eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
43 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
دو خوانش غزل ۳۱۱.mp3
3.14M
غزل شمارهٔ ۳۱۱     عاشق روی جوانی خوش نوخاسته‌ام وز خدا شادی این غم به دعا خواسته‌ام عاشق و رند و نظربازم و می‌گویم فاش تا بدانی که به چندین هنر آراسته‌ام شرمم از خرقه آلوده خود می‌آید که بر او پاره به صد شعبده پیراسته‌ام خوش بسوز از غمش ای شمع که امشب من نیز به همین کار میان بسته و برخاسته‌ام با چنین حیرتم از دست نشد صرفه کار در غم افزوده‌ام آنچ از دل و جان کاسته‌ام همچو حافظ به خرابات روم جامه قبا بو که در بر کشد آن دلبر نوخاسته‌ام  
خوانش و شرح غزل ۳۱۲.mp3
5.64M
غزل شمارهٔ ۳۱۲   بُشری اِذِ السّلامةُ حَلَّت بِذی سَلَم للهِ حمدُ مُعتَرِفٍ غایةَ النِّعَم آن خوش خبر کجاست که این فتح مژده داد تا جان فشانمش چو زر و سیم در قدم از بازگشت شاه در این طرفه منزل است آهنگ خصم او به سراپردهٔ عدم پیمان شکن هرآینه گردد شکسته حال انَّ العُهودَ عِندَ مَلیکِ النُّهی ذِمَم می‌جست از سحاب امل رحمتی ولی جز دیده‌اش معاینه بیرون نداد نم در نیل غم فتاد سپهرش به طنز گفت الآنَ قَد نَدِمتَ و ما یَنفَعُ النَّدَم ساقی چو یار مهرخ و از اهل راز بود حافظ بخورد باده و شیخ و فقیه هم
دو خوانش غزل ۳۱۳ حافظ.mp3
4.2M
غزل شمارهٔ ۳۱۳     بازآی ساقیا که هواخواه خدمتم مشتاق بندگی و دعاگوی دولتم زان جا که فیض جام سعادت فروغ توست بیرون شدن نمای ز ظلمات حیرتم هر چند غرق بحر گناهم ز صد جهت چون آشنای عشق شدم ز اهل رحمتم عیبم مکن به رندی و بدنامی ای حکیم کاین بود سرنوشت ز دیوان قسمتم می خور که عاشقی نه به کسب است و اختیار این موهبت رسید ز میراث فطرتم من کز وطن سفر نگزیدم به عمر خویش در عشق دیدن تو هواخواه غربتم دریا و کوه در ره و من خسته و ضعیف ای خضر پی خجسته مدد کن به همتم دورم به صورت از در دولتسرای دوست لیکن به جان و دل ز مقیمان حضرتم حافظ به پیش چشم تو خواهد سپرد جان در این خیالم ار بدهد عمر فرصتم
خوانش و شرح غزل ۳۱۳.mp3
5.83M
غزل شمارهٔ ۳۱۳     بازآی ساقیا که هواخواه خدمتم مشتاق بندگی و دعاگوی دولتم زان جا که فیض جام سعادت فروغ توست بیرون شدن نمای ز ظلمات حیرتم هر چند غرق بحر گناهم ز صد جهت تا آشنای عشق شدم ز اهل رحمتم عیبم مکن به رندی و بدنامی ای حکیم کاین بود سرنوشت ز دیوان قسمتم می خور که عاشقی نه به کسب است و اختیار این موهبت رسید ز میراث فطرتم من کز وطن سفر نگزیدم به عمر خویش در عشق دیدن تو هواخواه غربتم دریا و کوه در ره و من خسته و ضعیف ای خضر پی خجسته مدد کن به همتم دورم به صورت از در دولتسرای دوست لیکن به جان و دل ز مقیمان حضرتم حافظ به پیش چشم تو خواهد سپرد جان در این خیالم ار بدهد عمر فرصتم ܭߊ‌ࡅ߭ߊ‌ܠܙ_ܩߊ_ܝ‌ߊ_ܢ̣ܘ_ߊ‌ܢܚ݅ࡅ߳ܝ‌ߊ‌ܭ_ܢ̣ܭَܥ̇‌‌ߊ‌ܝ‌ࡅ࡙ܥ‌‌❣↶ ╭━━⊰❀•❀🦋🌤️📙❀•❀⊱━━╮ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ @Sheroadab_alavi ‎ ╰━━⊰❀•❀⏳🌤️🕯❀•❀⊱━━╯
دو خوانش غزل ۳۱۴.mp3
5.02M
غزل ۳۱۴ دوش بیماری چشم تو ببرد از دستم لیکن از لطف لبت صورت جان می‌بستم عشق من با خط مشکین تو امروزی نیست دیرگاهیست کز این جام هلالی مستم از ثبات خودم این نکته خوش آمد که به جور بر سر کوی تو از پای طلب ننشستم عاقبت چشم مدار از من میخانه نشین که دم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم در ره عشق از آن سوی فنا صد خطر است تا نگویی که چو عمرم به سر آمد رستم بعد از اینم چه غم از تیر که انداخت حسود که به محبوب کمان ابروی خود پیوستم بوسه بر درج عقیق تو حلال است مرا که به افسوس جفا مهر وفا نشکستم صنم لشکریم غارت دل کرد و برفت آه اگر عاطفت شاه نگیرد دستم رتبت دانش حافظ به فلک بر شده بود کرد غمخواری شمشاد بلندت پستم ܭߊ‌ࡅ߭ߊ‌ܠܙ_ܩߊ_ܝ‌ߊ_ܢ̣ܘ_ߊ‌ܢܚ݅ࡅ߳ܝ‌ߊ‌ܭ_ܢ̣ܭَܥ̇‌‌ߊ‌ܝ‌ࡅ࡙ܥ‌‌❣↶ ╭━━⊰•❀🦋🌤️📙❀•⊱━━╮ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ @Sheroadab_alavi ‎ ╰━━⊰•❀⏳🌤️🕯❀•⊱━━╯
خوانش و شرح غزل ۳۱۴.mp3
6.59M
غزل ۳۱۴ دوش بیماری چشم تو ببرد از دستم لیکن از لطف لبت صورت جان می‌بستم عشق من با خط مشکین تو امروزی نیست دیرگاهست کز این جام هلالی مستم از ثبات خودم این نکته خوش آمد که به جور در سر کوی تو از پای طلب ننشستم عافیت چشم مدار از من میخانه نشین که دم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم در ره عشق از آن سوی فنا صد خطر است تا نگویی که چو عمرم به سر آمد رستم بعد از اینم چه غم از تیر کج انداز حسود که به محبوب کمان ابروی خود پیوستم بوسه بر درج عقیق تو حلال است مرا که به افسوس و جفا عهد و وفا نشکستم صنمی لشکریم غارت دل کرد و برفت آه اگر عاطفت شاه نگیرد دستم رتبت دانش حافظ به فلک بر شده بود کرد غمخواری شمشاد بلندت پستم ܭߊ‌ࡅ߭ߊ‌ܠܙ_ܩߊ_ܝ‌ߊ_ܢ̣ܘ_ߊ‌ܢܚ݅ࡅ߳ܝ‌ߊ‌ܭ_ܢ̣ܭَܥ̇‌‌ߊ‌ܝ‌ࡅ࡙ܥ‌‌❣↶ ╭━━⊰•❀🦋🌤️📙❀•⊱━━╮ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ @Sheroadab_alavi ‎ ╰━━⊰•❀⏳🌤️🕯❀•⊱━━╯
دو خوانش غزل ۳۱۵.mp3
2.5M
غزل شمارهٔ ۳۱۵     به غیر از آن که بشد دین و دانش از دستم بیا بگو که ز عشقت چه طرف بربستم اگر چه خرمن عمرم غم تو داد به باد به خاک پای عزیزت که عهد نشکستم چو ذره گر چه حقیرم ببین به دولت عشق که در هوای رخت چون به مهر پیوستم بیار باده که عمریست تا من از سر امن به کنج عافیت از بهر عیش ننشستم اگر ز مردم هشیاری ای نصیحتگو سخن به خاک میفکن چرا که من مستم چگونه سر ز خجالت برآورم بر دوست که خدمتی به سزا برنیامد از دستم بسوخت حافظ و آن یار دلنواز نگفت که مرهمش بفرستم چو خاطرش خستم   ܭߊ‌ࡅ߭ߊ‌ܠܙ_ܩߊ_ܝ‌ߊ_ܢ̣ܘ_ߊ‌ܢܚ݅ࡅ߳ܝ‌ߊ‌ܭ_ܢ̣ܭَܥ̇‌‌ߊ‌ܝ‌ࡅ࡙ܥ‌‌❣↶ ╭━━⊰•❀🦋🌤️📙❀•⊱━━╮ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ @Sheroadab_alavi ‎ ╰━━⊰•❀⏳🌤️🕯❀•⊱━━╯
شرح و خوانش غزل ۳۱۵.mp3
5.82M
🌹☘🍃🌹☘🌹✨ ☘🍃✨🕊 🍃✨🕊 🌹🕊 ☘ ✨ غزل شمارهٔ ۳۱۵     به غیر از آن که بشد دین و دانش از دستم بیا بگو که ز عشقت چه طرف بربستم اگر چه خرمن عمرم غم تو داد به باد به خاک پای عزیزت که عهد نشکستم چو ذره گر چه حقیرم ببین به دولت عشق که در هوای رخت چون به مهر پیوستم بیار باده که عمریست تا من از سر امن به کنج عافیت از بهر عیش ننشستم اگر ز مردم هشیاری ای نصیحتگو سخن به خاک میفکن چرا که من مستم چگونه سر ز خجالت برآورم بر دوست که خدمتی به سزا برنیامد از دستم بسوخت حافظ و آن یار دلنواز نگفت که مرهمی بفرستم چو خاطرش خستم  
دو خوانش غزل ۳۱۶.mp3
4.42M
🌹☘🍃🌹☘🌹✨ ☘🍃✨🕊 🍃✨🕊 🌹🕊 ☘ ✨ غزل شمارهٔ ۳۱۶   زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم می مخور با دگران تا نخورم خون جگر سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم طره را تاب مده تا ندهی بر بادم یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم قد برافراز که از سرو کنی آزادم شمع هر جمع مشو ور نه بسوزی ما را یاد هر قوم مکن تا نروی از یادم شهره شهر مشو تا ننهم سر در کوه شور شیرین منما تا نکنی فرهادم رحم کن بر من مسکین و به فریادم رس تا به خاک در آصف نرسد فریادم حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی من از آن روز که دربند توام آزادم ܭߊ‌ࡅ߭ߊ‌ܠܙ_ܩߊ_ܝ‌ߊ_ܢ̣ܘ_ߊ‌ܢܚ݅ࡅ߳ܝ‌ߊ‌ܭ_ܢ̣ܭَܥ̇‌‌ߊ‌ܝ‌ࡅ࡙ܥ‌‌❣↶ ╭━━⊰•❀🦋🌤️📙❀•⊱━━╮ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ @Sheroadab_alavi ‎ ╰━━⊰•❀⏳🌤️🕯❀•⊱━━╯
خوانش و شرح غزل ۳۱۶.mp3
5.37M
🌹☘🍃🌹☘🌹✨ ☘🍃✨🕊 🍃✨🕊 🌹🕊 ☘ ✨ غزل شمارهٔ ۳۱۶     زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم قد برافراز که از سرو کنی آزادم شهره شهر مشو تا ننهم سر در کوه شور شیرین منما تا نکنی فرهادم می مخور با دگران تا نخورم خون جگر سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم طره را تاب مده تا ندهی بر بادم شمع هر جمع مشو ور نه بسوزی ما را یاد هر قوم مکن تا نروی از یادم یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم رحم کن بر من مسکین و به فریادم رس تا به خاک در آصف نرسد فریادم حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی من از آن روز که دربند توام آزادم   ܭߊ‌ࡅ߭ߊ‌ܠܙ_ܩߊ_ܝ‌ߊ_ܢ̣ܘ_ߊ‌ܢܚ݅ࡅ߳ܝ‌ߊ‌ܭ_ܢ̣ܭَܥ̇‌‌ߊ‌ܝ‌ࡅ࡙ܥ‌‌❣↶ ╭━━⊰•❀🦋🌤️📙❀•⊱━━╮ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ @Sheroadab_alavi ‎ ╰━━⊰•❀⏳🌤️🕯❀•⊱━━╯
خوانش و شرح غزل ۳۱۹.mp3
8.06M
🌹☘🍃🌹☘🌹✨ ☘🍃✨🕊 🍃✨🕊 🌹🕊 ☘ ✨ غزل شمارهٔ ۳۱۹     سال‌ها پیروی مذهب رندان کردم تا به فتوی خرد حرص به زندان کردم من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم از خلاف آمد عادت بطلب کام که من کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم سایه‌ای بر دل ریشم فکن ای گنج مراد که من این خانه به سودای تو ویران کردم توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون می‌گزم لب که چرا گوش به نادان کردم نقش مستوری و مستی نه به دست من و توست آن چه سلطان ازل گفت بکن آن کردم دارم از لطف ازل جنت فردوس طمع گر چه دربانی میخانه فراوان کردم این که پیرانه سرم صحبت یوسف بنواخت اجر صبریست که در کلبه احزان کردم صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم هیچ حافظ نکند در خم محراب فلک این تنعم که من از دولت قرآن کردم گر به دیوان غزل صدرنشینم چه عجب سال‌ها بندگی صاحب دیوان کردم ܭߊ‌ࡅ߭ߊ‌ܠܙ_ܩߊ_ܝ‌ߊ_ܢ̣ܘ_ߊ‌ܢܚ݅ࡅ߳ܝ‌ߊ‌ܭ_ܢ̣ܭَܥ̇‌‌ߊ‌ܝ‌ࡅ࡙ܥ‌‌❣↶ ╭━━⊰•❀🦋🌤️📙❀•⊱━━╮ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ @Sheroadab_alavi ‎ ╰━━⊰•❀⏳🌤️🕯❀•⊱━━╯