صبح دو فنجان چای بريز
يكی برای خودت، يكی
برای خدا ، فنجان او هرگز
خالی نخواهد شد چون
او هميشه باعشق
غرق تماشای توست....☕️❄️❤️
ـــــــــــــــــــــــــــ♥️ℒℴνℯ♥️ــــــــــــــــــــــ
@sherziba110
روز جهانی زن مبارک.... - @mer30tv.mp3
5.03M
صبح 17 اسفند
#رادیو_مرسی
ـــــــــــــــــــــــــــ♥️ℒℴνℯ♥️ــــــــــــــــــــــ
@sherziba110
♥️🍃
اطراف خود را با افرادی احاطه کنید
که مجبورتان میکنند سطح خود را
بالاتر ببرید ...
ـــــــــــــــــــــــــــ♥️ℒℴνℯ♥️ــــــــــــــــــــــ
@sherziba110
سلام جگر گوشه ی قلبِ من
دُور اون چشمای خوشگلت بگردم،
چیکار کردی با من از صبح که بیدار میشم
تا وقتی که میخوابم همش بهت فکر میکنم..
اومدی خونه کردی درس نشستی تو قلبم
من که اعتراضی ندارم ماه دلم
خوب جایی نشستی،
بشین همینجا تکونم نخور..
آخه قربونت برم تو همه ی دنیای منی
ضربان قلبِ منی،روحِ منی..
تو برای من مثل یه آغوش گرم
وسط کلی غم و مشکلاتی..
مثل یه پناهِ امن تو شلوغیه این دنیا..🥰
ـــــــــــــــــــــــــــ♥️ℒℴνℯ♥️ــــــــــــــــــــــ
@sherziba110
#شعر
امشب که هست زخمه به ساز تو زخمه ساز
شانه تمام میکنم و زلف شب دراز
این کشمکش میان دو کشمش عجیب نیست؟
اینکه لب تو ناز کند از پسِ نیاز
میسوزی از تبی که به جانت فتاده است
پیشانیات بساط عرق پهن کرده باز
چون موج آمدم ببرم هر چه هست را؛
معمار من! دوباره بچین قلعه را بساز!
مانند قرص ماهی و در آب حل شدی
چون من عقب نشستهام او هست یکهتاز
این روزها شبیه به آن کودکم که سخت
لکنت گرفته در وسط اولین نماز
حسین_شیردل
ـــــــــــــــــــــــــــ♥️ℒℴνℯ♥️ــــــــــــــــــــــ
@sherziba110
هدایت شده از 🇮🇷🦋 شعـر زیبـا 🦋🇮🇷
#شعر
امشب که هست زخمه به ساز تو زخمه ساز
شانه تمام میکنم و زلف شب دراز
این کشمکش میان دو کشمش عجیب نیست؟
اینکه لب تو ناز کند از پسِ نیاز
میسوزی از تبی که به جانت فتاده است
پیشانیات بساط عرق پهن کرده باز
چون موج آمدم ببرم هر چه هست را؛
معمار من! دوباره بچین قلعه را بساز!
مانند قرص ماهی و در آب حل شدی
چون من عقب نشستهام او هست یکهتاز
این روزها شبیه به آن کودکم که سخت
لکنت گرفته در وسط اولین نماز
حسین_شیردل
ـــــــــــــــــــــــــــ♥️ℒℴνℯ♥️ــــــــــــــــــــــ
@sherziba110
پشت پنجره شب بود
و آتشبازیِ ستارگان
و ارواحی که از خیابان میگذشتند.
پشت پنجره شب بود
و شب
خیس از بارانی که میبارید
و ستارگانی که خاموش نمیشدند.
ما ارواحی خسته بودیم
که با کسالت خود
از خیابان خیس گذشتیم
و دستی و دستمالی حتی
به رقص ستارگان نتکاندیم.
#رضا_کاظمی
ـــــــــــــــــــــــــــ♥️ℒℴνℯ♥️ــــــــــــــــــــــ
@sherziba110
#دکلمه
از خواب که بیدار شدم
ساعت را نگاه کردم
عقربه هایش ایستاده بودند
با خودم گفتم چشمانم نمیبیند
کمی جلوتر رفتم دیدم
عقربه ها گوشه ای کز کرده اند
و به من نگاه میکنند پرسیدم
اتفاقی افتاده
آنها با ناراحتی جواب دادند
ولی صدایی نمی آمد
باز هم پرسیدم ،
این بار
اشاره به پشت سرم داشتند
هراسان به عقب نگاه کردم
خودم را دیدم
در رختخواب جا مانده بود
صدایش کردم نشنید
انگار سالهاست که خوابیده
با عجله کنارش رفتم
دستم را به چشمانش کشیدم
متوجه نشد
صورتم را روی صورتش گذاشتم
سردِ سرد بود 😔
آری او ساعتها قبل مرده بود😔
من ماندم و تنهایی🖤
و عجیب است سال هاست
در همان حوالی پرسه می زنم😔
ـــــــــــــــــــــــــــ♥️ℒℴνℯ♥️ــــــــــــــــــــــ
@sherziba110
خدا! دلگیرم از دنیات!
خدایی خسته ام، بسه
قفس سهم پرستو نیست
اونم داغون و پر بسته!!
چقد گفتم، دیگه خستم!؟
چقد گفتم که دلگیرم؟
چقد گفتم پر از دردم؟
چقد گفتم که میمیرم؟
خیال کردم منو دیدی!
دیدی مثل خودت تنهام
فرستادی واسم عشقو
تموم شه غصّه و غمهام
یه عشقی هم بهم دادی
که خیلی فاصلش دوره!
خدا! شرمنده ام، امّا
حالم بدجور ناجوره
خدایی اینکه رسمش نیست
که هر چی امتحان داری
بلای جون من باشه
بشه تقدیر اجباری!
میدونم حرف حق تلخه
ولی تو جنبهشو داری
نگم دیوونهتر میشم
بذار پای خودآزاری
جوابم رو نمیدی تا
یه قفل، روی لبم باشه؟
ندیدی زیر کوه غم
وجودم داره میپاشه؟
ولم کردی برم گم شم
میون اینهمه بنبست!؟
داری لج می کنی بامن؟
خدا! اصلا حواست هست!؟
تو خوب! ما بد! دیگه بسه
میخواستی له کنی، کردی
زمین خوردم، نجنگ با من
تو دنبال چی میگردی؟
نجنگ، کل تنم زخمه
همینجوریش دلم خونه
روی دیوار تقدیرم
یه جغد شوم میخونه
اگه دلگیر و دلخونم
اگه از درد مینالم
هنوز از عشق لبریزم
هنوز با عشق خوشحالم
خیالی نیست، میمیرم
با اون آرامشو دیدم
دمت گرم عاشقم کردی
با اون چن روز خندیدم
درسته فاصلش دوره!
درسته دوره دستامون!
خدا! یادت نره این رو
تو هم هستی تو دنیامون
بازم شکرت نفس دارم
بازم شکرت هنوز هستم
هنوزم دوستت دارم
اگر داغون و پر بستم
ـــــــــــــــــــــــــــ♥️ℒℴνℯ♥️ــــــــــــــــــــــ
@sherziba110