eitaa logo
🇮🇷🦋 شعـر زیبـا 🦋🇮🇷
3هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
[ لـیـنـک ڪـانـال ] http://eitaa.com/joinchat/291176566C5b2b957abf [ مدیر اصلی کانال @Hasibaa6 ]
مشاهده در ایتا
دانلود
تو را می‌خواهم ای دیرینه دلخواه که با ناز گل رؤیا شکفتی به هر زیبا که دل بستم تو بودی که خود را در رخ او می نهفتی ... @sherziba110 🌹🌹🌹
من و تو که بمیریم معلوم نیست سرنوشت زمین چه خواهد شد من و تو که بمیریم کتاب‌های منتظر شعر خالی از اسم خواهد ماند من و تو که بمیریم معلوم نیست جراحت سالیان غرقه در اشک را چه کسی به ساکتی سنگ تحمل خواهد کرد من و تو دریغا! امروز جمعیت خاطر شعریم اگر که بمیریم کتاب‌های منتظر چاپ خالی از اسم خواهند ماند. @sherziba110 🌹🌹🌹
شکلم را گذاشتم کنار همین‌طور مغزم را هرچیز را که از خودم در من بود ریختم بیرون به آینه نگاه کردم چیزی را دیدم که نه اسمی داشت نه گذشته‌ای وقتی نگاه می‌کند فکر نمی‌کند این‌گونه می‌شناسد مادرش را کودک @sherziba110 🌹🌹🌹
نبودی نوشتم‌ات به وجود آمدی علاقه‌مند به تو شدم غیب‌ات زد گفتم چیزی بنویسم از دلتنگی‌هایم. @sherziba110 🌹🌹🌹
زندگی، حالِ خوش آینه است گر تو در آینه مهمان باشی یا برقصی به سر پنجه‌ی ناز رونق و گرمی ایوان باشی زندگی، لحظه‌ی سرشار خداست گر تو در صدرِ شبستان باشی بنشینی به نظر بازی و چند سوگُلِ حلقه‌ی خوبان باشی زندگی، حادثه‌ای ناچیز است گر تو از تیره‌ی طوفان باشی یا برقصی چو نسیمی به سحر تشنه‌گان را، همه باران باشی زندگی، شهد خوش دیدار است گر تو در زاویه پنهان باشی کس نداند که تویی دلبر من جان من را همه جانان باشی زندگی، خواندن شعری زیباست گر تو منظور غزل خوان باشی یا که جامی است پر از باده‌ی ناب گر تو ساقی به میستان باشی زندگی، رفتن راهی است به شوق گر تو سر منزلِ پایان باشی این مسافر، برَوَد با سر و جان گر تو سایه به بیابان باشی. (مسافر) @sherziba110 🌹🌹🌹
همه‌ی شهر فهمیدند، --دلتنگم! تو چرا،،، خودت را به "کوچه‌ی علی‌چپ" زده‌ای؟! @sherziba110 🌹🌹🌹
حالا آن‌قدر بزرگ شده‌ام که ببینم سر از ابرها درآورده‌ام شناورم روی آسمان مثل تخته پاره‌ای که باد کرده از تنهایی خود آمده بالا به امید این که فراموش کند مرگش را فکر می‌کنم اتاقم تابوتی است روی دوش چند نفر آدم گنده که با انداختن سنگی در آب به وجود می‌آیند مانند دایره‌های هم‌ مرکز بزرگ می‌شوند در ذهنم تا جایی که کله‌هایشان را در ابرها می‌بینم وقتی که متراکم می‌شوند سرد همچون سنگی سقوط می‌کنند در ذهنم روی یک نقطه که مرکز است مرکز همه چیز @sherziba110 🌹🌹🌹
بی‌خبر از مخزن اسرار جود می‌کنیم بر هر کلوخی ما سجود ساجدانیم سست عقل بی‌بصیر می‌سراییم قصه‌های عهد پیر بر سر گور تهی شیون کنیم آب را بیهوده در هاون کنیم تا به حکم آییم در کار جهان بر دغل‌کاری شویم خود پاسبان دین و آیین را بساط نان کنیم آخر و فردای خود ویران کنیم تا که چرخد در بر این لولای کور بسته‌ایم بر خویشتن روزن ز نور باید این دیوار کج ویران کنیم رخنه در اندیشه‌ی دیوان کنیم نو بسازیم خانه از پندار پاک تا بروید بر تنِ برهان ستاک‌. (مسافر) @sherziba110 🌹🌹🌹
در روحِ بیدارم-- «فرخی یزدی»‌ست آشوبگر، که --شاعرم می‌کند! @sherziba110 🌹🌹🌹
من وتو نسبتمان چیست؟ نگاردل هم بیقرار هم و یک عمر قرار دل هم هر دو بودیم دچار غم و بیداد زمان و خدا خواست که باشیم دچاردل هم نسبتی نیست میان من وتوجزخود عشق عشق باعث شده باشیم خمار دل هم خواستیم هردوکه باشیم وخداخواست شدیم وقت پاییز و خزان باغ و بهار دل هم دردلت عشق و وفا،در دل من عشق و وفا این چنین شد که شدیم آینه دار دل هم تو مرا داری و من نیز تو را دارم و بس هر دو هستیم یقین دار و ندار دل هم عهد کردیم که تا لحظه ی جان دادنمان مرد و مردانه بمانیم کنار دل هم .. @sherziba110 ‌🌹🌹🌹
آنی که ز جانم آرزوی تو نرفت از دل هوس روی نکوی تو نرفت از کوی تو هر که رفت دل را بگذاشت کس با دل خویشتن ز کوی تو نرفت @sherziba110 🌹🌹🌹
سایه تو ام بهر کجا روی سر نهاده ام به زیر پای تو چون تو در جهان نجسته ام هنوز تا که برگزینمش به جای تو شادی و غم منی به حیرتم خواهم از تو ... در تو آورم پناه @sherziba110 🌹🌹🌹