▫️
بر گونه ی من نقش زده آبیِ کاشی
از بس که قنوتم شده درگیر حواشی
محراب شده مونس شبهای بلندم
خوابم نبَرد تا مگر از من شده باشی
هر بار که رفتم به رکوعی شده پندار
حیرت زده بینم که ز در آمده باشی
گاهی که شوم خسته ز هجران تو بینم
شعری به کف سنگ مزارم بتراشی
از حسرت دیدار تو کم مانده بمیرم
تا کی تو نمک بر جگر پاره بپاشی
لبریز خیالم شده این شعر اخیرم
از خاطرت امشب شده شعرم متلاشی
#منصور_پیکانپور
@sheroadab139