eitaa logo
شعر و مرثیه
27 دنبال‌کننده
7 عکس
51 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هر زمانی در دلم درگیر طوفان می شوم یا حسینی می نویسم غرق باران می شوم از مسلمانی فقط عشقش برایم مانده است آخر از عشق علی یک روز سلمان می شوم کار من را بیشتر دست کریمان بسپرید در گرفتاری دخیل یا حسن جان می شوم من گناهی هم اگر کردم جهالت کرده ام تا گناهی می کنم فورا پشیمان می شوم بار سنگینم مرا خیلی خجالت می دهد، هر زمانی که سر این سفره مهمان می شوم روزه می گیرم ولی دائم به فکر روضه ام آب می نوشم دم افطار و گریان می شوم روضه آب و گریه نان هر شب اهل دل است دور از این روضه ها، بی آب و بی نان می شوم جان من را هم گرفتی روضه را از من نگیر جان تو بی روضه من خیلی پریشان می شوم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مو پریشان...، بعدِ تو زینب پریشان می شود همسفر با حرمله، با نیزه داران می شود
نصیحت پدرم مانده است در گوشم که روز فقر، شبش نان روضه نفروشم غم گرسنگی ات قوت غالب من شد همیشه در وسط روضه اشک مینوشم قسم به کتری جوشیده در حسینیه که با کسی که نخواهد تو را نمیجوشم گرفت نور خدا زندگی تاریکم به لطف شعله ی در چلچراغ بر دوشم حسین گفت پدر جای لای لایی شب شراب ریخت به جانم هنوز مدهوشم به چار گوشه‌ی قبرم قسم که بعد از مرگ برای تنگی قبرم گدای شش گوشم کفن که دستِ‌ مرا بست؛ دست تو باز است وَ دست باز تو یعنی بیا در آغوشم چرا به یاد لب تشنه ات نمیمیرم مرا ببخش عزیزم که آب مینوشم مصیبت پدر و مادرم ز یادم رفت مصیبت پسر تو نشد فراموشم میان روضه ی بزم یزید فریادم به یاد شام غریبان اگر که خاموشم عزیز فاطمه خیلی برای من سخت است تو پاره پیرهنی، من لباس می پوشم https://eitaa.com/joinchat/2396127234C1e79c91b0f
. در میزبانیِ تو اگر میل و رغبت است مِهمانی‌ام برای تو اسباب زحمت است ما در مُضیف خانه‌ی تو قد کشیده‌ایم این سرگذشتِ اکثر اولاد رعیت است ما نان خور توأیم و توأم نان‌رِسان ما نان خوردنِ به نرخ شما هم سعادت است «ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست در محضر کریم تمنا چه حاجت است؟ *» درمانده ایم، آخر سالی مدد بده چشم گدا به دست امیرِ سخاوت است فکری برای این شب عید گدا کنید دخلم کم است و خرج ولی بی نهایت است مردم همه پیِ سفر و ما نشسته‌ایم ما را سفر خوش است که قصدش زیارت است بالای پشت‌بامم و رو سمت کربلا آقا مگر نه اینکه عمل ها به نیت است؟ 👉 @Do_KhatRoze 📜
از چشم‌ گریه مانَد و از گریه عزتش از جام باده مانَد و از باده لذتش فرمود امام صادق ما روضه جنت است دنیا جهنم است برو سمت جنتش ما را حسین، بهر خودش انتخاب کرد اینجا کسی نیامده الا به دعوتش عرفان ناب چیست؟همین گریه بر حسین صدسال فیض ریخته در نیم ساعتش! تا زنده ای به هرنفسی یا حسین‌ بگو فردا میان قبر تو هستی و حسرتش یک روز هم شبیه به حر میخرد مرا بخشیده میشویم همه در نهایتش آنکس که کار کرد برای عزای او حتی عبادت است دم استراحتش صدبار قهر کردم و دنبالم آمده ماندم دگر چکار کنم از خجالت خون حسین قاطی کرببلا شده صد مرده زنده میشود از بوی تربتش جان داشت و به خیمه او حمله ور شدند فابک علی الحسین! شکستند حرمتش
27.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه حضرت علی اصغر و رباب سلام الله علیهما مرحوم حاج حسن جمالی خدا این سوز دل و گریه ها رو نصیب ما هم بگرداند. خوشا به سعادتت شادی روحش صلوات
من فقط یک نوکرم، کار خودم را می‌کنم او خودش هر وقت لازم شد به نوکر می‌رسد دستم مقابل کس و ناکس دراز نیست تا روی پای نوکر‌ی‌ام ایستاده‌ام مداح و روضه‌خوان و سخنران و چای‌ریز کارِ تمام ما درِ این خانه نوکری‌ست در لباسِ نوکری، موی سپیدم آرزوست تا نفس دارم درِ این خانه خدمت می‌کنم من زنده‌ام به نوکری خانه‌ی شما! پس نوکری به کار نگیری به جای من! سرمایه‌ی من نوکریِ حضرت سلطان هر ثانیه‌اَش ناب‌ترین گنجِ زمان‌ست بهترین روزی ما نوکریِ ارباب است عبد را خوبتر از صوم و صلاتش بدهند بهترین آوازه‌ها در خادمیِ کوی توست شهرتِ خالی زشوقِ نوکری، شهرت نشد آبرودار شدن، ماحصل نوکری است هست، عزت همه‌اش تحت لوای حَسَنین تا غلامت شدیم فهمیدیم نوکری، احترام هم دارد آبروداری ما بی آبروها پای اوست تا قیامت نوکری کردن برایش پای ماست من مفتخر به نوکری حضرت توأم تو سفره‌دار هستی و من دعوت توأم حُکم قبول بندگیِ ماست با خدا حُکم قبولِ نوکری ماست با حسین از حب قیمتیِ تو قیمت گرفته‌ایم با نوکری تو همه عزت گرفته‌ایم عشق تو شغل شریف انبیای عالم است در سرایت نوکری دارد مراتب یاحسین با نوکریِ آل علی زنده‌ام فقط عینِ حقیقت است کلامم، شعار نیست غلام خانه‌ی زهرا حسابمان کردند برای نوکری‌اش انتخابمان کردند در لباس نوکری موی سپیدم آرزوست تا نفس دارم درِ این خانه خدمت می‌کنم از نوکری توست به هرجا که رسیدیم یعنی که غلامیِّ تو تنها هنر ماست مادرم با نمک روضه بزرگم کرده من به این نوکری از کودکی‌ام منصوبم عمری به عشق نوکریِ تو دویده‌ام حالا که اوفتاده‌ام از پا نمی‌خری؟ ذره‌ای هم که آبرو داریم همه از نوکری او داریم نوکری فاطمه محشر به دادم می‌رسد از غلام مادرش آقا تشکر می‌کند دلخوشی‌ام چیست به جز نوکری؟ حیدری‌ام حیدری‌ام حیدری از همان روز ولادت شده‌ام پابستت قِدمت نوکری‌ام از سَنَواتم پیداست مطمئنم بیشتر از هر عمل، روز جزا نوکریِ خانه‌ی زهرا به دردم می‌خورد خدمت‌گزار اهل خرابات اگر شدی ایام نوکریِ تو شاهانه بگذرد هر آنکه نوکری نوکر تو را کرده‌ست به قول مُرشد ما، بسته‌ست بارش را با نوکری‌ات سینه‌زن شوکت گرفته هر چه گرفته از همین کِسوَت گرفته دم تو گرم و کرم‌خانه‌ی شما آباد که بین خانه‌ی تو گرم نوکری هستم •┈┈••✾••┈┈• تک‌بیتی‌ها، دوبیتی‌ها و رباعیات حسینیه https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
تمام دلخوشی زندگی من این است که وقت مرگ می آئی و مرگ شیرین است مگر نگفتی علی جان ؛ فَمَن یَمُت یَرَنی بیا که وقت وفایت به عهد دیرین است به رغم کوه گناهی که می کِشم بر دوش سبک شدم چو پَر کاه و سینه سنگین است شهادتین مرا فاطمه تقبُّل کرد بیا همه کس و کارم ! زمان تلقین است سلام وادی من ؛ وادی السلام علی ! کجاست مسکن امنِ کسی که مسکین است رسیده جان به لبم یا لبم رسیده به جان مرا دو بوسه به روی ضریح ، تسکین است کفن کنید مرا رو به قبله ی حرمش نجف چه جای قشنگی برای تدفین است فراق و وصل مرا می کُشند یک میزان سرم به دامن حیدر ، به روی بالین است سرم مقابل ایوان طلای شاه نجف … سرم مقابل زهرا همیشه پائین است علی که ابروی او قابِ قوس اَو اَدناست اگر مرا نرساند به عرش ، غمگین است بخواه روزی از این پادشاه ، بنده خدا ! گدای خانه ی او هر که هست تضمین است ممات ، عین حیات است و نار ، عین بهشت کسی که دل به علی بسته است خوش بین است رضا دین پرور 👉 @Do_KhatRoze 📜
وقتی از خاک تو شفا برسد گرنگاهی کنی چه ها برسد به نوا میرسانی اش قطعا بی نوا گر به نینوا برسد رحمت واسعه بغل وا کن تا غریبه به آشنا برسد @hosenih ما ز دست فراق خسته شدیم یک نفرهم به داد ما برسد دست ما را بگیرتا بلکه پاى ما هم به کربلا برسد لحظه ی احتضار منتظریم قدمت روی چشم ها برسد فطرس از قصد در عذاب افتاد قصدش این بود به شما برسد تا حسینی شدن بسی راه است میوه ی کال مانده تا برسد زخم های تو تشنه ی اشک اند گریه کردم به تو دوا برسد همه، شب های جمعه منتظرند به حرم صاحب عزا برسد @hosenih ذکر میگفتی و سنان نگذاشت تا به گوش همه صدا برسد * ** با خودش میبَرَد مرا حتما پدر امشب اگر خرابه رسد نان خود را نخورد خواهرتو تا به طفلان تو غذا برسد شعر از گروه © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
مَلَک ‌خادم ،مَلَک ‌سائل، مَلَک ‌دربان؛ علی ‌اکبر فَلَک ‌‌رَفعت‌‌‌ به‌ تایید فَلَک‌ گردان؛ علی ‌اکبر تو خَلقاً‌ مثل‌ جَدّت ‌مصطفی ‌هستی ‌و این‌ یعنی تو را بخشیده ‌یزدان ‌حُسن‌ بی‌پایان؛ علی‌ اکبر تو خُلقاً‌ مثل ‌ختم‌ُ الانبیا‌ هستی‌ و این‌ یعنی خدا، مدحِ‌ تو را گُفته‌ست ‌در قرآن؛ علی ‌اکبر* تو داری‌ منطقی‌ مثل ‌رسول ‌الله‌ و این ‌یعنی سخن‌ گفتی‌ فقط‌ با منطق‌ِ ایمان؛ علی ‌اکبر تو ‌آن ‌ماهی ‌که ‌وقتی ‌دیده ‌شد در عالم ‌ِکثرت ز ‌چشم‌ افتاد ‌حُسن ‌ِیوسف ‌ِکنعان؛ علی ‌اکبر تو آن ‌ممسوسِ‌ فی‌اللّهی ‌که ‌از ماهند تا ماهی درون ‌بحر‌ اوصاف ‌ِتو سرگردان؛علی‌اکبر عمو می‌ گفت ‌ای ‌والله،به ‌تو می ‌گفت ‌ثارالله بزن‌ بر قلب‌ میدان ‌همچنان‌ طوفان؛ علی ‌اکبر برای ‌تو ز هم پاشیدنِ شیرازه‌ی لشگر شبیه ‌آب‌ خوردن ‌بوده ‌است ‌آسان؛ علی‌ اکبر نه‌ تنها دشمنان‌، آن ‌روز حتّی دوستدارانت شدند‌ از طرز‌ِ میدان‌داریت ‌حیران؛ علی ‌اکبر به‌ یاد‌ فاتح ‌بدر و حنین و خیبر و احزاب نشاندی‌ مرگ‌‌ را برگُرده‌ی ‌گُردان؛ علی ‌اکبر تو افتادی ‌و بابای ‌‌تو هم ‌مُشرف ‌به ‌مُردن ‌شد تو‌ افتادی ‌و بابا گفت: زینب‌ جان” علی ‌اکبر”… به‌ یاد‌ مادرِ پهلو‌ شکسته‌ ناله ها کردم چو پهلوی‌ تو را دیدم ‌به‌ خون ‌غلطان‌؛ علی ‌اکبر عصای‌ پیری ‌ام‌ برخیز‌ من ‌چشمم‌ نمی‌بیند به‌ سمت‌ خیمه ‌زینب ‌را تو برگردان؛ علی ‌اکبر دلم ‌شد شرحه ‌شرحه؛ میوه‌ی ‌قلبم کنار تو بلی ‌داغ‌ِ‌ جوان ‌دردی‌ست ‌بی‌درمان؛ علی ‌اکبر محمدقاسمی
🔸بال فرشته که خاک پای حسین است 🔸فرش حسینیه عزای حسین است 🔹فاطمه دنبالش هست روز قیامت 🔹هرکه به دنبال دسته های حسین است ☑️شعر من و تو که افتخار ندارد ☑️تا که خدا مرثیه سرای حسین است 🔺رحمت زهرا برای اینکه بریزد 🔺منتظر گریه ای برای حسین است ✳️در دل مردم چه هست کار نداریم ✳️در دل ما که برو بیای حسین است ♦️دست به سمت کسی دراز نکردیم ♦️هر دو جهان دست ما،گدای حسین است ♻️گندم شهر حسین،روزی ما شد ♻️باز سر سفره ها،غذای حسین است 💥قیمت اشک برای خون خدا،هست 💥دست همان کس،که خون بهای حسین است ▪️پرچم کرببلا همیشه بلند است ▪️حافظ پرچم،اگر خدای حسین است 🔵هرچه که ما خواستیم،فاطمه داده 🔵آنچه فقط مانده،کربلای حسین است ⬅️ ➖این دل تنگم،عقده ها دارد ➖گوییا میل کربلا دارد ➖در همین گودال،دست و پا میزد ➖مادرش زهرا را صدا میزد 😭😭😭😭😭😭
اهل زمین چرا کمر آسمان خم است جاری ز چهار رکن حرم اشک زم زم است بر چشم خلق روز قیامت مجسم است باز اين چه شورش است که در خلق عالم است باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است گردون سیاه رنگ به دور هلال نیست دیگر برای خلق تبسم حلال نیست این یک حقیقت هست همانا خیال نیست در بارگاه قدس که جای ملال نیست سر های قدسیان همه بر زانوی غم است این سوز و ناله و فریاد و آه چیست خلقت عزا گرفته خدایا عزای کیست دود از زمین بلند شد و آسمان گریست گر خانمش قیامت دنیا بعید نیست این رست خیز عام که نامش محرم است از آب هم مضايقه کردندکوفيان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا بودند ديو و دد همه سيراب و مي مکند خاتم ز قحط آب سليمان کربلا آه از دمي که لشگر اعدا نکرد شرم کردند رو به خيمه ي سلطان کربلا از زیر پای اسب دو دختر ز دست رفت ... چون دختران پیاده دشمن سوار بود ... یک رخ نماند بود که سیلی نخورد بود ... در پشت هم چهره هر ماه پاره بود .... از دست ها نپرس که با گوش ها چه کردند.... یا ابن شبیب دشت پر از ازدحام بود وقت غروب پای عدو در خیام بود یا ابن شبیب دشت پر از بوی دود شد وقت غروب صورت طفلان کبود شد یا ابن شبیب دختر در خواب را زدند یا ابن شبیب تشنه بی آب را زدند یا ابن شبیب آتش قلبم جوانه زد نا محرمی به عمه ما تازیانه زد غریب غریبم یه کاری بکن جلو بچه ها حرف بد میزنن من و مثل بابا کشیدن رو خاک تو رو مثل مادر لگد میزنن @ali_karami_roze بگو که چه خاکی بریزم سرم کمم کن به حال به روز حال حرم دارن دست من رو میبندن داداشت چه جوری اسیری بشه باورم دست دخترات تو تنابه ... استینای پاره حجابه ... دیدار بعدیمون ، تو بزم شراب .... زینب همین که وارد بزم یزید شد بر روی نی محاسن سقا سفید یا ابن شبیب عمه ام از غصه آب شد با دست بسته وارد بزم شراب شد
... دیدی چه کاری دست زینب دادم آخر از بام نه از چشمشان افتادم آخر حالا که. می ایی ستاره کم بیاور با دخترانت گوشواره کم بیاور حالا که می آیی کمی معجر بیاور از دست خود انگشترت را در بیاور گشدم ولی این شهر پروانه ندارد انگار جز طوعه کسی خانه ندارد نگذاشتم در خانه اش لشگر بیاید نگذاشتم یک زن پشت در بیاید نگذاشتم آن ماجرا تکرار گردد یک زن گرفتار در دیوار گردد تو بین شعله رفتی و من گر گرفتم ... حالا بیا و جمع کن خاکسترم را ... هر شب حسن در خواب می‌گوید مغیره... تو برو بیا میزد مادرم خیلی بی هوا میزد مادرم حق داره اگه حسن گریه کن یه غلام سیاه میزد مادرم ... کربلا همه رو از دم میزنن مادر بچه رو با هم میزنن @ali_karami_roze اگه اون روز توی کوچه نبودم عوضش زینب محکم میزنن بمیرم تو بازار آهن گرا سرصداش خیلی کلافم می‌کنه شمر دیدم نشسته گوشه یی بند کفشاش محکم می‌کنه خدا بخیر کند شمر چکمه پوشیده ... در انتضار تو استاده بی حیا برگرد ...