eitaa logo
🇮🇷🦋 شعـر زیبـا 🦋🇮🇷
3.1هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
[ لـیـنـک ڪـانـال ] http://eitaa.com/joinchat/291176566C5b2b957abf [ مدیر اصلی کانال @Hasibaa6 ]
مشاهده در ایتا
دانلود
گذشتی از من و گفتی صلاح‌مان دوری‌ست بخیر نیست شبم بعد خیرخواهی تو... ـــــــــــــــــــــــــــ♥️ℒℴνℯ♥️ــــــــــــــــــــــ @sherziba110
چه خوش است راز گفتن به حریف نکته سنجی که سخن نگفته باشی، به سخن رسیده باشد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح دو فنجان چای بريز يكی برای خودت، يكی برای خدا ، فنجان او هرگز خالی نخواهد شد چون او هميشه باعشق غرق تماشای توست....☕️❄️❤️ ـــــــــــــــــــــــــــ♥️ℒℴνℯ♥️ــــــــــــــــــــــ @sherziba110
روز جهانی زن مبارک.... - @mer30tv.mp3
5.03M
صبح 17 اسفند ـــــــــــــــــــــــــــ♥️ℒℴνℯ♥️ــــــــــــــــــــــ @sherziba110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️🍃 اطراف خود را با افرادی احاطه کنید که مجبورتان میکنند سطح خود را بالاتر ببرید ... ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ـــــــــــــــــــــــــــ♥️ℒℴνℯ♥️ــــــــــــــــــــــ @sherziba110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام جگر گوشه ی قلبِ من دُور اون چشمای خوشگلت بگردم، چیکار کردی با من از صبح که بیدار میشم تا وقتی که می‌خوابم همش بهت فکر میکنم.. اومدی خونه کردی درس نشستی تو قلبم من که اعتراضی ندارم ماه دلم خوب جایی نشستی، بشین همینجا تکونم نخور.. آخه قربونت برم تو همه ی دنیای منی ضربان قلبِ منی،روحِ منی.. تو برای من مثل یه آغوش گرم وسط کلی غم و مشکلاتی.. مثل یه پناهِ امن تو شلوغیه این دنیا..🥰 ـــــــــــــــــــــــــــ♥️ℒℴνℯ♥️ــــــــــــــــــــــ @sherziba110
امشب که هست زخمه به ساز تو زخمه ساز شانه تمام می‌کنم و زلف شب دراز این کشمکش میان دو کشمش عجیب نیست؟ اینکه لب تو ناز کند از پسِ نیاز می‌سوزی از تبی که به جانت فتاده است پیشانی‌ات بساط عرق پهن کرده باز چون موج آمدم ببرم هر چه هست را؛ معمار من! دوباره بچین قلعه را بساز! مانند قرص ماهی و در آب حل شدی چون من عقب نشسته‌ام او هست یکه‌تاز این روزها شبیه به آن کودکم که سخت لکنت گرفته در وسط اولین نماز حسین_شیردل ـــــــــــــــــــــــــــ♥️ℒℴνℯ♥️ــــــــــــــــــــــ @sherziba110
امشب که هست زخمه به ساز تو زخمه ساز شانه تمام می‌کنم و زلف شب دراز این کشمکش میان دو کشمش عجیب نیست؟ اینکه لب تو ناز کند از پسِ نیاز می‌سوزی از تبی که به جانت فتاده است پیشانی‌ات بساط عرق پهن کرده باز چون موج آمدم ببرم هر چه هست را؛ معمار من! دوباره بچین قلعه را بساز! مانند قرص ماهی و در آب حل شدی چون من عقب نشسته‌ام او هست یکه‌تاز این روزها شبیه به آن کودکم که سخت لکنت گرفته در وسط اولین نماز حسین_شیردل ـــــــــــــــــــــــــــ♥️ℒℴνℯ♥️ــــــــــــــــــــــ @sherziba110
پشت پنجره شب بود و آتش‌بازیِ ستارگان و ارواحی که از خیابان می‌گذشتند. پشت پنجره شب بود و شب خیس از بارانی که می‌بارید و ستارگانی که خاموش نمی‌شدند. ما ارواحی خسته بودیم که با کسالت خود از خیابان خیس گذشتیم و دستی و دستمالی حتی به رقص ستارگان نتکاندیم. ـــــــــــــــــــــــــــ♥️ℒℴνℯ♥️ــــــــــــــــــــــ @sherziba110