eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1.1هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
4هزار ویدیو
43 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
خوانش غزل۳۳۵.mp3
1.36M
غزل شماره ۳۳۵: در خرابات مغان گر گذر افتد بازم حاصل خرقه و سجاده روان دربازم حلقه توبه گر امروز چو زهاد زنم خازن میکده فردا نکند در بازم ور چو پروانه دهد دست فراغ بالی جز بدان‌ عارض شمعی نبود پروازم همچو چنگ ار به کناری ندهی کام دلم از لب خویش چو نی یک نفسی بنوازم صحبت حور نخواهم که بود عین قصور با خیال تو اگر با دگری پردازم ماجرای دل خون گشته نگویم با کس زان که جز تیغ غمت نیست کسی دمسازم سر سودای تو در سینه بماندی پنهان چشم تردامن اگر فاش نکردی رازم مرغ سان از قفس خاک هوایی گشتم به هوایی که مگر صید کند شهبازم گر به هر موی سری بر تن حافظ باشد همچو زلفت همه را در قدمت اندازم 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
خوانش غزل۳۳۶.mp3
2.62M
غزل شمارهٔ ۳۳۶     مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم طایر قدسم و از دام جهان برخیزم به ولای تو که گر بنده خویشم خوانی از سر خواجگی کون و مکان برخیزم یا رب از ابر هدایت برسان بارانی پیشتر زان که چو گردی ز میان برخیزم بر سر تربت من با می و مطرب بنشین تا به بویت ز لحد رقص کنان برخیزم خیز و بالا بنما ای بت شیرین حرکات کز سر جان و جهان دست فشان برخیزم گر چه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم گیر تا سحرگه ز کنار تو جوان برخیزم روز مرگم نفسی مهلت دیدار بده تا چو حافظ ز سر جان و جهان برخیزم 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
خوانش غزل۳۳۸.mp3
1.57M
غزل ۳۳۸ من دوستدار روی خوش و موی دلکشم مدهوش چشم مست و می صاف بی‌غشم در عاشقی گزیر نباشد ز ساز و سوز استاده‌ام چو شمع مترسان ز آتشم من آدم بهشتیم اما در این سفر حالی اسیر عشق جوانان مه وشم بخت ار مدد دهد که کشم رخت سوی دوست گیسوی حور گرد فشاند ز مفرشم شیراز معدن لب لعل است و کان حسن من جوهری مفلسم ایرا مشوشم از بس که چشم مست در این شهر دیده‌ام حقا که می نمی‌خورم اکنون و سرخوشم گفتی ز سر عهد ازل یک سخن بگوی آن گه بگویمت که دو پیمانه درکشم شهریست پر کرشمه حوران ز شش جهت چیزیم نیست ور نه خریدار هر ششم حافظ عروس طبع مرا جلوه آرزوست آیینه‌ای ندارم از آن آه می‌کشم 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
خوانش غزل۳۳۹.mp3
1.14M
غزل شمارهٔ ۳۳۹     خیال روی تو چون بگذرد به گلشن چشم دل از پی نظر آید به سوی روزن چشم بیا که لعل و گهر در نثار مقدم تو ز گنج خانه دل می‌کشم به مخزن چشم سزای تکیه گهت منظری نمی‌بینم منم به عالم و این گوشه معین چشم سحر سرشک روانم سر خرابی داشت گرم نه خون جگر می‌گرفت دامن چشم نخست روز که دیدم رخ تو دل می‌گفت اگر رسد خللی خون من به گردن چشم به بوی مژده وصل تو تا سحر شبِ دوش به راه باد نهادم چراغ روشن چشم به مردمی که دل دردمند حافظ را مزن به ناوک دلدوز مردم افکن چشم 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
خوانش غزل۳۳۷.mp3
950.8K
غزل ۳۳۷ چرا نه در پی عزم دیار خود باشم چرا نه خاک سر کوی یار خود باشم غم غریبی و غربت چو بر نمی‌تابم به شهر خود روم و شهریار خود باشم ز محرمان سراپرده وصال شوم ز بندگان خداوندگار خود باشم چو کار عمر نه پیداست باری آن اولی که روز واقعه پیش نگار خود باشم ز دست بخت گران خواب و کار بی‌سامان گرم بود گله‌ای رازدار خود باشم همیشه پیشه من عاشقی و رندی بود دگر بکوشم و مشغول کار خود باشم بود که لطف ازل رهنمون شود حافظ وگرنه تا به ابد شرمسار خود باشم 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
خوانش غزل۳۴۲.mp3
1.06M
غزل شمارهٔ ۳۴۲     حجاب چهره جان می‌شود غبار تنم خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیست روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم عیان نشد که چرا آمدم کجا بودم دریغ و درد که غافل ز کار خویشتنم چگونه طوف کنم در فضای عالم قدس که در سراچه ترکیب تخته بند تنم اگر ز خون دلم بوی شوق می‌آید عجب مدار که همدرد نافه ختنم طراز پیرهن زرکشم مبین چون شمع که سوزهاست نهانی درون پیرهنم بیا و هستی حافظ ز پیش او بردار که با وجود تو کس نشنود ز من که منم 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi