هدایت شده از کانال ܟܿࡐܢܚ݅ܢ̣ܟܿࡅ߳ܨ
💕سه شنبه تون عالی
💫زیبایی
🌸هنر زندگی ست
🌷تنفس شروع زندگی ست
💕عشق جزیی از زندگی ست
💫اما " دوست "
🌸" قلب " زندگی ست
🌷هر چه آسایش روح
💕هر چه آرامش دل
💫هر چه تقدیر بلند
🌸هرچه لبخند قشنگ
🌷هر چه از لطف خداست
💕همه تقدیم شما ➰💞➰💞➰💞➰💞➰
#کانال_خوشبختی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@khoshbghkt
هر که آمد به در خانه تو آقا شد ..
ناز عشاق کشیدن زِ مرام حسن است
شهادت امام حسن مجتبی
#یاڪریم_آل_طاها
حسن شدی که غریبی همیشه ناب بماند
رد دو دست ابالفضل روی آب بماند
حسن شدی که سوال غریب کیست در عالم
میان کوچه و گودال بی جواب بماند
#شهادت_امام_حسن_مجتبی ع🖤🍂
#تسلیٺ_باد🍂
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
دوش دور از رویت ای جان جانم از غم تاب داشت
ابر چشمم بر رخ از سودای دل سیلاب داشت
در تفکر عقل مسکین پایمال عشق شد
با پریشانی دل شوریده چشم (چشمم) خواب داشت
کوس غارت زد فراقت گرد شهرستان دل
شحنه عشقت سرای عقل در طبطاب داشت
نقش نامت کرده دل محراب تسبیح وجود
تا سحر تسبیح گویان روی در محراب داشت
دیدهام میجست و گفتندم نبینی روی دوست
خود درفشان بود چشمم کاندر او سیماب داشت
ز آسمان آغاز کارم سخت شیرین مینمود
کی گمان بردم که شهدآلوده زهر ناب داشت
سعدی این ره مشکل افتادست در دریای عشق
اول آخر در صبوری اندکی پایاب داشت
سعدی
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
yasfatemii - حسنکاتبکربلایی.mp3
9.55M
#حسنکاتبکربلایی
『 قدم قدم با ی علم ...🖤•』
نام من عشق است، آیا میشناسیدم؟
زخمیام، زخمی سراپا، میشناسیدم؟
با شما طی کردهام راه درازی را
خسته هستم، خسته، آیا میشناسیدم؟
راه ششصدسالهای از دفتر حافظ
تا غزلهای شما! ها، میشناسیدم؟
این زمانم گرچه ابر تیره پوشیده است،
من همان خورشیدم اما، میشناسیدم
پای رهوارش شکسته، سنگلاخ دهر
اینک این افتاده از پا، میشناسیدم؟
میشناسد چشمهایم چهرههاتان را
همچنانی که شماها میشناسیدم
اینچنین بیگانه از من رو مگردانید
در مبندیدم به حاشا، میشناسیدم!
من همان دریایتان ای رهروان عشق!
رودهای رو به دریا! میشناسیدم
اصل من بودم، بهانه بود و فرعی بود
عشق «قیس» و حُسن «لیلا»، میشناسیدم
در کف فرهاد، تیشه من نهادم، من!
من بریدم بیستون را، میشناسیدم
مسخ کرده چهرهام را گرچه این ایام
با همین دیدار حتی، میشناسیدم
من همانام، مهربان سالهای دور،
رفتهام از یادتان؟ یا میشناسیدم؟
حسین منزوی
هدایت شده از کانال ܟܿࡐܢܚ݅ܢ̣ܟܿࡅ߳ܨ
🌷💗چهارشنبه تون عالی
🌷💫از خدا میخوام بهترین
🌷💗روز پیش رو داشته باشید
🌷💫و سهم
🌷💗امروزتون از زندگي
🌷💫فراواني نعمت
🌷💗سلامتی ،عشق
🌷💫آدمهاي خوب
🌷💗اتفاقات لذت بخش
🌷💫حرفهای امیدوارکننده
🌷💗وسورپرايز ﺷﺎﺩكننده باشه
🌷💫روزتون زیبا و در پناه خدا ➰💞➰💞➰💞➰💞➰
#کانال_خوشبختی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@khoshbghkt
کانال ܢܚ݅ܫܝ ܫܠࡐܨ
چمدان بسته ام از هرچه منم دل بکنم
پیرو عقل شوم قید دلم را بزنم
چمدان بسته ام..اما چه کنم دشوارست
فکر دل کندن از آغوش تو یعنی وطنم
شرح دلتنگی من بی تو فقط یک جمله ست:
"تا جنون فاصله ای نیست ازینجا که منم
مرتضى خدمتى
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
حجاب چهره جان میشود غبار تنم
خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم
چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیست
روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم
عیان نشد که چرا آمدم کجا رفتم
دریغ و درد که غافل ز کار خویشتنم
چگونه طوف کنم در فضای عالم قدس
که در سراچه ترکیب تخته بند تنم
اگر ز خون دلم بوی شوق میآید
عجب مدار که همدرد نافه ختنم
طراز پیرهن زرکشم مبین چون شمع
که سوزهاست نهانی درون پیرهنم
بیا و هستی حافظ ز پیش او بردار
که با وجود تو کس نشنود ز من که منم
حافظ
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
حکایت👌👇👇👇
"هارون الرشید" درخواست نمود کسی را برای "قضاوت" در بغداد انتخاب نمایید.
اطرافیان او همه با هم گفتند "عادل تر" از "بهلول" سراغ نداریم او را انتخاب نمایید.
"خلیفه دستور داد بهلول را نزد او بیاورند."
بعد از دیدار با بهلول به او "پیشنهاد" قاضی شدن در بغداد را داد.
بهلول گفت: من "شایسته" این مقام نیستم و "صلاحیت" انجام چنین کاری را ندارم.
هارون الرشید گفت: تمام بزرگان بغداد تو را "انتخاب" کرده اند چگونه است که تو "قبول نمی کنی!"
بهلول جواب داد: من از "اوضاع و احوال" خودم بیشتر اطلاع دارم و این سخن یا "راست است یا دروغ!"
اگر راست است که من به دلیلی که گفتم شایسته این مقام نیستم و اگر هم دروغ باشد که "شخص دروغگو"" صلاحیت" قضاوت کردن ندارد!
هارون الرشید اصرار فراوان کرد و بهلول در خواست کرد یک روز به او "مهلت" دهند تا فکر کند.
فردا صبح "اول طلوع" بهلول بر چوبی نشست و در خیابان ها فریاد می زد اسبم رم کرده بروید کنار تا زیر سمش گرفتار نشدهاید!!
مردم گفتند: بهلول دیوانه شده است؟!
خبر "دیوانگی بهلول" به خلیفه عباسی رسید...
هارون الرشید لبخند تلخی زد و گفت:
او دیوانه نشده است او بخاطر "حفظ دینش" از دست ما فرار کرده تا در "حقوق مردم" دخالتی نداشته باشد!
حتی زمانی که از "غذای خلیفه" برای او می آورند می گفت:
این غذا را به سگ ها بدهید بخورند حتی اگر آنها هم بفهمند مال خلیفه است نخواهند خورد.
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi