#توسل_به_اهل_بیت
#توسل_به_امام_رضا
اي كه چون من هزارها داري
آسماني پُر از دعا داري
دستهايم دخيلتان هستند
بسكه دستِ گره گشا داري
از گدا هم كريم مي سازي
بسكه اعجاز كيميا داري
من هواي تو را به سر دارم
تو هواي دلِ مرا داري
هرچه بيمار هم بيايد باز
تو برايِ همه دوا داري
دلشكسته كسي به من مي گفت:
خوش به حالت امام رضا داري
در ِ اين خانه را زدم عشق است
كفتر جلدِ مشهدم عشق است
ما نديديم بام از اين بهتر
هيچ جا احترام از اين بهتر
آهوي دام ِ آهويت هستم
نيست صياد و دام از اين بهتر
از تهِ دل سلام همسايه
اي سلام اَلْسلام از اين بهتر
با جُزامي ، غلام ، همسفره
من نديدم مرام از اين بهتر
برتر از حاكمي ، سليمانيست
تو بگو كه كدام از اين بهتر
نوكر خانه ي تو باشم من
كه نباشد مقام از اين بهتر
غير نوكر شدن چه مي خواهم؟
جز كبوتر شدن چه مي خواهم؟
باز دارم به سر هواي ضريح
دل من تنگ شد براي ضريح
دوست دارم رها شوم از خود
در ميان سر و صداي ضريح
دستهايِ پر از تمنايي
مي خورد رويِ حلقه هاي ضريح
مي شود خوبتر خدا را ديد
در همان يا رضا رضاي ضريح
واجب است به هر عاشق
سجده ي شكر پيش پاي ضريح
حرم ثامن الحجج رفتم
ميليون مرتبه به حج رفتم
اشك با من سرود غم با تو
نوحه ي گريه دار و دَم با تو
گفتن شعر ِ روضه ها با من
جلوه دادن به محتشم با تو
ناله از دل زدن بُوَد با من
كربلا كردن دلم با تو
گذري كن شبي به روضه ي ما
چشم با اين گدا، قدم با تو
دست با من ، به سر زدن با من
زدن ِخيمه و علم با تو
روضه خواندن براي تو با من
گريه هاي مُحَرمم با تو
روضه خواندي تو اي امام غريب
جَدِّ ما تشنه بود يَابنَ شبيب
جَدِّ مارا سوارها كشتند
بين گودال بارها كشتند
جَدِّ ما يك نفر ولي اورا
لشگري از هزارها كشتند
نعل ها گرد و خاك ميكردند
جَدِّ مارا غبارها كشتند
خواهرش را پس از بريدن سر
خنده ي نيزه دارها كشتند
واي از عصر ِ روز ِ دهم
واي از ضربه ي دوازدهم
#توسل_به_امام_رضا
ای صفای قلب زارم
ای صفای قلب زارم هر چه دارم از تو دارم
تا قیامت ای رضا جان سر ز خاکت بر ندارم
منم خاک درت غلام و نوکرت
مران از در مرا به جان مادرت
علی موسی الرضا ....
غیر تو یاری ندارم با کسی کاری ندارم
گر مرا از در برانی جای دیگر من ندارم
تو خوبی من بدم به این در آمدم
به جان فاطمه مکن مولا ردم
علی موسی الرضا علی موسی الرضا ....
به دلم کن یک نگاهی تا نماند یک گناهی
به یقین با یک نگاهت می شوم دور از تباهی
نگاهم سوی تو بهشتم کوی تو
دلم خورده گره به تار موی تو
علی موسی الرضا علی موسی الرضا علی موسی الرضا...
تو رئوف و مهربانی قبله ی درماندگانی
ز تو ممنونم دلم را در حریمت می کشانی
الا ای یار من تویی دلدار من
نظر کن بر دل سیاه و زار من
علی موسی الرضا علی موسی الرضا..
**دل به امید تو بستم بر سر راهت نشستم
چون رسد جامت به دستم از می عشق تو مستم
امیر کاروان امان ای الامان
مرو پیشم بمان امام مهربان
علی موسی الرضا علی موسی الرضا علی موسی الرضا...
جان به قربان نگاهت دل فدای روی ماهت
سینه بگشا تا بیایم ا ی رضا جان در پناهت
منم دیوانه ات مقیم خانه ات
تویی باغ گل و منم پروانه ات
علی موسی الرضا علی موسی الرضا...
ای همه بود و نبودم خاک تو مهر سجودم
از ازل مهرت سرشته بر تمام تار و پودم
نظر کن بر دلم اگرچه غافلم
دعا کن کربلا کند حق شاملم
علی موسی الرضا...
ای امام هشتمینم نور رب العالمینم
نظری کن تا که روزی روی ماهت را ببینم
دلم سرمست توست فقط پابست توست
کلید مشکلم فقط در دست توست
علی موسی الرضا علی موسی الرضا
#مناجات_با_امام_زمان
#محمود_ژولیده
تو را قسم به نگاهت نیفتم از چشمت
به برق چشم سیاهت نیفتم از چشمت
قدم قدم ز شما دورتر شدم، حالا
نشسته ام سرِ راهت نیفتم از چشمت
چو دل ز غیر بریدم، تو وا کنی آغوش
من و امیدِ پناهت نیفتم از چشمت
نِیَـم چنان شهدا روسفیدِ تو اما
منم غلامِ سیاهت نیفتم از چشمت
رها مکن به خطایم، هدایتم با توست
مگو بمان به گناهت نیفتم از چشمت
مرا جدا مکن از اشکِ روضۀ ارباب
فدای ناله و آهت نیفتم از چشمت
به اشک صبح و مسائت، به دیدگانِ تَرَت
مرا کمی است شباهت نیفتم از چشمت
کنون قریب هزار و چهارصد سال است
به قتلگاست نگاهت نیفتم از چشمت
قسم به روزِ نجاتِ اسیریِ زینب
مرا بخوان به سپاهت نیفتم از چشمت
به سمت کرب و بلا هر سحر سلامم باد
در انتظار پگاهت نیفتم از چشمت
سلام
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_امام_جواد
#حسن_لطفی
▶️
حُجرهی سوختهاش کاش دری دیگر داشت
این جوان کاش به بالایِ سرش خواهر داشت
چه شده چند کنیز از پسِ در میخندند
یکنفر این طرف و چند نفر میخندند
@hosenih
خنده کردند بر این زخم دوایی نرسد
خنده کردند صدایش به صدایی نرسد
طَشت دَف شُد که نفهمند کسی میسوزد
بِینِ این حجرهی بسته نفسی میسوزد
طَشت را پیشِ لبانش بگذارند ای کاش
کاسه آبی به دهانش بگذارند ای کاش
ظرف از آب پُر اما به زمین میکوبند
میزند داد ولی پا به زمین میکوبند
خندهی بد دهنی میرسد از هلهله ها
ناسزاهای زنی میرسد از هلهله ها
خواست بالی بزند غم پَرِ او را سوزاند
خواست آهی بکِشد حَنجر او را سوزاند
گفت آبی و نشد تا که بگوید جگرم
زهر وقتی نفَسِ آخرِ او را سوزاند
میکشد پا به زمین تا که بفهمند همه
جگرِ شعله ورش پیکرِ او را سوزاند
@hosenih
خواهری حیف ندارد که به دادش برسد
عوَضاش بی کَسیاش مادرِ او را سوزاند
تا بگِریند برایش دو سه همسایه که هست
رویِ این بام تنش مانده ولی سایه که هست
روی این بام تنش مانده ولی عریان نه...
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_امام_جواد
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
میان حجره خود زار ومضطر افتاده
دوباره همسری از ظلم همسر افتاده
تمام حجره پر از لخته های خون شده است
اگرچه پا شده اما مکرر افتاده
@hosenih
کنیزها همه مشغول رقص و هلهله اند
جوان بی رمقی در برابر افتاده
بس است طشت نکوبید فاطمه اینجاست
کنار جسم پسر باز مادر افتاده
غریب طوس کجایی که پاره ی جگرت
بروی بام غریبانه پرپر افتاده
هزارشکر تنش زیر آفتاب نرفت
به پیکرش پروبال کبوتر افتاده
هزارشکر سرش روی نیزه بند نشد
کسی نگفته تنش بین لشگر افتاده
@hosenih
کسی نگفت زن و بچه اش اسیر شدند
کسی نگفت گلویش به خنجر افتاده
فدای تشنه لبی که لبش ترک میخورد
و در کنار تنش خواهرش کتک میخورد
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#شهادت_امام_جواد
#محمد_حسین_رحیمیان
السلام علیک یا محمد بن علی الجواد
▪️در مدیحت امام جواد علیه السلام
خوشحال ازین غلامی و عرض ارادتم
همراه با ملائکه مشغول خدمتم
این لطف فاطمه است که داده لیاقتم
عبد علی و آل علی تا قیامتم
من نوکر و محب و فدائی اهل بیت
بیچاره ام بدون گدایی اهل بیت
دارم به سر هوای جگر گوشه رضا
افتاده ام به پای جگر گوشه رضا
ممنونم از عطای جگر گوشه رضا
ای جان من فدای جگر گوشه رضا
عمریست زیر دین جواد الائمه ام
محتاج کاظمین جواد الائمه ام
ای نایب امام رضا ، حضرت جواد
یابن الرئوف ! شاه وفا ! حضرت جواد
پروردگار جود و عطا ، حضرت جواد
دریاب روزگار مرا ، حضرت جواد
آقا به مهربانی تو دارم اعتقاد
هستی جواد و ابن جواد و ابالجواد
ای سومین محمد این خانه، السلام
ای سائل تو عاقل و دیوانه السلام
ای صاحب کرامت جانانه السلام
عیسی مسیحِ حضرت ریحانه السلام
تو آمدی و دشمن دین نا امید شد
بار دگر امام رضا رو سفید شد
با بودنِ تو عهد وفا سر نیامده
چیزی به حز کرم که به این در نیامده
وصفت به جز رضا ز کسی بر نیامده
مولود از تو با برکت تر نیامده
تنها امام لایق فرزندی رضا !
وصفت کجا و ذهن گنهکار من کجا
در کودکیت پیر زمین و زمان شدی
آقا نهم ستاره این آسمان شدی
امّید آخر همه بیچارگان شدی
بالاتر از توقع ما مهربان شدی
آنانکه خاک بوسی ابن الرضا کنند
باید که خاک را به نظر کیمیا کنند
ای عادت همیشه ی تو ذره پروری
خوب و بدند بر سر کوی تو مشتری
دادی به یاد سائل خود کیمیاگری
حقا که یادگاری موسی بن جعفری
هر کس که برد نام تو حاجت روا شده
درد نگفته در حرم تو دوا شده
ای انتقام کوچه همه آرزوی تو
دل برده از امام رضا خلق و خوی تو
باید گرفت درس برائت ز کوی تو
ای غصه های فاطمه بغض گلوی تو
تو مادری تر از همه ای بعد مجتبی
خیلی عذاب داده تو را داغ کوچه ها
🔸
@HeyatAliAkbarQom
#مناجات_با_امام_زمان
مى شود فرصت دیدار مهیا حتما
بد به دل راه نده مى رسد آقا حتما
اى كه دنبال دواى غم هجران هستى
مى شود درد نهان تو مداوا حتما
اگر امروز نشد بوسه به دستش بزنیم
وعده ى ما همه افتاده به فردا حتما
ثمر گریه ى ما خنده ى روز فرج است
آن زمان مى شكفد خنده به لب ها حتما
دوره ى غیبت طولانى و تأخیر ظهور
امتحانى است براى همه ى ما حتما
كار ما منتظران چیست؟ اُمید و تقوا
غم نخور مى شود آخر گره ها وا حتما
هركه در زُمره ى ما منتظران مى باشد
مى كند تا به ابد پشت به دنیا حتما
انبیا منتظر آمدنش مى باشند
مى رسد پشت سرش حضرت عیسى حتما
كاش باشیم و ببینیم كه روز رجعت
مى سپارد عَلَم خویش به سقّا حتما
زره شیر خدا بر تن و شمشیر به دست
مى رسد منتقم حضرت زهرا حتما
انتقام دَرِ آتش زده را مى گیرد
وَ به آتش بكشد آن دو نفر را حتما
#توسل_به_امام_حسین
گریه دار است عجب نام اباعبدالله
جان فدای عطش کام اباعبدالله
هرکجا پر بکشم سوی حرم می آیم
چون کبوتر شده ام رام اباعبدالله
هرکسی صاحب اشک است نظر کرده ی اوست
چشم ما شد ز ازل جام اباعبدالله
خوش به حال شهدائی که رسیدند آخر
با شهادت به سرانجام اباعبدالله
غیر ارباب به هر بی سر و پا رو نزنیم
ما که جلدیم سر بام اباعبدالله
کعبه ام کرببلا ، پیرهن مشکی من
می شود حوله ی احرام اباعبدالله
نیزه داری به نوک نیزه ی خود ساکت کرد
زیر لب ناله ی آرام اباعبدالله
مادرش گوشه ی گودال تماشا میکرد
غرق خون شد به خدا کام اباعبدالله
😭😭😭😭
#حضرت_رباب
#شهادت_علی_اصغر
بس کن رباب نیمهای از شب گذشته است
دیگر بخواب نیمهای از شب گذشته است
کم خیره شو به نیزه، علی را نشان نده
گهواره نیست٬ دست خودت را تکان نده
با دستهای بسته مزن چنگ بر رخت
با ناخن شکسته مزن چنگ بر رخت
بس کن رباب حرمله بیدار میشود
سهمت دوباره خنده انظار میشود
ترسم که نیزهدار کمی جابجا شود
از روی نیزه رأس عزیزت رها شود
یک شب ندیدهایم که بیغم نیامده
دیدی هنوز زخم گلو هم نیامده
گرچه امید چشم ترت ناامید شد
بس کن رباب یک شبه مویت سپید شد
پیراهنی که تازه خریدی نشان مده
گهواره نیست٬ دست خودت را تکان مده
با خنده خواب رفته تماشا نمیکند
مادر نگفته است و زبان وا نمیکند
بس کن رباب سر به سر غم گذاشتی
اصلاً خیال کن که تو اصغر نداشتی
دیگر ز یادت این غم سنگین نمیرود
آب خوش از گلوی تو پائین نمیرود
بس کن ز گریه حال تو بهتر نمیشود
این گریهها برای تو اصغر نمیشود
https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/
بسم الله الرحمن الرحيم
#شهادت_امام_باقر
#وحید_قاسمی
▶️
زهر ملعون، نفست را به شکایت انداخت
گوشه حجره تو را سخت به زحمت انداخت
داری از درد چه بدحال به خود می پیچی
مثل لب تشنه ی گودال به خود می پیچی
@hosenih
چه غریبانه کف حجره زمین گیر شدی
چقدر بیشتر از سن خودت پیر شدی
زهر ملعون، چه به روز جگرت آورده
خنده ی حرمله را در نظرت آورده
خواستی آب بنوشی، جگرت تیر کشید
عطشت، علقمه را زود به تصویر کشید
زهر نه، گریه ی بسیار تو را خواهد کشت
روضه ی دست علمدار تو را خواهد کشت
سالها رفته، ولی خوب به خاطر داری
با رقیه دل تان سوخته چندین باری
@hosenih
مو به مو، طعنه ی اغیار به یادت مانده
ازدحام سر بازار به یادت مانده
دل پر خون تو، از غصه لبالب می شد
چادری در ملأعام معذب می شد
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#شهادت_امام_باقر
#حسن_لطفی
▶️
چه تفاوت بکند ناله کند یا نکند
که دل سوخته را ناله مداوا نکند
چه تفاوت بکند پا بکشد یا نکشد
کاش میشد خودش اینقدر تقلا نکند
@hosenih
زهر اینبار چه دارد متورم شده است
زهر با این تن بیمار مدارا نکند
این جوانی که کنار پدر اُفتاده زمین
چه کند گریه اگر بر سرِ بابا نکند
اینهمه جایِ جراحات برای شام است
زهر هرچند که سخت است چنین تا نکند
نَفَس آخر و با روضهی ویرانه گریست
نشد او یاد غمِ عمهی خود را نکند
یادش اُفتاد که هم بازیِ او میاُفتاد
سنگ رحمی به سرِ دخترِ نوپا نکند
گفت دستم... سرِ زنجیر به دستش بستند
پس از آن شِکوهای از آبلهی پا نکند
کاش میشد که سرِ بام کسی ننشیند
یا اگر رفت فقط شعله مهیا نکند
یاکه رَقّاصهشان موقعِ هُل دادنمان
خنده بر گریهی ذریّهی زهرا نکند
@hosenih
چادر عمه پناهش شد و نالید : سرم...
چه کنم تا که مرا زجر تماشا نکند
....
زنِ غساله چه فهمید که میگفت به خود
بهتر این است که این مقنعه را وا نکند
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#شهادت_امام_باقر
#مدح_امام_باقر
#محمود_یوسفی
من کیستم غبار تو یا باقرالعلوم
جان و تنم نثار تو یا باقرالعلوم
تو بی عصا شکافته ای نیل علم را
موسی ست ریزه خوار تو یا باقرالعلوم
این روضه ها که دل خوشی ما فقیر هاست
هستند یادگار تو یا باقرالعلوم
@hosenih
کم گریه کرده ایم برایت حلال کن
عرش است داغدار تو یا باقرالعلوم
حجاج مکه اند ولی نیست یک نفر
زائر سر مزار تو یا باقرالعلوم
جانم فدای غربت زهراییت شود
جز غصه چیست کار تو یا باقرالعلوم
از خاطرات کودکی ات بیشتر بگو
ای با رقیه همسفر از آن سفر بگو
از ماجرای مجلس اغیار بردنت
از خاطرات کوچه و از سنگ خوردنت
@hosenih
از نعل های تازه و از سینه ها بگو
برخیز و از شکستن آیینه ها بگو
با ما بگو که عاقبت کاروان چه شد
با ما بگو که پیرُهن آسمان چه شد
((کار جهان و خلق جهان جمله درهم است
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است))
@hosenih
#عرفه
#توسل_به_امام_حسین
عرفه آمد و مهمان حسینیم همه
خیره بر رحمت دستان حسینیم همه
عرفه آمد و ما کرب و بلایی نشدیم
بازهم پاره گریبان حسینیم همه
وسط روز رسیدیم و همه می بینند
عاشق و بی سر و سامان حسینیم همه
دردمندانه به دنبال طبیبی هستیم
در پی نسخه ی درمان حسینیم همه
حرفِ جود است بیا ذکر کریم آوردم
عاشق ذکرِ حسن جان حسینیم همه
ذکرِ العفو نگفتیم ولی بخشیدند
ما بدهکار به احسان حسینیم همه
او مناجات کند کار همه می گیرد
تشنه ی وادی عرفان حسینیم همه
عید قربان شده نزدیک، بگو با اصحاب
در ره عشق به قربان حسینیم همه
اشک ما خرج برای غم اغیار نشد
روزگاری است که گریان حسینیم همه
آتش سینه ی ما از غم یک بی کفن است
داغدارِ تن عریان حسینیم همه
چشم هایش سرِ تشنه شدن از کار افتاد
کشتگانِ لب عطشان حسینیم همه
ساربان هم نشد از رحمت دستش محروم
مات از جود فراوان حسینیم همه
خیزران... سنگ... نوک نیزه... مراعات کنید
ما اسیر لب و دندان حسینیم همه
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#شهادت_حضرت_مسلم
#سید_پوریا_هاشمی
ای داد بیداد از غریبی از اسیری
من روی بام قصرم و تو در مسیری
.
من مَردم اما پیش هر نامرد رفتم
آواره شب تا صبح با پا درد رفتم
.
چه زود عهد خویش را با ما شکستند
یاد حسن کردم نمازم را شکستند
.
نان تو را خوردند و دنبال یزیدند
مثل علی من را به هر کوچه کشیدند
.
این زخم لب این کاسه ها اصلا بهانه ست
من تشنگی را دوست دارم عاشقانه ست !
.
این ها که می گفتند عبد خانه زادند
از شیعیان مخلص ابن زیادند
.
با چوب دستی زد به لب های کبودم
آقا فقط من فکر لب های تو بودم
.
این قوم از کینه دلی لبریز دارند
در دست هاشان سنگ هایی تیز دارند
.
دادم عقیقم را که فکر شر نباشند
تا بعد از این دنبال انگشتر نباشند
.
خیلی مراقب باش این کوفه سراب است
هر کوچه اش مثل بنی هاشم عذاب است
.
پایین میفتم تا که تو پایین نیفتی !
از بام می افتم که تو از زین نیفتی !
.
من شمر را دیدم که دنبال خطر بود
چشمم به آن خنجر که بسته بر کمر بود
.
آقا خلاصه من به جرم عشق مردم
یاد تنور افتادم اصلا نان نخوردم
.
.
.
#عید_غدیر
#مدح_امام_علی
#استاد_سازگار
ای مبارک آیه ی اکمال دین عیدت مبارک
ای غدیر ای عید کلّ مسلمین عیدت مبارک
شیعه ی مولا امیرالمؤمنین، عیدت مبارک
یا علی ای مصطفی را جانشین عیدت مبارک
عید اهل آسمان جشن زمینی هاست امشب
ذکر کلّ آفرینش یا علی مولاست امشب
عید قرآن، عید عترت، عید دین، عید هدایت
عید امّت، عید شیعه، عید جود، عید عنایت
عید «اتممتُ علیکم نعمتی» عید ولایت
عید عفو و عید رحمت عید لطف بی نهایت
عید از مولا امیرالمؤمنین کردن حمایت
روی برگ هر گیاهی نقش بسته این روایت
کای تمام خلق! نازل آیه ی اکمال دین شد
شیر حق، نفس نبی، حیدر امیرالمؤمنین شد
یا امیرالمؤمنین اینک به عالم رهبری کن
بر سران کلّ خلقت سر برآر و سروری کن
تو ولّی داور استی داوری کن داوری کن
آفتاب ملک جان ها! با فروغت دلبری کن
از غدیر خم بتاب و تا ابد روشنگری کن
آفتاب و ماه نَه هفت آسمان را مشتری کن
چهره بگشا تا ببینندت که وجه کبریایی
سجده کن بهر خدایت تا نگویندت خدایی
بارها باید که دیوار حرم همچون در آید
قرن ها باید که چون بنت اسدها مادر آید
چشمه چشمه اشگ شوق از چشمه ی زمزم برآید
بانگ خیر مقدم کعبه به عرش داور آید
بهر استقبال، اوّل در جهان پیغمبر آید
تا به عالم یک امیرالمؤمنین دیگر آید
اوست پیر آفرینش اوست میر آفرینش
اوست شمشیر الهی اوست شیر آفرینش
📚نخل میثم
@marsieha
#عید_غدیر
#مدح_امام_علی
#سید_مهدی_وزیری
علی امام من است و منم غلام علی
هزار جان گرامی فدای نام علی
و دشمنان خداوندگار می ترسند
ز خود نماییِ شمشیر در نیامِ علی
علی بزرگ ترین اتفاق قرآن است
که بند گشته قیامت، به یک قیام علی
قسم به وعده ی شیرین مَن یَمُت یَرَنی
که ایستاده بمیرم به احترام علی
یقین که ما همه سیراب می شویم آخر
کنار حوض نبی از شراب جام علی
➲ @Hodagraphy
#توسل_به_امام_حسین
#محسن_صیامی
ای سایه ات فتاده به روی سرم حسین
معنای واقعی اصول الکرم حسین
یک یاحسین گفتم و دیدم غمی نماند
تسکین دردهای دل مضطرم حسین
یادم نمیرود که همه عزتم تویی
من پای سفره تو شدم محترم حسین
لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربان تراز پدرومادرم حسین
من سالهاست دربه در روضه توام
داغ تو را به جان ودلم میخرم حسین
در کوچه های سینه زنی سالیان سال
در حسرت هوای حرم می پرم حسین
کابوس من شده غم دوری کربلا
در خواب هم ذکر لب من حرم حسین
تا گفتم اسم کرب و بلا را دلم گرفت
مانند خواهری که صدا زد دلم حسین
اینجا کجاست؟ خواهرت افتاد از نفس
رحمی نما به سینه شعله ورم حسین
اینجا عجیب بوی فراق تو میرسد
یک دم نگاه کن تو به چشم ترم حسین
زینب کجا و مجلس نامحرمان کجا
یک ذره حق بده نشود باورم حسین
مجموع حرف های من اینجا خلاصه شد
در یک کلام ای همه باورم حسین
#ورودیه
#روز_دوم
#مجتبی_صمدی_شهاب_محرم
غزل مصیبت ورودیه شب دوم
نگرانی من از چهرهء زردم پیداست
تو مگو خواهر من منزل آخر اینجاست
دلهُره کُشت مرا خواهر خود را دریاب
باورم نیست که این دشت همان کرب و بلاست
آیه میخوانی و ارکان تنم می لرزد
نیستی فکر من انگار دو چشمم دریاست
نگران توأم ای یار بیا برگردیم
با تو بودن همه اُمّید دلم بعد خداست
از بَرم دور مشو بَندِ دلم پاره شود
بازی اینگونه مگر با دل بیمار رواست؟
شانه ات را برسان تا که به آن سر بنهم
از نگاهم تو ببین درد دل من پیداست
به مدینه ببری کاش رُباب و طفلش
منّت آب از این کور دلان بی معناست
از سرت مویی اگر کم بشود می میرم
چه رسد تا که ببینم سرِ نعشت دعواست
من چگونه سرِ جسم تو به گودال آیم
تا ببینم تن تو بی زره و خود و عباست
نگرانم که نوک نیزه به حلقت برسد
یا ببینم به شکم خُفته تنت در صحراست
همهء دلخوشی ام مثل تو بر عبّاس است
بی ابالفضل شوم مُشکل من معجرهاست
حاضرم تا ابدالدّهر بسوزم امّا
من نبینم سرِ تو سایه ء من از بالاست
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#طفلان_حضرت_زینب
#مجتبی_صمدی_شهاب_محرم
باید که راه بر دل تو واکنم حسین
تا کِی به غربت تو مُدارا کنم حسین
یک گوشه مینشینم و هِی گریه میکنم
شاید میان قلب تو غوغا کنم حسین
حالا که از غم علی اکبر تو تا شدی
باید به محضر تو کمر تا کنم حسین
موی سفید بعد علی در سرت نماند
هر غصّه تو را به دلم جا کنم حسین
پیش زنان و اهل حرم خجلتم نده
پیش تو من چقدر تقلّا کنم حسین
من حاضرم به جای تلافی خنده ها
با خون دوای غربتت امضا کنم حسین
طفلان خانه زاد مرا هم قبول کن
خواهم که سر به پیش تو بالا کنم حسین
*" وقتی قسم به معجر زینب قبول نیست"
مجبورم اینکه صحبت زهرا کنم حسین
راضی مشو که همره طفلان بیایم و
در زیر سنگ جسم تو پیدا کنم حسین
راضی مشو که ببینند بر سرت
با قاتلان مست تو دعوا کنم حسین
راضی به مو کشیدن من پیش شان مشو
دیگر چگونه درد خود افشا کنم حسین
پیش پسر کشیده به مادر زدن رواست؟
آیا دوباره فاشِ مُعمّا کنم حسین
*مصرعی از محمد سهرابی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#مناجات_محرمی
#مجتبی_صمدی_شهاب_محرم
هر کَس برای تو به تن خود کند سیاه
او را خدا ز عرش مُعلّی کند نگاه
اشکِ برای توست همانند کیمیا
سازد سفید ، رویِ هر آنکه بود سیاه
این خانه مأمنی ست که زهراست صاحبش
چادُر سیاه او به همه هست جان پناه
شوینده تر ز آب بهشتی ست گریه ها
گردد ثواب بار تو باشد اگر گناه
بردار یک قدم تو برای حسین و بعد
بنشین ببین که کوه بخشد خدا به کاه
شانه به شانه مهدی زهرا کنار توست
در بین روضه میکشد او همره تو آه
امشب خدا کند ببرد همره خودش
ما را کنار تشنهء گودال قتلگاه
عبدالله آمده که عمو را کند کمک
جای پدر رسیده سرآسیمه در سپاه
او آمده که دست خودش را سِپَر کند
بر پیکری که پا خورد از هر که بین راه
شاید کمک کند به عمو تا که بیش از این
با نیزه جا بجا نشود جسم پادشاه
با نیزه بر گلوی عمو ضربه میزنند
بازیچه گشته گیسوی یوسف میان چاه
بیرون زده زبین سِپَر دندهء حسین
یا رب برای هیچ شهیدی چنین مخواه
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#مناجات_محرمی
#شب_تاسوعا
#مجتبی_صمدی_شهاب_محرم
بیا که محفل ما بی تو آسمانی نیست
اگر نظر نکنی اشک دیدگانی نیست
تو پیر گریهء مایی مرا دعائی کن
که بی دعای تو خیری در این جوانی نیست
بهار بودن من دیده های نمناک است
به روضه ها که ببارم دگر خزانی نیست
چقدر دوری از تو ز گریه دورم کرد
برای وسعت این رزق جُز تو بانی نیست
شباهت من و تو این لباس مِشکی شد
وگرنه بهر رسیدن به تو توانی نیست
گذشت هم رمضان و گذشت هم عرفه
هنوز غرق گناهم غمم نهانی نیست
به دستهای عمویت بگیر دست مرا
که بهتر از تو مرا چاره و اَمانی نیست
بیا به روضهء دستِ قَلم سراسیمه
بیا و روضه بخوان جز تو روضه خوانی نیست
بیا بگو که علمدار بر زمین اُفتاد
ز چشم پاره بگو قدرت بیانی نیست
بگو چه شد که ز پهلو سرش به نیزه نشست
که بعد از آن به تن اهل خیمه جانی نیست
مگر چه بوده عمودی که بر سرش آمد
که بهر ساقیِ طفلان لب و دهانی نیست
ز علقمه که می آمد حسین شَک کردند
صدا زدند که بابای ما کمانے نیست
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#شب_عاشورا
#مناجات_محرمی
#مجتبی_صمدی_شهاب_محرم
دل که عاشق بشود واله و سر گردان است
چشم هم در پِیِ این عشق فقط گریان است
راه تسکین فراق و غم و محنت اشک است
دل که خشکید فقط چارهء آن باران است
حلقهء روضهء ارباب بُوَد عرش خدا
هر چه فیض است در این دایرهء امکان است
شاه و رعیت درِ این خانه همه مُحترمند
نوکر این حرم عشق خودش سلطان است
این سخن را سرِ بازار محبّت بزنید
هر کَسی شد سگِ دربار حسین انسان است
کربلا یک کلمه هست ولی در معنا
شرح آن باطن آیات همه قرآن است
شرح بی تابی زینب شب عاشورا چیست
که از این مصرعِ غم بر لب عالم جان است
باید امشب به سر و سینه زنان دَم بدهیم
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ولی افسوس قرار است ببیند زینب
صبح فردا بدنش زیر سُمِ اسبان است
بدنش هیچ چه سازد که ببیند به درخت
سر بُبریدهء یار است که آویزان است
لطمه اینجاست روا، هر که غروب فردا
موی زینب بِکِشد پست تر از حیوان است
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#گودال
#مجتبی_صمدی_شهاب_محرم
بر شاه تشنه نیزه و شمشیرها زدند
چون ماجرای کوچه به او بی هوا زدند
آنانکه در مدینه نبودند آمدند
مُحکم به روی پهلوی او ضرب پا زدند
سر دستهء اراذل کوفه اشاره کرد
یکباره با اشاره ء آن بی حیا زدند
تشویق می شدند کسانی که میزدند
او را میان هلهله با مرحبا زدند
بودند نان خور پدر و جدّ او ولی
این صید را طایفه ای آشنا زدند
جز سنگ و تیر و نیزه و تیغ این درنده ها
با هرزه گی به معرکه با ناسزا زدند
در پیش چشم خواهر او بین قتلگاه
بر جای جای پیکر او هر کجا زدند
عبّاس تا که بود که جرأت نداشتند
شه را جدا زچشم یلِ با وفا زدند
با پا به روی سینهء زخمش پریده و
با قهقهه چقدر به او بی اِبا زدند
بازی شان گرفت که تا خنده ای کنند
با پنجه بر محاسن خون خدا زدند
تا ضربهء دوازدهم هِی ادامه داد
بی وقفه ضربه تا که سرش شد جدا زدند
بر روی خاک با شکم افتاده بود چون
دیوانه وار گَردن او از قفا زدند
زینب رسیده بود که خاکی بسر کند
با پشت دست خواهر او را چرا زدند !
یک عدّه پیرمردِ سیه دل رسیده و
با نیّت ثواب به او با عصا زدند
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#توسل_به_امام_حسین
#مناجات_محرمی
#محسن_راحت_حق
حالِ دلِ ما زیرِ پرچم رو به راه است
عمریست گرچه رویمان آقا سیاه است
تغییر ده احوالِ ما را یابن زهرا..
اوضاعِ این نوکر فقط گیرِ نگاه است
با روضه هایت زنده ام اصلاً حسین جان
این روضه ها از بهرِ من چون قبله گاه است
ای وای اگر سستی کنمبینِ مجالس..
در خواستم از محضرِ تو اشک و آه است
(حُرّ ِ پشیمانی حسابم کن که مستم)
(دل را سرِ پرچم سیاهِ توست بستم)
راهم بده خیلی پریشانم حسین جان
عیسای من!لطفی که بی جانم حسین جان
لطفت شود گر شاملِ حالم ..چه غصّه
لطفت رسیده مثلِ بارانم حسین جان
در مجلست شرکت نمودم بی تکلّف..
پیوسته من دنبالِ احسانم حسین جان
عادت شده در هر شرایط هر مصیبت
در زیرِ لب نامِ تو می خوانم حسین جان
(کرببلایی کن مرا با یک براتی)
(الحق که آقاجان تو کشتی نجاتی)
حالا که اینجا آمدم از در نرانی
تنها تو بودی دادی ام نام و نشانی
حالا که اینجا آمدم حالم عوض کن
هم میهمانم آخرش تو میزبانی
غصّه نخوردم ذرّه ای بر خرجی خود
مولا تویی و می دهی هم آب و نانی
در پای مقتل های عمرم به سر شد
شد حاصلِ اش موی سپید و قد کمانی
(من هرچه دارم را به تو مدیونم آقا)
(در روضه های تو چنان مجنونم آقا)
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#توسل_به_امام_حسین
#مناجات_محرمی
#سید_پوریا_هاشمی
خورد در عالم ذر تا نظر ما به حسین
سجده کردیم که شد گرم سر ما به حسین
فاطمه دست کشیدست به چشم تر ما
گره خوردست اگر چشم تر ما به حسین
یک شب آمد پی ما گفت شما مال منید!
دیگر افتاد از آن شب گذر ما به حسین
دل ما وادی امنش شده، فاخلع نعلیک!
بخدا سوخته مردم جگر ما به حسین
صد برابر شده این وسع کم ما به حسن
سود خالص شده حتی ضرر ما به حسین
چهارده قبله خدا خلق نموده اما..
انس دارد نفس بیشتر ما به حسین
پدری کرده برای همه نوکرهایش
بدهی داشت از اول پدر ما به حسین
گریه کردیم و جراحات تنش بهتر شد
جلوه کردست در عالم هنر ما به حسین
درحسینیه همه زائر ارباب شدیم
وصل شد تا که دل یک نفر ما به حسین
کاش در موقع تلقین گدا سر برسد
آن زمانیکه رسیده خبر ما به حسین
اربعین باز میایم حرم ان شالله
منتهی میشود آخر سفر ما به حسین
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam