🔻 بیهوده گویی
🍃🪵🍃🪵🍃🪵🍃🪵
چو گفتـــــار بیهــوده بسیــار گشت
سخنگوی در مردمی خوار گشت
به نایـافت رنجه مـکن خـــــویشتن
که تیمـار جان باشد و رنج تـن
🪵🍃🪵🍃🪵🍃🪵🍃
#فردوسی
11.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماییم ُ خیالِ یار ُ اینْ گوشه یِ دِل ..
ای علت ویرانگیام،خانهات آباد حسین ..
با ملتی که در تب و شوق شهادت است
در راه عشق کشته شدن یک سعادت است
لعنت به نطفه های حرامی که کارشان
دائم در این بلاد حسینی خیانت است
#محمدجواد_منوچهری
#شاهچراغ
🖤🖤🖤 تسلیت ایرانم
داغِ سینه را جز آه، مکدر نمیکند
لب را بجز خونِ جگر، تَر نمیکند
هر کَس شنید خبر داغِ تازه را
جانش به لب رسید، وَ باور نمیکند
حافظ بیا، غزلی نو سُرا،. چرا،؟
دل بی هوای روضه، دمی سَر نمیکند
شیراز دوباره شده چون قتلگاهِ.......
غروبِ حرم، اذان، گل که پرپر نمیکند
خادم بخون خود شده غلطان، وای من
دیده های بخون تپیده سر بر نمیکند
اینگونه گفت "شهیدی" به سمتِ حَرَم
"کَس ترکِ خاکبوسیِ این در نمیکند"
"یا لَلعَجَب" همیشه اینجا محّرَم است
"باز این چه شورش است که در خلقِ عالم است 🖤🖤🖤 😭
سلما
بمناسبت حادثه تروریستی غروبِ امروز در حرم شاهچراغ
۴۰۲/۵/۲۲
ظاهرا گرچه پی صلح و حقوق بشرند
از خدا غافل و از چوبِ خدا بی خبرند
بعد این حادثه ها در حرم شاهِچراغ
فکر پیروزیــــــــشان را به جهـنـم ببرند
#طلا_کاظمی
با ملتی که در تب و شوق شهادت است
در راه عشق کشته شدن یک سعادت است
لعنت به نطفه های حرامی که کارشان
دائم در این بلاد حسینی خیانت است
#محمدجواد_منوچهری
#شاهچراغ
حریم احمد موسی پرازخون شددگر باره
دلم درموج خون همرنگ مجنون شد دگرباره
به دست داعشی نامرد نااهل ستمکاره
حرم در خون نشست این گونه گلگون شد دگرباره
به یاد کربلای تشنه کامان بلا دیده
نگاه زائران آن لحظه محزون شد دگرباره
خشاب ازکینه وجهل ونفاق وناکسی پر شد
به قصد قتل دلداران چه بیرون شد دگرباره
حرم می گرید از این داغیاد زائران اینک
ز دیده جاری غمگین کارون شد دگرباره
بگو هیهات من الذله از کرب و بلا باشد
که بااین انقلاب عشق مقرون شد دگرباره
الهی اشک می باریم و میگویم به غمناله
حریم احمد موسی پرازخون شددگر باره
#شعر:مهدی طهماسبی
روزی ناصرالدین شاه تفألی به دیوان حافظ زد که این غزل آمد:
بلـبلی برگ گـلـی خـوشرنگ در مـنقـار داشت
وانـدر آن بـرگ و نوا خوش ناله های زار داشت ...
او شعرای دربار را جمع کرده واز آنها پرسید: "چرا خواجه تناقض گویی کرده؟ اگر بلبل خوش است چرا ناله های زار دارد ؟"
شعرای دربار از پاسخ عاجز ماندند او به "وصال شیرازی" نامه نوشت و از او پاسخ خواست.
نامه رسان زمانی نزد وصال رسید که او در مجلس ختم برادرش نشسته بود.
وصال به نامه رسان گفت: "چند روز بعد جواب را برای شاه ارسال می کنم."
پس از چند روز جواب نامه بدست شاه رسید که بدین صورت شروع شد:
خسروا در ساعتی کاین بنده غم بسیار داشت
یـادم آمـد از سـؤالی کـانجـنـاب اظـهـار داشت
مقصد خواجه چه بوده زین سخن از آنکه گفت
بلبلی بـرگ گـلی خوشـرنـگ در منـقـار داشت
فـکـر بــسـیـاری نـمـودم، لـیـک مـعلـومـم نـشـد
چونکه شعرش در بُطون اسرار بس بسیار داشت
نـیـمـه شـب غـواص گـردیـدم بـه بـحـر ابجـدی
تـا بـبـینم ایـن صـدف آیـا چـه در دربـار داشـت؟
بلبل و برگ گلش شد سیصد و پنجاه و شش
با علی و با حسین و با حسن مـعـیـار داشـت
برگ گل سبز است این باشد نشانـش از حسن
چونکه در وقت شهادت سبزه بر رخسار داشت
رنگ گل سرخ است این باشد نشانش از حسین
چـونـکه در وقـت شهـادت چهـره ای گلنار داشت
بـلبـلـش بـاشـد علـی کـانـدر وصـال ایـن دو گـل
از سر شب تـا سـحر خوش ناله های زار داشت