eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
3.9هزار ویدیو
43 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
خوانش غزل۳۵۸.mp3
1.81M
غزل شمارهٔ ۳۵۸     غم زمانه که هیچش کران نمی‌بینم دواش جز می چون ارغوان نمی‌بینم به ترک خدمت پیر مغان نخواهم گفت چرا که مصلحت خود در آن نمی‌بینم در این خمار کسم جرعه ای نمی بخشد ببین که اهل دلی در جهان نمی بینم ز آفتاب قدح ارتفاع عیش بگیر چرا که طالع وقت آن چنان نمی‌بینم نشان اهل خدا عاشقیست با خود دار که در مشایخ شهر این نشان نمی‌بینم نشان موی میانش که دل در آن بستم ز من مپرس که خود در میان نمی بینم قد تو تا بشد از جویبار دیده من به جای سرو جز آب روان نمی‌بینم برین دو دیده حیران من هزار افسوس که با دو آینه رویش عیان نمی‌بینم من و سفینه حافظ که جز در این دریا بضاعت سخن درفشان نمی‌بینم   🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
خوانش غزل۳۶۸.mp3
1.27M
غزل شمارهٔ ۳۶۸     خیز تا از در میخانه گشادی طلبیم بر ره دوست نشینیم و مرادی طلبیم زاد راه حرم وصل نداریم مگر به گدایی ز در میکده زادی طلبیم اشک آلوده ما گر چه روان است ولی به رسالت سوی او پاک نهادی طلبیم لذت داغ غمت بر دل ما باد حرام اگر از جور غم عشق تو دادی طلبیم نقطه خال تو بر لوح بصر نتوان زد مگر از مردمک دیده مدادی طلبیم عشوه‌ای از لب شیرین تو دل خواست به جان به شکرخنده لبت گفت مزادی طلبیم تا بود نسخه عطری دل سودازده را از خط غالیه سای تو سوادی طلبیم چون غمت را نتوان یافت مگر در دل شاد ما به امید غمت خاطر شادی طلبیم بر در مدرسه تا چند نشینی حافظ خیز تا از در میخانه گشادی طلبیم   🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
خوانش غزل۳۶۹.mp3
1.2M
غزل شمارهٔ ۳۶۹     ما ز یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم تا درخت دوستی کی بر دهد حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم گفت و گو آیین درویشی نبود ور نه با تو ماجراها داشتیم شیوهٔ چشمت فریب جنگ داشت ما ندانستیم و صلح انگاشتیم گلبن حسنت نه خود شد دلفروز ما دم همت بر او بگماشتیم نکته‌ها رفت و شکایت کس نکرد جانب حرمت فرونگذاشتیم گفت خود دادی به ما دل حافظا ما محصل بر کسی نگماشتیم   👇 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
خوانش غزل۳۶۳.mp3
1.61M
غزل ۳۶۳   دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم این که می‌گویند آن خوشتر ز حسن یار ما این دارد و آن نیز هم دوستان در پرده می‌گویم سخن گفته خواهد شد به دستان نیز هم هر دو عالم یک فروغ روی اوست گفتمت پیدا و پنهان نیز هم یاد باد آن کو‌ به قصد خون ما زلف را بشکست و پیمان نیز هم اعتمادی نیست بر کار جهان بلکه بر گردون گردان نیز هم چون سر آمد دولت شب‌های وصل بگذرد ایام هجران نیز هم هر دو عالم یک‌ فروغ روی اوست گفتمت پیدا و پنهان نیز هم محتسب داند که حافظ عاشق است و آصف ملک سلیمان نیز هم عاشق از قاضی نترسد می بیار بلکه از یرغوی سلطان نیز هم   👇 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
خوانش غزل۳۷۰.mp3
1.49M
غزل شمارهٔ ۳۷۰     صلاح از ما چه می‌جویی که مستان را صلا گفتیم به دور نرگس مستت سلامت را دعا گفتیم در میخانه‌ام بگشا که هیچ از خانقه نگشود گرت باور بود ور نه سخن این بود و ما گفتیم من از چشم تو ای ساقی خراب افتاده‌ام لیکن بلایی کز حبیب آید هزارش مرحبا گفتیم قدت گفتیم که شمشاد است بس خجلت به بار آورد که این نسبت چرا کردیم و این بهتان چرا گفتیم اگر بر من نبخشایی پشیمانی خوری آخر به خاطر دار این معنی که در خدمت کجا گفتیم جگر چون نافه‌ام خون گشت و کم زینم نمی‌باید جزای آن که با زلفت سخن از چین خطا گفتیم تو آتش گشتی ای حافظ ولی با یار درنگرفت ز بدعهدی گل گویی حکایت با صبا گفتیم 👇 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
خوانش و شرح غزل ۳۱۰ حافظ.mp3
3.84M
غزل ۳۱۰ مرحبا طایر فرخ پی فرخنده پیام خیر مقدم چه خبر یار کجا راه کدام یا رب این قافله را لطف ازل بدرقه باد که از او خصم به دام آمد و معشوقه به کام ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست هر چه آغاز ندارد نپذیرد انجام زلف دلدار چو زنار همی‌فرماید برو ای شیخ که شد بر تن ما خرقه حرام مرغ روحم که همی‌زد ز سر سدره صفیر عاقبت دانهٔ خال تو فکندش در دام چشم بیمار مرا خواب چه در خور باشد من لَهُ یَقتُلُ داءٌ دَنَفٌ کیفَ ینام تو ترحم نکنی بر من بیدل گفتم ذاکَ دعوایَ و ها انتَ و تلکَ الایام گل ز حد برد تنعم به کرم رخ بنما سرو‌ می نازد و‌ خوش نیست ، خدا را بخرام حافظ ار میل به ابروی تو دارد شاید جای در گوشه محراب کنند اهل کلام
خوانش و شرح غزل ۳۱۲.mp3
5.64M
غزل شمارهٔ ۳۱۲   بُشری اِذِ السّلامةُ حَلَّت بِذی سَلَم للهِ حمدُ مُعتَرِفٍ غایةَ النِّعَم آن خوش خبر کجاست که این فتح مژده داد تا جان فشانمش چو زر و سیم در قدم از بازگشت شاه در این طرفه منزل است آهنگ خصم او به سراپردهٔ عدم پیمان شکن هرآینه گردد شکسته حال انَّ العُهودَ عِندَ مَلیکِ النُّهی ذِمَم می‌جست از سحاب امل رحمتی ولی جز دیده‌اش معاینه بیرون نداد نم در نیل غم فتاد سپهرش به طنز گفت الآنَ قَد نَدِمتَ و ما یَنفَعُ النَّدَم ساقی چو یار مهرخ و از اهل راز بود حافظ بخورد باده و شیخ و فقیه هم
خوانش و شرح غزل ۳۱۹.mp3
8.06M
🌹☘🍃🌹☘🌹✨ ☘🍃✨🕊 🍃✨🕊 🌹🕊 ☘ ✨ غزل شمارهٔ ۳۱۹     سال‌ها پیروی مذهب رندان کردم تا به فتوی خرد حرص به زندان کردم من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم از خلاف آمد عادت بطلب کام که من کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم سایه‌ای بر دل ریشم فکن ای گنج مراد که من این خانه به سودای تو ویران کردم توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون می‌گزم لب که چرا گوش به نادان کردم نقش مستوری و مستی نه به دست من و توست آن چه سلطان ازل گفت بکن آن کردم دارم از لطف ازل جنت فردوس طمع گر چه دربانی میخانه فراوان کردم این که پیرانه سرم صحبت یوسف بنواخت اجر صبریست که در کلبه احزان کردم صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم هیچ حافظ نکند در خم محراب فلک این تنعم که من از دولت قرآن کردم گر به دیوان غزل صدرنشینم چه عجب سال‌ها بندگی صاحب دیوان کردم ܭߊ‌ࡅ߭ߊ‌ܠܙ_ܩߊ_ܝ‌ߊ_ܢ̣ܘ_ߊ‌ܢܚ݅ࡅ߳ܝ‌ߊ‌ܭ_ܢ̣ܭَܥ̇‌‌ߊ‌ܝ‌ࡅ࡙ܥ‌‌❣↶ ╭━━⊰•❀🦋🌤️📙❀•⊱━━╮ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ @Sheroadab_alavi ‎ ╰━━⊰•❀⏳🌤️🕯❀•⊱━━╯