تقدیم به حضرت رقیه بنت الحسین علیه السلام
__________
رقیه است و شبیه مادرش زهراست این دختر
ملیکه، فاطمه، ریحانه ی باباست این دختر
عمویش باب حاجات و خودش باب الحوائج شد
همه عالم به پایش قطره و دریاست این دختر
جوابش را گرفته هر کسی رو زد به درگاهش
چه بی همتاست و حلال مشکل هاست این دختر
مقامش را نمی فهمند تا روز قیامت هم
دخیلش مریم و آسیه و حوّاست این دختر
ولی افسوس جانش را به لب آورد تنهایی
نصیبش گریه و آه و غم دنیاست این دختر
کبودش کرد زجر و حرمله سیلی به او می زد
ندانستند که انسیه الحوراست این دختر
کسی رحمش نکرد ای وای حتی سنگ حتی خار
ز دست آبله آواره ی صحراست این دختر
جابر عابدی
#شب_سوم #رقیه_خاتون #حضرت_رقیه_س #مدح #مرثیه #جابر_عابدی #صابر
@sherozekr
تقدیم به حضرت علی اکبر علیه السلام
______
تو قمر چهره ای و نور مجسم هستی
پسر ارشد ارباب دو عالم هستی
یل رزم آور و شاگرد ابالفضلی تو
منشأ جاذبه ی عالم و آدم هستی
دست و دل بازترین مثل عمو جان حسن و
مخزن جود و کرم، الگوی حاتم هستی
خورده غبطه به تو و مادرت ام لیلا
رشک عیسایی و هم حسرت مریم هستی
هر چه گویم من از آقایی تو کم گفتم
اشبه الناس به پیغمبر خاتم هستی
به خدا آینه ی حُسن و کمالاتی علی
حیدر طایفه ی صاحب پرچم هستی
نفس اهل حرم، روح و روان پدری
سپر واقعه با عزم مصمم هستی
ارباً اربا شدنت قد پدر را خم کرد
تو جگرسوزترین زخم محرم هستی
جابر عابدی
#حضرت_علی_اکبر_ع #محرم #شبه_النبی #کربلا #جابر_عابدی #صابر #خادم
@sherozekr
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها
________
رفتی و تنها شدم، تنهای تنها سوختم
بیشتر با یاد شیرین تو بابا سوختم
با یتیمی دست و پنجه نرم کردم بعد تو
سوختم بعد تو از دست لگدها، سوختم
گفته بودی مادرت را تازیانه می زدند
با خبر هستی که من هم مثل زهرا سوختم
گیسوی طفل سه ساله زود می ریزد مگر؟
بیشتر بابا در این حل معما سوختم
دختری هم سن من دور از پدر دق میکند
مُردم و زنده شدم، امروز و فردا سوختم
بعد از این مدت نپرس از من چرا قدم خمید
زیر بار طعنه و زخم زبان ها سوختم
جای سالم بر تنم دیدی خدا را شکر کن
با نوازش های زجر و شمر، اینجا سوختم
نیمه جانِ خسته را مدیون عمه زینبم
او سپر می شد ولی با ترس حتی سوختم
بین بازار کنیزان دست و پایم سرد شد
کاش می دیدی در آن حجم تماشا سوختم
پرت می کردند سمت ما غذای خورده را
موقع افطار هم از نان و خرما سوختم
میوه ی خار مغیلان، زخم باز آبله است
پا برهنه، کربلا تا شام، از پا سوختم
کاش می آمد عمو تا که حساب زجر را
می رسید... از بس که از دستش به صحرا سوختم
جابر عابدی
#شب_سوم #رقیه_خاتون #پنجم_صفر #حضرت_رقیه_س #مدح #مرثیه #جابر_عابدی #صابر
@sherozekr
زخم سه ساله...
______
این روزها را دخترت سر می کند بابا
حال مرا حال تو بهتر می کند بابا
حالا که برگشتی چرا غصه چرا ناله
اما مرا موی تو مضطر می کند بابا
خاکستر از کنج تنور آورده ای با خود
این چشم کم سو را سرت تر می کند بابا
خیلی بهانه گیرم و آشفتگی دارم
تنها غمم را عمه باور می کند بابا
اینجا تسلای دلم جز تازیانه نیست
بغض دلم را نیزه پرپر می کند بابا
اینجا پر از بوی نم و خاک است می دانم
بویت خرابه را معطر می کند بابا
خار مغیلان را نگفتم روی زخم پا
این دردها را صد برابر می کند بابا
عجل وفاتی مثل زهرا بر لبم دارم
بی شک تبم را مرگ کمتر می کند بابا
جابر عابدی
#حضرت_رقیه_س #صفر #سه_ساله #کربلا #محرم #شام #سوریه #جابر_عابدی #صابر #خادم
@Sherozekr
تقدیم به حضرت سیدالشهدا علیه السلام و کربلای حسین علیه السلام
..................
کربلا کعبه مستان حسین بن علیست
جان عالم همه قربان حسین بن علیست
سینه زن های حسینیه دخیل حرم اند
دست ها حلقه به دامان حسین بن علیست
کاش در گوشه ای از صحن و سرایش بودیم
دلمان کاشی ایوان حسین بن علیست
سرمه ی دیده ی ما گرد و غبار حرمش
مهر ما تربت بستان حسین بن علیست
به خدا باب نجات است برای عالم
دردها بسته به درمان حسین بن علیست
زیر قبه همه حاجات برآورده شوند
خیر در ساحت احسان حسین بن علیست
ماه و خورشید که بی وقفه به ما می تابند
هر دو شمعی به شبستان حسین بن علیست
پای شش گوشه ی ارباب شوی زائر عرش
عرش هم زائر و مهمان حسین بن علیست
گردش نه فلک و حرکت خورشید و زمین
بسته بر گردش چشمان حسین بن علیست
"هر دری بسته شود جز در پر فیض حسین"
خانه ی عشق به عنوان حسین بن علیست
نسل سلمان همه جان بر کف ارباب شدند
این زمین کشور ایران حسین بن علیست
با لب تشنه سرش از بدنش گشت جدا
دل ما باز پریشان حسین بن علیست
جابر عابدی
#کربلا #مرثیه #ورودیه #ضربی #حرم #امام_حسین_ع #شب_جمعه #جابر_عابدی #صابر #خادم
@sherozekr
زبانحال نوکری....
____________
گفته ای گریه کنم، گریه برای غم تو
دل ز کف داده ام آقا به هوای غم تو
پیرهن مشکی من جامه ی احرامم شد
زمزم ام اشک و دو چشم ام به فدای غم تو
کاش در طوف حسینیه ی تو جان بدهم
شود آخر نفسم خرج عزای غم تو
تو گذشتی به خدا از همه ی هستی خود
می دهم هستی خود را همه پای غم تو
من و این ماه محرم به هم عادت کردیم
تا که چون شمع بسوزیم به جای غم تو
جابر عابدی
#محرم #امام_حسین_ع #کربلا #عزاداری #جابر_عابدی #صابر #خادم
@sherozekr
تقدیم به گنج خرابه حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
_________
خواب دیدم رسیدی اما حیف
حیف شد خواب بود و رویا حیف
بغلت بودم و دلم خوش بود
چقدر خوب بود بابا حیف
دست روی سرم کشیدی و
گل سر داشتم چه زیبا... حیف
صورتم را چقدر بوسیدی
هی صدایم زدی به نجوا حیف
گوشواره به گوش من بود و
دستت انگشتری دل آرا حیف
شانه بر موی من زدی آرام
داشتی با سرم مدارا حیف
زخمی اصلاً نداشتم بر تن
گل لبخند شد شکوفا حیف
قد و بالات دیدنی تر بود
اینقدر داشتی تماشا حیف
خبری از سنان و زجر نبود
اصلاً اینجا نبود دعوا حیف
از خرابه نبود آثاری
همه جا سبز بود اینجا حیف
هم عمو بود هم علی اکبر
عمه دیگر نبود تنها حیف
کاش می شد سر بریده مرا
ببری با خودت تو حالا حیف...
جابر عابدی
#حضرت_رقیه_س #پنجم_صفر #سه_ساله #کربلا #محرم #شام #سوریه #جابر_عابدی #صابر #خادم
@Sherozekr
✍با سلام و ادب، از امروز به لطف ارباب دلتنگی های محرم بارگذاری شد که انشاءالله در روزهای آینده به قید حیات بتونم تایپ کنم و ارسال کنم.
ارادتمند نوکرای ارباب🙏🙏
میدان دوباره پر شده با شور بی مثل
زنده شده برای همه صحنه ی جمل
ده ساله ی حسن پسر نجمه می رسد
بار آمده به دست عمو غیرتی و یل
تکرار قاسم بن حسن، شیر با جگر
با شوق آمده پیِ احلی من العسل
خون حسن اگر چه به رگ هاش جاری است
عشق حسین در دل او بوده از ازل
عبداله است مثل قمر می درخشد و
می ریزد از لبش رجز ناب، چون غزل
با داد لاافارق عَمّی دوان دوان
درهم شکسته لشگر لبریز از جدل
انگار بی زره علی از راه می رسد
افتاده در دل همه ترس از دم اجل
با ناله های عمه امانش بریده بود
آشفته خاطر آمده از ماجرای تل
خود را کشید تا دم گودال خسته جان
می دید قتلگاه امام است این محل
از روی غفلت و حسد و کینه ریخته
شمشیر و تیر و نیزه به رویش بغل بغل
بحر بن کعب پشت سرش بود و این پسر
فهمید تیغ تشنه کمین است محتمل
با دست شد سپر که شود یاور عمو
تا زخم کمتری بخورد آه، لا اقل
ای وای نعل تازه چه آورده بر سرش
جسمش به زخم ریگ بیابان شده بدل
#حضرت_عبدالله_بن_حسن_ع #امام_حسن_ع #کربلا #محرم #شب_پنجم #جابر_عابدی #صابر
@sherozekr
تیغ چرخیده میان بدنت یا نیزه
برده یک لشکری اعضای تو را با نیزه
هیچ کس هیچ به حال دل من رحم نکرد
ریخته بس که روی جسم تو یک جا نیزه
پشت هر لخته ی خون حرف نگفته داری
آه نگذاشت بگویی تو به بابا، نیزه
دست و پا می زنی انگار زمین می لرزد
چقدر با تو تکان می خورد اینجا نیزه
جگرت دیدم و یاد حسنم افتادم
زخم سر بُرد مرا کوفه ی مولا نیزه
کوچه وا شد چقدر بغض مدینه گل کرد
کرده پهلوی تو را پهلوی زهرا، نیزه
از تنت خنجر و شمشیر و سنان و زنجیر
دور کردم همه را یک به یک الا نیزه
عمه آمد به تسلای دلم کاش ای کاش
که نبیند به لبت زینب کبری نیزه
رخ پیغمبری ات ریخته برهم با سنگ
جابجا کرده تو را بیشتر اما نیزه
صورت از صورت تو با چه دلی بردارم
جان من کاش بگیرد به تقلا نیزه
تیغ و شمشیر جدا، خنجر و هر تیر جدا
چه بگویم که چه آورده سر ما نیزه
کار من نیست تو را تا دم خیمه ببرم
چون درآورد مرا پای تو از پا نیزه
جابر عابدی
#محرم #حضرت_علی_اکبر_ع #مرثیه #جابر_عابدی #صابر #خادم
@sherozekr
بیقراریم و اسیر غم عالم شده ایم
از ازل معتکف ماه محرم شده ایم
فاطمه دعوتمان کرده برای روضه
باز با رخصت زهراست که محرم شده ایم
پاک شد نامه ی ما از اثر جرم و گناه
تا که راهی طرف خیمه ی ماتم شده ایم
لک لبیک حسین جان همه سرباز تواییم
دم به دم پای علم گرم همین دم شده ایم
پای جان دادن با عشق برایت ارباب
به خدا بیشتر از پیش مصمم شده ایم
خوب و بد را به حسینیه شما دادی راه
زیر این پرچم عشق است که آدم شده ایم
نوکر خانه ات ارباب شدیم آقاوار
ما گداییم و از این راه مکرم شده ایم
تکیه گاه همه شد تکیه ی ماتم بی شک
ما هم اینگونه دخیل تو مسلم شده ایم
در عزای تو پر از داغ جگر سوزیم و
پای تا سر همه لبریز از این غم شده ایم
با همین چشم گنهکار شب اول ماه
غرق جذر و مد رویایی پرچم شده ایم
کربلا رزق گدا کن که دل ما تنگ است
دور ماندیم پر از گریه ی نم نم شده ایم
جابر عابدی
#شب_اول #هلال_محرم #امام_حسین_ع #محرم #جابر_عابدی #صابر
@sherozekr
ای که شش ماهه ای و پیر طریقت آقا
باب خیری به خدا باب کرامت آقا
بی سبب نیست تو را باب حوائج گفتند
آنقدر کرده روا نام تو حاجت آقا
منم و دست توسل به پر قنداقه
تویی و درد من و دست عنایت آقا
جلوه ی محسن زهرایی و دلبند رباب
می درخشد ز نگاه تو سیادت آقا
جان زینب نفس حضرت عباس تویی
بوسه ها داده تو را حضرت غیرت آقا
تویی تکرار علی اکبر و سجاد، علی
با تو روشن شده انوار هدایت آقا
ما کجا شامل الطاف خداوند شدن
نوکری تو به ما داده لیاقت آقا
نام زیبای شما مستی مادام العمر
برده دل ذکر تو از عالم خلقت آقا
آبروداری و در قلب همه جاداری
با تو هر حاجت ما گشته اجابت آقا
تو علی اصغری و صاحب لطف و کرمی
خورده بر نام شما رمز شفاعت آقا
سند غربت ارباب تویی تا محشر
خون تو داده به ما شوق شهادت آقا
دستگیر همه ی خلق دو عالم باشد
بند قنداقه ی تو روز قیامت آقا
سوره ی کوچک قرآن حسین بن علی
به روی نیزه شدی سخت قرائت آقا
پشت خیمه چقدر دشت به هم ریخته شد
آه افتاد سرت دست جماعت آقا...
تو براتی بده تا کرببلایی گردیم
قسمت ما شود این فیض زیارت آقا
جابر عابدی
#شب_هفتم #حضرت_علی_اصغر_ع #محرم #جابر_عابدی #صابر
@sherozekr