*گوش کن ساده بگویم که تو را میخواهم
گرچه دیر آمدهام، گرچه همه بیگاهم
همه یک سو و تو یک سو، چه بگویم دیگر
تا بدانی که چهاندازه تو را میخواهم؟!
قلعه و مِیمَنه و مِیسَره بر هم زدهام
تا سوار تو چه بازی بکند با شاهم
خواهمت چیدن از آن شاخهٔ جادو اما
گویدم دست، که از دامن او کوتاهم
خندقی بین من و توست، کمک کن شاید
پرکنیم این خلأ، این فاصلهها را با هم
من در این عشق نهادم قدم و خواهم رفت
تا به پایانش اگر راهم، اگر بیراهم
نه به خود میروم این ره که کسی میبرَدم
شاید آن من، منِ دیگر، منِ ناآگاهم
حسین_منزوی
♨️خدایا! چگونه ناامید شوم از حسن التفات تو بعد از مرگم؛
و حال آنکه تو در زندگیام جز نیکی و زیبایی بر من روا نداشتهای.
#مناجات_شعبانیه🌹
مُنتَظِرِ مُنتَظَر
ای که دائم به جهان منتظر منتظری
گیری از مردم دانا ز ظهورش خبری
روز و شب ذکر زبان تو شد ه یا مهدی
در فراقش غم دل داری و اشک بصری
فرض کن حضرت مهدی به تو ظاهر گردد
بر در خانه و یا بر سر کوی و گذری
ظاهرت هست چنانی که خجالت نکشی؟
باطنت هست پسندیده ی صاحب نظری؟
دیده ای هست تو را لایق دیدار امام؟
میتوانی تو به خورشید جمالش نگری؟
خانه ات لایق او هست که مهمان گردد؟
لقمه ات درخور او هست که نزدش ببری؟
پول بی شبهه و سالم ز همه دارائیت
داری آنقدر که یک هدیه برایش بخری؟
گر بپرسد ثمرت چیست تو از طول حیات
داری از بهر ارئه سند مختصری؟
گر بپرسد عملت چیست ، ز بگذشتن عمر
در عملکرد تو باشد عمل معتبری؟
برده ای نان و غذا بهر مساکین یک شب؟
یا تو داری ز یتیمان و فقیران خبری؟
در پی امر به معروف و نهی از منکر
بوده ای بهر محبان ولایت سپری؟
ریشه ی مفسده فقر است و جهالت آیا
بهر این ریشه ی منحوس تو بودی طبری؟
دولت وصل میسر نشود یکطرفه
به هوای سر کویش زده ای بال و پری؟
شده با ثروت و دارایی خود پاک کنی
عرق شرم و خجالت ز جبین پدری؟
شده بانی بشوی تا برود خانه ی بخت
دختری غم زده یا بی سر و سامان پسری؟
شده یک سال نلرزد تن مستاجر تو
عدل پیش آری و انصاف ز خاطر نبری؟
پرده پوش است خداوند تو داری توفیق
که اگر دست دهد پرده مردم ندری؟
تا کنون جهد نمودی که گرفتاری را
کنی آزاد ز درماندگی و در به دری؟
داشتی در گذر سخت به مانند درخت
سایه ی مرحمتی را به سر رهگذری؟
هیچگه داشته ای بهر ظهور حضرت
ناله ی نیمه شب و ذکر و دعای سحری؟
آنچنان هست که افسرده و غمگین نشوی
گر بگیرد سِمَت تو بدهد بر دگری؟
حاضری گوشی همراه تو را چک بکند
با چنین شرط که در حافظه دستی نبری؟
داری آمادگی آنکه اگر حضرت خواست
از سر مال جهان بهر خدا در گذری؟
واقفی از عمل خویش ، تو بیش از دگران
میتوان گفت تو را شیعه ی اثنی عشری؟
گر از این جمله که گفتم همه را دارایی
خوش به حال تو که خود ساخته و منتظری
گر از این گفته تورا هست قصوری بیگی
توبه کن بلکه ز محبوب بیابی اثری
نصرت الله محسن بیگی
تهران
بگــــذار بـــه رســــمِ ادب ای یار بمیـــرم
هــرچـند کـــمم پیـشِ تــو بــسیار بمیــرم...
بــگذار در ایـــن بــرزخِ تــزویر و تظاهـــر
در کلـــــبهی امــــــنِ دلــــت ای یار بمیــــرم...
در بنـدم و دلداده و دلبسته و ایکاش
پیـشِ قـــد و گیسوی تـو بـر_ دار بمیـــرم...
دســــتی بـه دعـا دارم و امّــید کـه روزی
در ســــجده غــــزلخــوانِ تـو دلدار بمیـرم...
دور از نظـــرِ در بــه در و هرزهی اغــیار
مــــــحوِ نگــــــهت واله و بیـــــمار بمیــــــرم...
وز غـــــیر نــــدارم طلـــبِ چـــاره و انــــگار
تقـــــدیر بـــر آنـــست کـــه نـاچــار بمیــــرم...
بگــذار چــو گـــلدانِ لبِ پنجره هـــرشـب
لــب تــشنه و در حــــسرتِ دیـــدار بمیــرم...
در میکــده مــن بابِ مــثل در بـرِ سـاقی
معقول چــناناسـت کـه هــشیار بمیـــرم...
رنــــدانِ جــــهان دل بــه دلِ آیـــنه دادنـد
مــــــن نیـــــز برآنــــم کــه گــــرفتار بمیــــرم...
تا دیْـنِ تــو بــر گـــردنم ای عـشق نماند
بگــــذار در ایـــــن ورطـــه ســــزوار بمیــــرم...
✍حسن_کریمزاده
📓رسم_ادب
#منتظر ✓
🍃🍃🍃
در حسرت حضور عیانت، زمینِ ما
یخ بسته...سرد ...
رخ بنما
✨حضرت "بــــهار" ✨🌸🍃
#_ریحانه_آربی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
سلام✨✨✨
روزتون به نگاه حضرت حجت بخیر و سلامت 🌹
صبح باران خورده عطر یاس و سوسن می دهد
شوق دیدار حبیب این کوه غم را می گسلد
جمعه ی وصل آمده نرگس گریبان کرده چاک
پیله ی ابر سیه را ماه از هم می درد
بهمن اینک باز کرده شیشه ی عطر بهار
عطر محبوب از کران تا بی کران ها می وزد
گفت تا قله نمانده ره سفر را ساز کن
ور نه در گودال حرمان چرخ جانت می تپد
نیست بیمی از هیاهوهای دجال زمان
آن که با مهدی بود از فتنه آسان می رهد
تا گره بندد به تار نازک دل زلف او
از قفس این مرغ هجران دیده ی دل می پرد
می رسد بر گوش جان بانگ انا المهدی او
نغمه ای که جان عاشق را چه آسان می خرد
کوچه های انتظارش آب و جارو کرده ایم
از پس آن ابر سرکش ماه تابان می دمد
موج های سرکش ظلمت گرفت ار بحر را
غم مخور در موج و طوفان ناخدامان می رسد
کشتی امیدمان در ساحلش گیرد قرار
نور ایزد می دمد سیمای ظلمت می برد
«الهم عجل لولیک الفرج»
#نیره_جهانشاهی بم
💠 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بابَ اللهِ وَدَيّانَ دينِهِ
ای خواهش تمامی اَمّن یُجیبها
ای آخرین شریف ز نسل نجیبها
نام تو زیب و زینت دیوان شاعران
وصف تو آرزوی غزلها، نَسیبها
ای داغدار ماه جمالت ستارگان
ای دردمند کوی وصالت طبیبها
برپاست از فراق تو فریاد بلبلان
ای ندبهخوان هجر رخت عندلیبها
«ای باد اگر به گلشن احباب بگذری»
سوی حبیب بر سخن ما غریبها
کز روی لطف گوشۀ چشمی به ما بکن
ای چشم تو قرار همه بیشکیبها
هستیم ما گدای درت اَیّها العزیز
هستند سائلان عطایت حَسیبها
شد خون دو چشم منتظرانت، بیا بیا
«کافی» شدند در ره عشقت خطیبها
شد شامْ روز روشن ما در فراق تو
شامی که پر شد از ستم نانجیبها
نزدیک مایی و ز تو دوریم و در حجاب
ای مقصد سلامِ بعید و قریبها
شد وصل تو نصیب محبان مخلصت
درد فراقْ روزی ما بینصیبها
✍️ #محمدتقی_عارفیان
#انتظار
#مهدویت
#نیمۀ_شعبان
#یا_صاحبالزمان
#السلام_علی_المهدی