حالم بد است مثل زمانی که نیستی!
دردا که تو همیشه همانی که نیستی!
وقتی که ماندهای نگرانی که ماندهای
وقتی که نیستی نگرانی که نیستی!
عاشق که میشوی نگران خودت نباش
عشق آنچه هستی است نه آنی که نیستی!
با عشق هر کجا بروی حیّ و حاضری
دربند این خیال نمانی که نیستی!
تا چند من غزل بنویسم که هستی و
تو با دلی گرفته بخوانی که نیستی!
من بی تو در غریبترین شهر عالمم
بی من تو در کجای جهانی که نیستی؟
#غلامرضا_طریقی
@sherziba110
🌹🌹🌹
در جام ما نریز از این بیشتر، بس است
ما را همین پیالهی خون جگر بس است
دارایی زیاد به دردی نمیخورد
حالِخراب وخونِدل وچشمِتر بس است
آه! ای کلاغ مشتی یکرنگ باصفا
در صدهزار عیب همین یکهنر بس است
دیگر چهاحتیاج به حرفوحدیثها
وقتی برای آینهها یکنظر بس است
این شعرهای خسته به آیندگان اگر
از حال ما کمی برساند خبر بس است
در جنگ نابرابر دنیا برای صلح
موی سپید آمده بر روی سر بس است
وقتی که حال و روز مرا خوش نمیکند
دیگر بس است این غزل بیثمر، ...
#مجتبی_خرسندی
@sherziba110
🌹🌹🌹
🌼﷽🌼
#رباعیات_میلادیه
#میلاد_قاسم_بن_الحسن_علیه_السلام
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅═✧❁🌼❁✧═┅─
از دامن نجمه نور مهتــاب دمید
تصویری از آیینه ، روی آب دمید
حُسنِ حسنی بر رُخ قاسم گل کرد
گلخنـــده به روی لب ارباب دمید
─┅═✧❁🌼❁✧═┅─
آمد که شود قرص، دل شیر جمل
تفسیر شود جملهٔ اَحلیٰ مِن عسل
در هـر رجـــزش دَم بزند مـــردانه
جــای پدرش حَیّ عَلـیٰ خَیرِالعمل
─┅═✧❁🌼❁✧═┅─
دلهــا شـده پابستِ کریم بن کریم
عالم همه سرمستِ کریم بن کریم
ای کاش که امروز شودقسمت ما
جود وکرم ازدست کریم بن کریم
─┅═✧❁🌼❁✧═┅─
آمد به جهان لالهٔ خوشبوی حسن
انوار خدا می رسد از کوی حسن
در پنجـم ماه رمضـــان گل کرده
آیینـــهٔ کـامل از گــلِ روی حسن
─┅═✧❁🌼❁✧═┅─
✍رقیه سعیدی(ڪیمیا)
۱۴۰۲/۱/۷
@sherziba110
🌹🌹🌹
قرار بود که با این بهار برگردی
پس از «هزار و دو شب» انتظار برگردی
قرار بود پلاکت به سینهات باشد
نه با ستارۀ دنبالهدار برگردی
چقدر ساکت و سردی، چطور خوابت برد؟
مگر قرار نشد بیقرار برگردی؟
آهای ساکن تابوت این که رسمش نیست
صنوبری بروی، لالهزار برگردی
چقدر دورۀ تسبیح ختم کردم تا
تو با دو شانه پر از کولهبار برگردی
بخواب! اسم تو شاید به کوچه میخ شود
مگر به حافظۀ شهردار برگردی
#محمدحسین_ملکیان
#شهید
@sherziba110
🌹🌹🌹
ندارم جز غم و فکر تو من اندیشه ای دیگر
چه کردی با من ای دختر
،چه کردی با من ای دختر!
#سید_طباطبایی
@sherziba110
🌹🌹🌹
مثل تست طعم حلوا با زبان روزه دار
بوسه بر لب،علت بطلان ایمانم نشد
#سید_طباطبایی
@sherziba110
🌹🌹🌹
#شعر_توحیدی
#قرآن
#غزل
🔹سِیر در آیات عالَم🔹
نشستم پیش او از خاک و از باران برایم گفت
خدا را یاد کرد، از خلقت انسان برایم گفت
«أَلَم أَعْهَد إِلَيكُم يا بَنی آدَم» برایم خواند
از آن عهدی که آدم بست -آن پیمان- برایم گفت
برایم یک به یک تاریخ انسان را ورق میزد
به یاد نوح بود از کشتی و طوفان برایم گفت
به ابراهیم و موسی و به اِلیاسین سلامی کرد
به نور حق پناه آورد و از شیطان برایم گفت
«محبت زنده زنده دفن شد با دختران در خاک»
زمین را زیر و رو کرد از غم پنهان برایم گفت
سپس «إِنَّ اَلَّذِينَ آمَنُوا» را بر زبان آورد
نگاهی سوی مولا کرد، از ایمان برایم گفت
مرا خوف و رجای حرفهایش جذب خود میکرد
که آیه آیه از «تکویر» و «اَلرَّحمان» برایم گفت
هزار و چندصد سال است در دل حرفها دارد
شکایت کرد و از عصیان و از نسیان برایم گفت
سراسر شوق بودم سِیر در آیات عالَم را
سراپا گوش بودم آنچه را قرآن برایم گفت
📝 #عاطفه_جوشقانیان
@sherziba110
🌹🌹🌹
با عشق تو از غیر تو بیگانه شوم
با شعر، اسیر در این خانه شوم
در پیله ی تنهایی خود می مانم
روزی برسد دوباره پروانه شوم
#حسین جعفری
@sherziba110
🌹🌹🌹
می باری ای باران و می شویی زمین را
اما نمی شویی دل اندوهگین را
رگباری و سیلی ولی دانم که هرگز
آبی بر آتش نیستی ، جان حزین را
سنگین ترینی ، بی شک اما اندکی نیز
تسکین نخواهی داد ، این غمگین ترین را
#حسین_منزوی
@sherziba110
🌹🌹🌹
ﺑﺮﺧﯿﺰ ﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺗﺎ ﺷﺮﺍﺑﯽ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ
ﺯﺍﻥ ﭘﯿﺶ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺯﻣﺎﻧﻪ ﺗﺎﺑﯽ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ
ﮐﺎﯾﻦ ﭼﺮﺥ ﺳﺘﯿﺰﻩ ﺭﻭﯼ ﻧﺎﮔﻪ ﺭﻭﺯﯼ
ﭼﻨﺪﺍﻥ ﻧﺪﻫﺪ ﺯﻣﺎﻥ ﮐﻪ ﺁﺑﯽ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ
#خیام
@sherziba110
🌹🌹🌹
نام تو
رازی نوشته بر پر پروانه هاست
گلها همه به نام تو مشهورند
آیینه ها
از انعکاس نام تو می خندند
در کوچه های خاطره باران
وقتی که خوشه های اقاقی
از نرده های حوصله ی دیوار
سر ریز می کنند
و در مشام باد عطر بنفش نام تو می پیچد
نامت
طلسم " بسم " اقاقیهاست
بی نام تو جذام خلاء
ده کوره ی جهان را
خواهد خورد
#قیصر_امین_پور
@sherziba110
🌹🌹🌹
عاقبت خط جاده پايان يافت
من رسيدم ز ره غبار الود
نگهم بيشتر ز من میتاخت
بر لبانم سلام گرمی بود
شهر جوشان درون کوره ظهر
کوچه میسوخت در تب خورشيد
پای من روی سنگفرش خموش
پيش میرفت و سخت میلرزيد
خانهها رنگ ديگری بودند
گرد الوده تيره و دلگير
چهرهها در ميان چادرها
همچو ارواح پای در زنجير
عاقبت خط جاده پايان يافت
من رسيدم ز ره غبار الود
تشنه بر چشمه ره نبرد و دريغ
شهر من گور آرزويم بود
#فروغ_فرخزاد
@sherziba110
🌹🌹🌹