eitaa logo
شعر و کودکی
699 دنبال‌کننده
226 عکس
8 ویدیو
0 فایل
جملات شاعرانه کودکان جملات شاعرانه کودکان را با ذکر سن و نام کودک ارسال کنید: @telkalayam
مشاهده در ایتا
دانلود
مناجات با خدا: خدایا ممنون به من خانواده‌ی نَرم دادی امیرحافظ/ هفت سااله @sherokoodaki
یه نگاهی به پدربزرگش انداخت و گفت: بابا محمود جوونی و پیریش قاطی شده (میانسالی) امیرحافظ/ هفت ساله @sherokoodaki
می خواد یه ایده درباره ی قرص بی خوابی بده اما کلمه ش یادش نمیاد و با تردید می گه: باید قرص (خواب‌آوربی) بسازیم امیرحافظ/ هفت ساله @sherokoodaki
سر نماز به جز رکوع و سجده، بقیه ش رو با خدا فارسی حرف می زنه. شنیدم می گفت: خیلی دوستت دارم. می خوام بغلت کنم فشارت بدم. من هر وقت اومدم پیش تو یه بوس گنده می کنمت. من بعضی وقتا بچه بدی می شم ولی بیشتر بچه ی خوبی ام. کمک کن شیطان نتونه بره تو دلم. شیطان و اسرائیلیا رو بکش. تو که از اونا قوی تری امیرحافظ/ هفت ساله @sherokoodaki
خاله می دونستی که توی خونه فقط خدا باید رئیس باشه ؟ +چطور؟ آخه من فکر کردم دیدم خدا مهربونترین کسی هست که وجود داره فهمیدم پس اون باید توی خونه رئیس باشه. فاطمه/ پنج ساله @sherokoodaki
زردآلوی تخم مرغ: زرده سجاد/ سه سال و ده ماهه @sherokoodaki
با دیدن ابَرماه در آسمان: دوباره ماه خورشیدو قورت داده؟ محمدمهدی/ چهار سال و پنج ماه @sherokoodaki
گوشواره م داره موهامو می‌دزده (وقتی گوشواره موهاشو کشید) حلما/ شش ساله @sherokoodaki
خطاب به مادربزرگ و پدربزرگش: مامانی، من بزرگ بشم برم دانشگاه یه دارویی برای تو و بابایی درست می کنم که بیشتر از این پیر نشید ولی حواستون باشه اگه زیاد ازش بخورید نی‌نی می شید :) حلما/ شش ساله @sherokoodaki
مامان می دونستی خدا آدما رو از خاک آفریده ؟ فقط بعضیا رو خاک کم داشته، کم آفریده! من یه آقاهه رو دیدم دستش انگشت نداشت! زهرا/ پنج و نیم ساله @sherokoodaki
به حیدر می گم دیدی امروز توی راهپیمایی برای اعزام به لبنان ثبت نام می کردن؟ فرما تموم شد به ما نرسید می گه ای بابا چرا ما همیشه از صف شهادت جا می مونیم؟ خواهرش می گه بیچاره تو که کوچیکی اصلا نمی برنت لبنان می گه عیب نداره به جاش بابا شهید می شه می تونیم بریم آقای خامنه ای رو ببینیم @sherokoodaki
من می‌خوام مثل سید حسن یه قهرمان بشم حتی می‌خوام وقتی بزرگ شدم دنیا رو تبدیل به بهشت کنم، که دیگه آدم خوبا برای بهشت رفتن از اینجا نرن :) حلما/ هفت ساله @sherokoodaki
دخترم وقتی از پشت تلسکوپ سطح ماه رو دید گفت چقدر پولک داره فاطمه حورا/ پنج ساله @sherokoodaki
یک بار هم در یک نمایش آیینی، در انتها امام زمان از پشت کعبه در اومدن، گفت دیگه خود خدا اومد فاطمه حورا/ پنج ساله @sherokoodaki
مامان خیلی کثیف شدم منو ببر حمام وگرنه اگه من کثیف باشم آبروی خودت میره چون من بچه تو هستم . فاطمه/ پنج سال و سه ماهه. @sherokoodaki
بونه‌خواب زده بود: بهانه خواب گرفته و خودش را به خواب زده بود فاطمه/ شش ساله @sherokoodami
قرار بود برای نمایشگاه مدرسه‌شون دست‌بند درست کنه، گفتم یکی هم من ازش می‌خرم. وقتی بهم داد ازش پرسیدم: چند تومنه؟ گفت: هیچ‌تومنی یادگاریه فاطمه/ شش ساله @sherokoodami
خدایا ممنون که بابامو به این سنگینی برام فرستادی😂 سجاد/ سه سال و یازده ماهه @sherokoodami
ایشالله آقامون بیاد ریشه ی دشمنامونو بخارونه سجاد/ سه سال و یازده ماهه @sherokoodami
داداشم اومده می گه مریم! کره خر خریه که از کُره اومده؟! 😐 انقدر نگاهش قشنگ بود دلم نیومد واقعیتو بهش بگم گفتم آره عزیزم علی/ شش ساله @sherokoodaki
پسرم به خاطر سرماخوردگی بدن‌درد داشت گفتم خوبی مامان؟ گفت نه خوب نیستم انگار همه‌‌ی جاهام حوصله‌شون سررفته حسین/ هفت ساله @sherokoodaki
مامان !؟ آمریکا و اسرائیل چی خوردن که بد شدن؟ بشری/ چهار و نیم ساله @sherokoodaki
سوار موتور سه‌چرخش شده در حالی که شلواری رو که تازه براش خریدیم پوشیده -روزبه داری چیکار می‌کنی مامانی؟ -هه هه...مامانی شلوارمو سوار موتور کردم. روزبه/ دو سال و نیمه @sherokoodaki