#گردباد
شکوه ها دارم ز کار خویشتن
با دل نابردبار خویشتن
در غمِ بی غمگساری کَس مباد
چون دل من غمگسار خویشتن
با چُنین آشفتگی تنها منم
یادگار روزگار خویشتن
بنگرم سرگشته همچون گردباد
اندرین صحرا غبار خویشتن
همچو شمعم آتشی بر جان فروز
تا بسوزم بر مزار خویشتن
شد ز بی برگ و نوایی خاطرم
لاله آسا داغدار خویشتن
بار هستی عاقبت پشتم شکست
خورد گشتم زیر بار خویشتن
#مهرداد_اوستا
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
نغمهسرا در غزل «رودکی»
هوشربا در سخن «عنصری»
شور و ترانه ز دم «فرخی»
طنز و حکم در قلم «انوری»
بر سخن تازی ز استاد «طوس»
نظم دری یافت چنین برتری
از افق فکرت «ناصر» نمود
حجت اعشی، هنر بحتری
کرد چو از طبع «نظامی» طلوع
داد چنان داد سخنپروری
چامه «خاقانی» و چین سخن
روم هنر، طنطنه قیصری
سرخوش از این باده چو «خیام» گشت
داد ز حکمت به سخن سروری
در حرم خاطر «سعدی» خرام
تا به نگیری تو سخن سرسری
از نی عرفان، ز دم «مولوی»
گشت هنر تالی پیغمبری
مهری زندیشه «حافظ» دمید
برتر از این طُرفه پرند زری
کز غزلش غیرت «پروین» و ماه
گوهر بینی به کف گوهری
شعر، همان پرتو سینا و طور
شعر، نه حیلتگری سامری
شعر، همان عشق، همان زندگی
شعر، سرافرازی و نامآوری
شعر، همان فتنه و آزرم و ناز
کز نگه دوست کند دلبری
#مهرداد_اوستا
#زادروز
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
مبين كه عهد مودت ز هر چه بود گسستم
كجا كه با تو نبودم، كجا كه بيتو نشستم
فرو گسستي اگر ذره ذره، ساز دل من
به پرده پرده هر نغمه نقش روي تو بستم
هواي نرگس مردم فريب تو نگذارد
بتي كه در همه آفاق تا منش نپرستم
از آشيان ملامت چو مرغ آه پريدم
بر آستان ندامت چو گرد راه نشستم
خيال گردش چشم تو بود در سر و مردم
در اين خيال، كه من سرخوشم ز باده و مستم
شب فراق مرا بود ره به دامن محشر
اگر كه دامن آه سحر نبود به دستم
نهان به سايه اندوهم آنچنان كه نداني
شب است، يا كه ندامت، خيال، يا كه منستم؟
به دوش ناز، نگاهت چو تكيه كرد، هماندم
اميد عافيت از دور روزگار گسستم
هنوز نقش وجود مرا به پرده هستي
نبسته بود زمانه،كه دل به مهر تو بستم
#مهرداد_اوستا
#۲۰بهمن_زادروز
شاعر و نویسنده
"بازآ که چون برگ خزانم رخ زردی است
با یاد تو دم ساز دل من دم سردی است
گر رو به تو آوردهام از روی نیازی است
ور دردسری میدهمت از سر دردی است
از راهروان سفر عشق درین دشت
گلگونه سرشکی است اگر راهنوردى است
در عرصه اندیشه من با که توان گفت
سرگشته چه فریادی و خونین چه نبردى است
غمخوار به جز درد و وفادار به جز درد
جز درد که دانست که این مرد چه مردی است
از درد سخن گفتن و از درد شنیدن
با مردم بیدرد ندانی که چه دردی است؟
چون جام شفق موج زند خون به دل من
با این همه دور از تو مرا چهره زردی است
#مهرداد_اوستا
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃📗🌸🍃━━━┓
@Sheroadab_alavi
┗━━━🍃🌸📘🍃━━━┛