eitaa logo
شعر و سبک؛امیر عباسی
5.9هزار دنبال‌کننده
290 عکس
123 ویدیو
11 فایل
🔹 تمامی شعر های این کانال توسط حاج امیر عباسی سروده و بارگذاری میشود
مشاهده در ایتا
دانلود
روایت آمدن سائل در خانه حضرت ام البنین سلام الله علیها بر همه محنت انبوه گذشت اربعین نیز به اندوه گذشت بعد چندی که نمود ، از غربت کاروان سوی مدینه رجعت آمد آن سائل نیکو احساس در مدینه به سرای عباس مست دیدار ابوفاضل بود در زد و ام بنین باب گشود کیستی؟ گفت که مردی عربم مضطر و در به در و جان به لبم عاشقم ، آتش پروانه کجاست؟ سائلم ، صاحب این خانه کجاست او که چون ماه بُوَد صورت او دل بَرَد از دو جهان طلعت او گر چه من سائلم و در به درم خاک فقر است هماره به سرم من که بر درگه غم بنشستم عاشق صاحبِ خانه هستم من فقط از سر شوقِ دیدار آیم از دشت به این شهر و دیار تا ببینم رخ زیبایش را صورت و قامت رعنایش را جان من باده ز وصلش مي خورد چشم هایش دل من را می برد تا شنید ام بنین اینها را داد سر ، سوز و غم و آوا را کِی گل باغ امامت ، زینب کوثرِ مصحف عصمت ، زینب دخترم ، ام بنین خونجگر است آبروی پسرم در خطر است به دل من نَبُوَد تاب و قرار زر و سیم أر به برت هست ، بیار ناله و ‌اشک به هم در آمیخت هر چه بُد داخل یک کیسه بریخت پای تا سر همه رنج و همه درد خدمت ام بنینش آورد حضرت ام بنین با غمِ دل داد آن کیسه به دست سائل سائل ‌از این حرکت با زاری کرد اشک از بصر خود جاری گفت ای بانوی پر جود و کرم ای عطا کرده به من سیم و درم گرچه من سائل این رهزارم گر قرار است نبینم یارم گرچه از عجزِ خودم آگاهم کوهی از سیم و زرت کِی خواهم؟ به خدا فقر ، بهانه باشد مقصدم صاحب خانه باشد گو به آقای من ، ای مرد خدا مگر از من زده سر ، فعل خطا؟ یاد آن روز که با خوشخویی می نمودی زِ گدا دلجویی ای فدای تو تمام هستی می کشیدی به سر من دستی حال ای آنکه به جسمم ، جانی من چه کردم که ز من پنهانی رخ گشا تا که ببینم رویت همچو ‌گل مست شوم از بویت ای به شام دل من صبحِ سحر تا نیایی نروم از این در تا که آن صوت حزین‌ گشت بلند ناله ی ام بنین گشت بلند کِی عرب من ز غمش مشتعلم مزن از گفته ات آتش به دلم آن کسی که به تو ‌نور دل بود او که مأنوس دل سائل بود او‌ که‌ می داد ز جود و اِجلال رزق و‌ روزی تو را سال به سال گرچه بود اهل حرم را سقا کشته شد تشنه کنار دریا بِین خون نیز دلی مضطر داشت خجلت از اشک علی اصغر داشت قمر هاشمیِ عاشورا هر دو دستش ز تنش گشت جدا تیر بر دیده ی زیباش نشست پشت ثارُالّه از این داغ شکست آه از وصلتِ آن دو به سجود سر عباس من و ضرب عمود ریخت از مشک ابالفضلم آب منم و شرم زِ دیدار رباب 🔴 این شعر در سال ۸۹ سروده شده @sherosabk
👇تصویر دستنوشته شعر بالا
در مدح امام خامنه ای حفظه الله تعالی ذکرلب صبح و شام ما خامنه ای است بر درد دل ما التیام خامنه ای است او رهبر ما باشد و ان شالله تا روز فرج امام ما خامنه ای است ای آن که به لیله ی جهالت ماهی در وادی وصل تو چراغ راهی ای سید و مولای خراسانی ما تو هستی و‌ جان و عشق حزب الله ای در تو عیان روح خدا آقاجان ای چشم و چراغ شهدا آقاجان ای کاش که از دو کوهه و فکه و حور ما با تو رویم کربلا آقاجان بر پیکر عاشقان تو جانی والله محبوب زمین و آسمانی والله در عصر غریبِ غیبتِ حجت حق تو نایب صاحب الزّمانی والله زد در دل تو شراره درد جبهه بر چهره تو نشسته گرد جبهه ای خامنه ای به خیبر خوزستان بودی چو علی مرد نبرد جبهه در گلشن توحید تو عطر یاسی گنجینه حق را گوهری ، الماسی تو دست به راه دین و ایمان داری جانباز و محبّ حضرت عباسی ای آنکه ولی و مقتدای مایی تو نایب عام منجیِ دنیایی رخسار تو هست روشن از نور خدا آیینه روی حضرت زهرایی ای عبدِ مطیعِ خالق لم یزلی نور ابدی چشمه فیض ازلی هرچند که جان بود تو را ناقابل جانم به فدات،حضرتِ سید علی بدخواه تو قلبش ز حسد سوزان باد درمقدم تو ریخته صد ها جان باد فریاد زنم به هر کجا ای آقا بر دشمن تو لعنت بی پایان باد در رتبه برابر تو عالم نشود بدخواه تو تا به حشر آدم نشود ای کاش ز روی سر اهل ایمان تا روز ظهور سایه ات کم نشود ای در چمنت بلبل حق در آوا ای از سخنت لرزه به جسم دنیا ای خامنه ای هیبت تو چون خاری است بر دیده کفر بِلخصوص آمریکا 🟦 در ابیات فوق منظور از بدخواه و دشمن جبهه استکبار،آمریکا،اسرائیل،انگلیس خبیث و جیره خواران این مستکبران هستند 🔴 این ابیات در حدود سال ۸۱ سروده شده @sherosabk
تصویر ابیات دستنوشته بالا 👇
مناجات با خداوند تبارک و‌ تعالیٰ یارب مددی که سخت بیمار شدم بر حیله ابلیس گرفتار شدم دین را چو فروختم به دیناری چند کالایِ گناه را خریدار شدم افسوس که زین فعل نبردم سودی در آخر کار من زیانکار شدم یک عمر به غفلت و گنه خوابیدم ای وای که من چه دیر بیدار شدم تو راه ثواب را نشانم دادی من ره عوضی رفته گنه کار شدم اکنون به بَرَت روی سیاه آمده ام شرمنده ات از زشتیِ کردار شدم عبد تو بُدم ولی شدم بنده ی غیر گل بودم و از فرط گنه خار شدم یک عمر گنه به محضرت آوردم محتاج عنایت تو غفار شدم هر وقت نشد دست من عاصی رو ممنونِ تو دستگیرِ ستّار شدم من معنی عشق را نفهمیدم و لیک مشهور به هر کوچه و بازار شدم قدر کرم یار ندانسته ام و غافل ز عطا و رحمت یار شدم الحمد تو را که با دو چشمانی تر من معتکف مجلس دلدار شدم آن روز که والهِ حسینم کردی از روزی و الطاف تو سرشار شدم هر وقت شنیدم ز حدیث عطشش چون نِی ز نوای او شرر بار شدم هرگاه که غربتش به فکرم افتاد محزون ز پریشانی پندار شدم در بین دو نهر آب شد تشنه شهید زین داغ چو اسپندِ شرر بار شدم هر بار شنیدم که به گودال چه گفت سرگشته از آن شکوهِ گفتار شدم از نور رُبوبیِ تَقَبَّل مِنّا سرشار شدم ، معدن انوار شدم یارب مددی به حق اشک زینب من توبه کنان سوی تو دلدار شدم 🔴 این ابیات در حدود سال ۸۰ سروده شده @sherosabk
تصویر ابیات دستنوشته بالا 👇
مناجات با خداوند تبارک و تعالیٰ خدا کند که شوم از گناه و عصیان دور خدا کند که بگیرم ز مهر تقویٰ نور خدا کند به حریف هوس شوم غالب دل امام زمانم ز من شود مسرور منی که وصف رخ و گیسوی کمند کنم خدا کند ز وَرَع نفس خود به بند کنم اگر که دلبر نیکو جمالِ من آید ز خجلتم نتوانم سرم بلند کنم به نفس خویشتنم هر نَفَس نگفتم نه به مرغ غفلت بین قفس نگفتم نه به امر خالق یکتا ز جهل ، نه گفتم ولی به میل و هوا و هوس نگفتم نه شدم ز خالق بای تعالِ منّان دور شدم ز سوز دل و آه و چشم گریان دور دروغ و تهمت و غیبت،نگاه بد ای وای مددنما و مرا کن ز فعل عصیان دور به آسمان دل و آن تجلّی نابش فروغ مهر تولّای توست مهتابش اگر که گفته ام ، عبدم دروغ میگویم غلام کِی ببرد آبروی اربابش دگر نه اهل محبت نه اهل دل هستم برای سر پی مشتی تراب و گِل هستم ز من مخواه سرم را کنم بلند شَها قسم به حضرت زهرا ز تو خجل هستم اگرچه رهرو وادی سرخ میقاتم فزون ز بحر بُوَد قطره های حاجاتم بیا و حاجت دل را روا نما مهدی در آرزوی کمی اشک در مناجاتم _____________________ با درد و جگر پارگیِ خود چه کنم با محنت و آوارگی خود چه کنم از وسوسه نفس مرا چاره مباد با این همه بیچارگی خود چه کنم 🔴 این ابیات در حدود سال ۸۰ سروده شده @sherosabk
تصویر ابیات دستنوشته بالا 👇