچهی مادرمان خانهی زهرا برویم
باشد آقا همهاش حرفِ تو اما برویم
دست ما نیست عطش بِین حرم اُفتاده
مُردم از غم چه کنم بد به دلم اُفتاده
همهی فکر و حواسم به تو باشد برگرد
قبل از آنکه به سَرَت شمر بیاید برگرد
به عروسِ تو قسم حرمله آمد برگرد
کاش بر تیر خودش زهر نمیزد برگرد
کاش دوریِ شما قسمت خواهر نشود
زینبت کاش که بی پنج برادر نشود
عزم کردی نروی کاش خزان برگردد
لااقل گو که از آن جمع سنان برگردد
زودتر از همه آن تیر و کمان برگردد
چشمِ آن جمعیت از سمتِ زنان برگرد
سایهی روی سرم از سرِ اطفال مَرو
تاکه من زندهام آقا لبِ گودال مَرو
حسن لطفی
@shermoharram
الا ای نغمه های ناله پرداز
محرم از همین حالا شد آغاز
مدینه دارد آهنگ جدایی
حسین فاطمه شد کربلایی
الا ای اشک های پر ز احساس
بپاشید آب پشت پای عباس
غمی از تربت پیغمبر آید
که نجوای علی اکبر آید
الهی دشمنت خواری ببیند
قد و بالای زینب را نبیند
صدای ناله ای در بین زن ها
زده شعله به روی جان و تن ها
الهی می روم با او از این جا
مبادا بی حسین آیم خدایا
وصیت های زهرا را گرفتم
شبانه راه صحرا را گرفتم
مبادا رهبرم تنها بماند
میان لشگر غم ها بماند
الهی با حسینم درد دل هاست
کمی آهسته تر مادر همین جاست
مبادا ای دوای زخم سینه
روی بی خواهر از شهر مدینه
تو باید سرو من باشی برادر
مبادا بی کفن باشی برادر
مبادا شاخه هایم بی گل یاس
جدا گردد ز تن دستان عباس
و یا بی قاسم و اکبر بمانم
عزادار غم معجر بمانم
روم با قوم نامحرم اسیری
ببینم در جوانی رنگ پیری
به نام خارجی از دین و اسلام
روم با دخترت تا کوفه و شام
محمود ژوليده
@shermoharram
بازهم ماه عزا، ماه غم تو آمده
فصل گریه های ما، ماه محّرم آمده
آمدم چشمه ی اشکی تومرا عطا کنی
آمدم دل مرا زائر کربلا کنی
یاقتیل العبرات - یا اسیرالکربات
منکه طوفان زده ام - تویی سفینه النجات
خیمۀ ماتم تو، میان صحن دل بپاست
دل هرسینه زنی، پُراز نوای نینواست
نینوائی شده ام پُراز نوای ماتمت
شکرلله که شدم سینه زن محرمت
یاقتیل العبرات - یا اسیرالکربات
منکه طوفان زده ام - تویی سفینة النجات
آبروی دین شده ، جمال لاله گون تو
مُحرم گریه شدم، به یاد حج خون تو
ای امیر کعبۀ دل، لک لبیک حسین
ای نبی قدرو فضائل،لک لبیک حسین
یاقتیل العبرات - یا اسیرالکربات
منکه طوفان زده ام - تویی سفینة النجات
ای که مرده را دهی، جان زنسیم تربتت
عالمی پُرشده از، گرد عزا وغُربتت
تا به محشر به خدا زقتلگاه اطهرت
نغمۀ غریب مادر می رسد زمادرت
یاقتیل العبرات - یا اسیرالکربات
منکه طوفان زده ام - تویی سفینه النجات
@shermoharram
شکرخدا بازم دیدم محرم اومد
روگونه هام بارون اشک نم نم اومد
آقا جون، شکرخداعشقت دلم رو برد تو روضه
فاطمه دستمو گرفت آورد تو روضه
آه-به زیر بیرقت آقا آروم میگیرم
آه-دلم میخواد کربلا یا اینجا بمیرم
آه-ای مهمون تشنه برات رسیده مهمون
آه-تو مهمونات منم همون حر پشیمون
سیاهپوشون ماتمته
دلم دخیل پرچمته
تو آسمونا و رو زمین
چاووشی محرمته
آقاجون، ازنوکرای خسته روتو برنگردون
نگاهی کن تا که چشامون بشه گریون
آقاجون، باز اومدیم پاکار روضه بشیم امسال
کاش جای تو ما نیزه میخوردیم تو گودال
آه-به مال دنیا ناکسا تورو فروختن
آه-کاش جای تو ما رو توی تنور میسوختن
آه-کاش زن و بچه مون میمرد روزی هزار بار
آه-ولی نمیومد رقیه ت سر بازار
به خواهرت کنایه زدن
تو آفتاب و تو سایه زدن
قرآن تا جاری شد رو لبات
باسنگ به روی آیه زدن
مجتبی صمدی شهاب
@shermoharram
دنیا بدون روضه
می شه برام جهنم
نوکر تو یه ساله
منتظر محرم
محرمه۲ دلا پر از درد و غمه
محرمه۲ عزای شاه عالمه
برای من بهشته
روضه ماتم تو
جا داره که بمیرم
این شبا از غم تو
محرمه ۲ دیگه شبای ماتمه
محرمه۲ عزای شاه عالمه
با اذن مادر تو
برات عزا میگیرم
تموم حاجتامو
تو روضه ها میگیرم
محرمه۲ شال عزات رو دوشمه
محرمه۲ عزای شاه عالمه
@shermoharram
بخون دوباره نوحه خون , ماه عزاوماتمه
بزم عزابپاکنید, ای عاشقامحرمه
خیمه وپرچم بزنید, بزم عزاداری شده
طبل محرم بزنید,اشک خداجاری شده
باز،دلبیقراره،آروم نداره،
ازتوچشام بارون غم داره میباره...
باز،به زیرپرچم،اشکای نم نم ،
دوباره ذکریاحسین می گیرم هردم...
گوش بکنیدداره میاد
به گوش دل این زمزمه
صدای محزونی میگه
حسین غریب فاطمه...
وای غریب حسین جان.
گوش بکنیدیکی داره, روضه گودال میخونه
یه بانوی قدخمیده , که شاکیه اززمونه
میگه یه روزتوکربلا,غربتمو سندزدن
میون مقتل بدجوری ,حسینمولگدزدن
وای،یه مردک پست،پهلوشوبشکست
جلوچشام گرفته بودموهاشوتودست
وای میزد با زانوش,همش به پهلوش
رهاش کنیدنانجیبارفت دیگه ازهوش
جسم پرازخون اونو
روی خاکا رهاکرد
دیدم دوازده ضربه زد
سراونوجداکرد..
وای غریب حسین جان.
@shermoharram
شکر حق رو دارم جا میارم
دیده شد باز هلال محرم
سر در خونه های محله
نصب شده عشقی ازجنس پرچم
هیئتا هیئتا
پر از مستمع گریه کن سینه زن
که کردند همه مشکی ها رو به تن
برای شهیدی که شد بی کفن
رسید بوی سبب، هوای حبیب
سلام ماه عشق ... محرم
منو گریه بر ، حسین غریب
شهنشاه عشق ... در عالم
حسین یا حسین 3 یا مولا
آتش عشق تو شعله ور شد
آسمون و زمین نوحه گر شد
شعرای محتشم روی دیوار
نصب شد و گونه های ما تر شد
این شبا این شبا
به دل شور و نور و صفا حاکمه
میده مزد ما رو خود فاطمه
دلم سمت کرب و بلا عازمه
حرم آرزوم حرم پیش روم
حرم جونمو ... میگیری
شه بی نظیر به عشقت اسیر
شدم یا حسین ... امیری
حسین یا حسین 3 یا مولا
ای صفابخش روح و روانم
نام تو گشته آرام جانم
تا نفس هست و جانی برایم
یا حسین جاریه بر لبانم
یا حسین یا حسین
طپش هر طپش ذکر قلب منه
نوای لب و شور سینه زنه
زمین و زمانو ز جا میکنه
ندارم رفیق بجز تو حسین
تویی مونس و ... غمخوارم
منو رد کنی چه خاکی به سر
کنم بی تو من ... بیچارم
حسین یا حسین 3 ثارالله
@shermoharram