از بس که خلق
پشت نقاب ایستاده اند
باور نمی کنند
من بی نقاب را...
☘ #فاضل_نظری
گر دو صد عمر شود پرده نشین در معدن
خصلت سنگ سیه نیست که گوهر گردد
☘ #پروین_اعتصامی
ترسوها توانایی ابراز عشق ندارند، این قابلیت منحصر به فرد افراد شجاع است.
#گاندے
پشتِ جمله ی «مهم نیست عادت کردم»
قدِ یه عُمر زور زدن واسه درست شدنِ
شرایط و نتیجه نگرفتن و درد خوابیده ...
مگه نه؟؟!
@mane_Oo
سر به زیر انداختم از خجلتِ بی مایگی
لاله های واژگون پیمانه های خالی اند!
#هادی_فانی
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
میخ در با من زدرد خویش گو
زان مصیبت با دلی پر ریش گو
گو چه کردی با وفادار علی
از چه خون شد سینه یار علی
گفت آتش کم بزن بر جان و تن
تهمت این جرم را برمن مزن
من به چوب و تخته درب خانه را
حفظ می کردم ، من آن کاشانه را
افتخارم بود در بیت علی
میخ در بودم در آن خانه ولی
دشمن مولا مرا شرمنده کرد
من چه گویم داغ دل را زنده کرد
تا به خود من آمدم دیدم چه شد
محسن زهرا میان خانه مرد
آه آتش گشت همدم با تنم
لال گردم دیگر از این گفتنم
عرش حق شد سرنگون در پشت در
آه ، یا اماه آمد از پسر
فاتح خیبر فتاده بر زمین
زیر پا جان امیرالمؤمنین
فضه بر صورت زند ، اسما بسر
این چه خاکی بود شد از ما به سر
🔸شاعر:
#مهدی_یوسفی_نجات
________________
خوانش غزل۱۳۸استادآهی.mp3
1.03M
غزل ۱۳۸
رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد
صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد
سیل سرشک ما ز دلش کین به درنبرد
در سنگ خاره قطره باران اثر نکرد
گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم
در سنگ خاره قطره باران اثر نکر
یا رب تو آن جوان دلاور نگاه دار
کز تیر آه گوشه نشینان حذر نکرد
ماهی و مرغ دوش نخفت از فغان من
وان شوخ دیده بین که سر از خواب برنکرد
میخواستم که میرمش اندر قدم چو شمع
او خود گذر به ما چو نسیم سحر نکرد
جانا کدام سنگدل بیکفایتیست
کو پیش زخم تیغ تو جان را سپر نکرد
کلک زبان بریده حافظ در انجمن
با کس نگفت راز تو تا ترک سر نکرد
#استاد_آهی
#حافظ_خوانی
⛄️
دلم یک بوران سخت میخواهد!!
یک برف..
یک کولاک به وسعتِ تاریخ ..
که ببارد که ببارد
و تمام راه ها بسته شود
و تو چاره ای
جز ماندن نداشته باشی ...!!
#بابک_برزویه🍁
#شنبه_های_نبوی
حريم حرمتش اين بس كه در شفاعت محشر
بميرد آتش دوزخ به احترام محمد (ص)
گرت هواي بهشت است و حوض كوثر و طوبا
بيا به سايه ممدود مستدام محمد (ص)
#شهریار