eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1.1هزار دنبال‌کننده
15.9هزار عکس
4هزار ویدیو
43 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
می شوم بی سر در این پیکــــار اما می روم نامه هــــــا را می کنند انکــــــار اما می روم عشق می‌گوید که دلبر خواسته بی سر شوی عقل می گوید نکن این کار امــــــــا می روم بعد من در کـوفه و در شام بر اهــــــــل حرم می رسد سنـگ از در و دیوار امــــــا می روم تیـــــــــر در چشم ابوالفضل و گلوی اصغــرم می زنــد آن فــــــــاسد غدار امــــــا می روم مثل یک گل با هجومی سخت پرپر می‌ کنند اکبــــــــــرم را قوم بدکـــــردار امــا می روم تا بمـــــانـم دور از مکـــــــــر و بلای روزگــار خیــرخواهان می کنند اصـــــرار اما می روم شد مقـــــــدر تا ببارد بر ســـــرم در این سفر غصـــه ها و محنت بسیــــــــــار اما می روم هـرچه هم باشد برایم در مسیر وصل دوست راه عشق و عـــــــــاشقی دشوار اما می روم چون که دین باید بمـــاند پایدار و سرفــــراز راه حــق پر مانعست این بار امــــــا می روم 👇 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
یازده ساله پسر هیبت حیدر دارد یادگار حسن و خاطره از در دارد درد و بغض غم بابا به دل شیر پسر نکند حرمله آید؟ برسد دیر پسر زود باید برسد تا سپر او گردد تا عمو را سپر سینه و پهلو گردد آه روضه به کجا می‌برد آخر مارا بُرد تا کوچه، رسانید به مادر مارا وای از کوچه و دست و قد کوتاه حسن کوچه تنگ است نگویم که دگر..... آه حسن😭😭😭 ای عمو آمده‌ام جای پدر را گیرم یا به جای علی‌ات جای پسر را گیرم یک به یک حلقه ی اطراف تو را بازکنم با رجز خوانی و نام علی اعجاز کنم جای آن کوچه و کوتاهی دست بابا اینک امروز پسر دست دهد، کرب و بلا نام زیبای علی حرمله را ریخت به هم با سه شعبه من و قلب عمو آمیخت به هم پدرم دِین تو گردید ادا غصه نخور دست و جانم شده تقدیم خدا غصه نخور ✍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🏴 صلی الله علیک یا قاسم بن الحسن 🍃 تیر و کمان عشق ای روشن از فروغ رخت گلشن ازل ای در میان اهل بلا بهترین مثل شاگرد مکتب تو شده عقل تا ابد خورده به نام تو سند عشق از ازل تعظیم کرده پیش جمال تو ماه نو ای مشتری حُسن تو هم تیر و هم زحل می‌جوشد از زمین تو شهد و شکر هنوز تا ریخت از دهان تو "أحْلی مِنَ العَسَل" تو پور مجتبایی و همچون حسنْ کریم پروردۀ عمویی و همچون حسینْ یل عالم سراسر از حرکت ایستاده بود وقتی گرفته بود عمویت تو را بغل سرباز شاهی و شده بازیچۀ تو مرگ شد مات عشق‌بازی‌ات اینجا رخ اجل فرزند مصطفایی و تیغت به کربلا هم دست "لات" را زد و هم گردن "هُبَل" از تیغ تیز حیدری‌ات دشمنان هلاک جنگاوران به پای رجزهای تو فَشَل با رزم بی‌مثال تو ای آیۀ جمال شد زنده یاد رزم حسن در صف جمل تو کشتۀ بلای عظیمی و قاتلت اَنعام نه، سِباع که نه، بلکه "هُمْ اَضَل" تو قد کشیده‌ای و عمویت خمیده شد تیر و کمان عشق شمایید، بی بدل روشن‌ترین طلوع حماسه، برای تو شعری سپید گفتم و هر واژه شد غزل ، ۱۴۰۰/۰۵/۲۳ 🏴 👇 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
نهان شد از گل زردی گلی سپید که ما سپید جامه و از هر گنه مبرائیم جواب داد که ما نیز چون تو بی گنهیم چرا که جز نفسی در چمن نمیپائیم بما زمانه چنان فرصتی نبخشوده است که از غرور، دل پاک را بیالائیم قضا، نیامده ما را ز باغ خواهد برد نه میرویم بسودای خود، نه می‌آئیم بخود نظاره کنیم ار بچشم خودبینی چگونه لاف توانیم زد که بینائیم چو غنچه و گل دوشینه صبحدم فرسود من و تو جای شگفت است گر نفرسائیم بگرد ما گل زرد و سپید بسیارند گمان مبر که بگلشن، من و تو تنهائیم هزار بوته و برگ ار نهان کند ما را به چشم خیرهٔ گلچین دهر پیدائیم بدین شکفتگی امروز چند غره شویم چو روشن است که پژمردگان فردائیم درین زمانه، فزودن برای کاستن است فلک بکاهدمان هر چه ما بیفزائیم خوش است بادهٔ رنگین جام عمر، ولیک مجال نیست که پیمانه‌ای بپیمائیم ز طیب صبحدم آن به که توشه برگیریم که آگه‌است که تا صبح دیگر اینجائیم فضای باغ، تماشاگه جمال حق است من و تو نیز در آن، از پی تماشائیم چه فرق گر تو ز یک رنگ و ما ز یک فامیم تمام، دختر صنع خدای یکتائیم همین خوش است که در بندگیش یکرنگیم همین بس است که در خواجگیش یکرائیم برنگ ظاهر اوراق ما نگاه مکن که ترجمان بلیغ هزار معنائیم درین وجود ضعیف ار توان و توشی هست رهین موهبت ایزد توانائیم برای سجده درین آستان، تمام سریم پی گذشتن ازین رهگذر، همه پائیم تمام، ذرهٔ این بی زوال خورشیدیم تمام، قطرهٔ این بی کرانه دریائیم درین، صحیفه که زیبندگیست حرف نخست چه فرق گر بنظر، زشت یا که زیبائیم چو غنچه‌های دگر بشکفند، ما برویم کنون بیا که صف سبزه را بیارائیم درین دو روزهٔ هستی همین فضیلت ماست که جور میکند ایام و ما شکیبائیم ز سرد و گرم تنور قضا نمیترسیم برای سوختن و ساختن مهیائیم
🏴 اشعار ___ روزی ما سر هر سفره به نامِ حسن است تا کرم بین مقیمینِ مَقام حسن است هرکه مجنون حسین است خودش می‌داند که حسینی شده‌ی دست امام حسن است از خرابات بقیع تا به خدا راهی نیست همت باده کشان از لب جام حسن است در جمل بین جوانان علی کاری کرد همه گفتند فقط سکه به نام حسن است گفت لایومک فقط کرببلا دیده شود همه‌ی معجزه‌ها پشت کلام حسن است صلح او صلح حسین است به زهرا سوگند کربلایی هم اگر هست قیام حسن است حسنی‌های حرم هول قیامت دارند کربلا دید زمین زیر لگام حسن است خیمه‌ی آل حسن حلقه‌ی انگشتر بود مسند عمه‌ی سادات خیام حسن است تا سرِ ازرق شامی و یلانش را زد قاسمش گفت که این تازه سلام حسن است 🔸شاعر: _
🏴 اشعار _ هر چه آمد به سر من به فدای سر تو به فدای سر گیسوی علی اصغر تو خم شدی که تا مرا تنگ در آغوش کشی قد کشیدم که دگر خم نشود پیکر تو نذر کردم همه دشت پر از من بشود تا ببینی شده‌ام مثل علی اکبر تو پیش پای تو به هم ریخته سر تا پایم تا که درهم بخرد جنس مرا مادر تو غیرتم کشت مرا تا که نبیند چشمم به تنش رخت اسارت بکند خواهر تو استخوان‌های تنم از غم تو خرد شده تکه‌تکه شدم از غصه انگشتر تو سینه‌ام تاب ندارد که عمو گریه کند حق بده پا بکشم روی زمین در بر تو ای عمو گریه مکن! آه مکش! اشک مریز هر چه آمد به سر من به فدای سر تو 🔸شاعر:
🏴 اشعار _ بعدِ تو این حرمِ مرثیه‌خوان را چه‌کنم یا تنی مانده به شن‌های روان را چه‌کنم می‌وزد آهِ من و خش خش تو می‌آید اینهمه دور و برم برگِ‌خزان را چه‌کنم نجمه دنبال تو و چشمِ تو دنبال من است آه این را چه‌کنم وای که آن را چه‌کنم نو جوانیِ حسن ، حیف یتیمت دیدند پیش زهرا بدنی بی ضربان را چه‌کنم از عموجانِ تو تنها به لبت جان مانده بعد فریادِ عموجانِ تو جان را چه‌کنم تو نگفتی که جوانمرده عمویی دارم این زمین خورده ترین مرد جهان را چه‌کنم فکرم این بود عصا می‌شود اکبر که نشد بعدِ تو بعد علی قدِ کمان را چه‌کنم نامنظم زدنِ قلب مرا می‌بینی نامنظم شدنت برده توان را ، چه‌کنم پیش این قوم نگفتم که نقابت نگشا زخم چشمت چه‌کنم زخمِ زبان را چه‌کنم اینهمه نعل...در اینجای کم و...عمق زیاد گیرم این سینه شود خوب دهان را چه‌کنم 🔸شاعر:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا