صبحی دگر رسید و منم با هزار امید
بیدار میشوم که تو را جستجو کنم...
#مجتبیخوشزبان...🕊🔖
•••┈✾~😁~✾┈•••
پیراهن تو بر تن این شعر گشاد است
در وصف تنت شاعر ناکام زیاد است
در حسرت فتحت قلم شاعر و نقاش
زیبایی تو کار به دست همه داده ست
*شاید قلم فرشچیان معجزه ای کرد
«بازار هنر» چند صباحی ست کساد است
جز خنده سزاوار برای دهنت نیست
نقاشی رنگ لبت این قدر که شاد است
یک کار فقط روسری ات دارد و آن هم
بر هم زدن دائم آرامش باد است..
من شاعرم و در پی مضمون جدیدم
هر کار کنی پشت سرت حرف زیاد است
#محمد_حسین_ملکیان
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
باید برای از تو سرودن وضو گرفت
باید وضو که هیچ! کمی آبرو گرفت
باید به دور هر چه سیاه است خط کشید
باید به عشق حیدر کرار خو گرفت
باید برای عرض ارادت به ساحتش
از هر چه غیر حضرت مولاست رو گرفت
دنیا پر از حکایتِ انبوه حیلههاست
باید فقط ز دست علی جان سبو گرفت
ذکر علی عبادت خاصان عالم است
باید مدد برای سرودن از «او» گرفت
یا علی مدد
#آقا_علی_بن_ابیطالب_علیه_السلام
#محسن_علیخانی
#غدیریام
بقول فاضل نظری
﴿هَر چَند که هَرگز نَرسیدم به وِصالَت
عُمری که حَرام تو شُد ای عِشق، حَلالت﴾
#فاضل_نظری
💫🌺💞
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
با دست بلورین تو پنجه نتوان کرد
رفتیم دعا گفته و دشنام شنیده
━━━━💠🌸💠━━━━
#سعدی
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
مکن ز عرصه شکایت که در طریق ادب
به راحتی نرسید آن که زحمتی نکشید
━━━━💠🌸💠━━━━
#حافظ
از مروه و از سعی و صفا می آیم
کی فانیم از ملک بقا می آیم
سرشار ز عطر ملکوتی طواف
از رمی و منا و از حرا می آیم
محمدعلی ساکی
فراموش میکنند که فراموشت کردهاند
تو هم فراموش کن که
فراموش شدهای.. :)
#معصومه_صابر
#تلنگر
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
مگر هر قطره گوهر می شناسد
مگر هر بنده حیدر می شناسد
بپرس از مصطفی مدح علی را
برادر را برادر می شناسد
#محمد_حسین_رحیمیان
#شعر_شیعه
چو نگین پادشاهی که نشسته بر رکابش
به دلم محبّتِ تو چقَدَر به جا نشسته
#عاصی_خراسانی
قفسقفس بودم ناگزیر بودن را
نفسنفس پیمودم کویر بودن را
هوا هوای تو بود و به راه افتادم
مگر نفس بکشم در مسیر بودن را
بگو کجای تو را شعر، شاه بیت کند؟
شکوه چشم تو را یا امیر بودن را؟
به چشم تو نتوان خیره شد در آیینه!
که میتوان در آن دید شیر بودن را
میان جنگل مویت شبی زدم چادر
که حس کنم نفسی، دلپذیر بودن را
ورق زدم شبِ اندیشهٔ تو را با «او»
ندیدم از تو به جز مستجیر بودن را
چگونه در خودت ای بیکرانه جا دادی
چنین به معرکهها بینظیر بودن را؟
اسیر دست تو شد دشمنی پر از دشنام
اسیر بود و نفهمید اسیر بودن را
فلک به دست علی بود و غیر ذات جلی-
کسی نمیدید این دستگیر بودن را
نداشت او سر سفره به غیر نان و نمک
نکرد تجربه یکبار سیر بودن را
کسی به جز تو نخوابید در دل بستر
تویی که معنا کردی دلیر بودن را
خدا به نام تو زد هرچه اسم اعظم داشت -
هزار مرتبه جوشنْ کبیر بودن را
حسین مثل تو از بوریا به عرش رسید
تو خوب میفهمی بر حصیر بودن را
خدا کند بزنم بوسهای به پایت... آخ
که خوب درک کنم حالِ تیر بودن را
خدا کند که نظر کردهٔ علی باشم
خدا کند که بفهمم #غدیر بودن را
عصای معجزهاش را بلند کرد نبی
که دست او بنویسد وزیر بودن را
گذشت از ذهنم: «یا علی بده صلهای!»
چقدر با تو بگویم فقیر بودن را؟
به خواب رفتم و دیدم صدای زهرا را
به خواب رفتم و دیدم حریر بودن را
نگاه کرد و به من داد برگهٔ سبزی
صفای باطن و روشن ضمیر بودن را
#محمد_عابدی
بسم الله الرحمن الرحیم
چارچیز دیگر ای نیکو سرشت
هست از جمله خلایق نیک زشت
زان چهار اول حسد کینی بود
زان گذشتی عجب و خود بینی بود
خشم خود دیگر فروناخوردنست
خصلت چارم بخیلی کردنست
ای پسر کم گرد گرد این خصال
از برای زانکه زشتست این فعال
غل و غش بگذار چون زر پاک شود
پیش از آن که خاک گردی خاک شو
حرص بگذار و قناعت پیشه کن
آخر از مردن یکی اندیشه کن
#عطار نیشابوری
بسم الله الرحمن الرحیم
عمر مردم را بکاهد پنج چیز
یاددارش چون شنیدی ای عزیز
شد یکی زان پنج در پیری نیاز
پس غریبی وانگهی رنج دراز
هر که او بر مرده اندازد نظر
عمر او بیشک بکاهد ای پسر
پنجم آمد ترس و بیم از دشمنان
عمر را اینها همی دارد زیان
هر که او از دشمنان ترسان بود
کار او هر لحظه دیگرسان بود
از خداترس و مترس از دشمنان
کز همه دارد خدایت در امان
#عطار نیشابوری
🇮🇷
ما درس سحر در ره میخانه نهادیم
محصول دعا در ره جانانه نهادیم
در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش
این داغ که ما بر دل دیوانه نهادیم
سلطان ازل گنج غم عشق به ما داد
تا روی در این منزل ویرانه نهادیم
در دل ندهم ره پس از این مهر بتان را
مهر لب او بر در این خانه نهادیم
در خرقه از این بیش منافق نتوان بود
بنیاد از این شیوه رندانه نهادیم
چون میرود این کشتی سرگشته که آخر
جان در سر آن گوهر یک دانه نهادیم
المنة لله که چو ما بیدل و دین بود
آن را که لقب عاقل و فرزانه نهادیم
قانع به خیالی ز تو بودیم چو حافظ
یا رب چه گداهمت و بیگانه نهادیم
#حافظ شیرازی 🌺
🇮🇷
ﺑﺮﺧﯿﺰ ﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺗﺎ ﺷﺮﺍﺑﯽ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ
ﺯﺍﻥ ﭘﯿﺶ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺯﻣﺎﻧﻪ ﺗﺎﺑﯽ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ
ﮐﺎﯾﻦ ﭼﺮﺥ ﺳﺘﯿﺰﻩ ﺭﻭﯼ ﻧﺎﮔﻪ ﺭﻭﺯﯼ
ﭼﻨﺪﺍﻥ ﻧﺪﻫﺪ ﺯﻣﺎﻥ ﮐﻪ ﺁﺑﯽ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ
#حکیم عمر خیام 🌺
🇮🇷
گر می نخوری طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله و دستان را
تو غره بدان مشو که می مینخوری
صد لقمه خوری که می غلام است آن
#حکیم عمر خیام🌺
🇮🇷
در دایرهای که آمد و رفتن ماست
او را نه بدایت نه نهایت پیداست
کس مینزند دمی در این معنی راست
کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست
#حکیم عمر خیام🌺
🇮🇷
دریاب که از روح جدا خواهی رفت
در پردۀ اسرار فنا خواهی رفت
می نوش ندانی از کجا آمدهای
خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت
#حکیم عمر خیام🌺