رفتن تو را باور دارم؛
امادنبودنت را،،،
هرگز،
هرگز!
#عباس_گودرزی(مسافر)
@sherziba110
🌹🌹🌹
زندگی،
درک همین اکنون است
بعد از آن نیست مگر در رویا
صبح فردا برآید به گمان
نیست اما به یقینی پیدا.
#عباس_گودرزی(مسافر)
@sherziba110
🌹🌹🌹
من در انتظار نیستم،
به رهگذری میاندیشم
که هیچگاه
از کوچهی تنهایی من
-گذر نکرد.
#عباس_گودرزی(مسافر)
@sherziba110
🌹🌹🌹
هزار سال که گذشت،
پارهای از روحم بر باد رفت،
و من اکنون،
قبای هزار پارهی قرنی سیاه را
با زخمهای همیشه ماندگار
بر دوش میکشم.
و در پایانی بیهوده
در سنگلاخ خونین این سرزمین
آرزوهای بر باد رفتهی قبیلهای را
سوگوارم،
که در این قرن بیحاصل
آهسته آهسته
در خاکستر خود
مدفون گشته است.
#عباس_گودرزی(مسافر)
@sherziba110
🌹🌹🌹
با قطاری میرفتم
که به هیچ جا نمیرفت!
و حالا
همهی ایستگاههای متروک
مرا به خاطر دارند.
#عباس_گودرزی(مسافر)
@sherziba110
🌹🌹🌹
و دلهرهِ کلمات زیرِ پوستِ شب
و گریهِ حروف در گهوارهِ سکوت
و رقصِ تلخِ رنج در محراب تنهایی
و بغضهای شکسته در شعلههای تب
و حالا، سقوطی دیگر در دامان اضطرار
و حالا، رنجِ عبور از سرابهای موهوم
و حالا، آغاز قرنی دیگر در دهلیزِ سردِ تورم
و حالا، طپش تردید در حلقوم تنگ انتظار
انتظارِ رویش درد در فصول زهرآلود
انتظارِ بلوغِ شقاوت در صراحتِ زمان
انتظارِ غروب آرزو در افقی بیفردا
انتظارِ سقوطِ رویا در خوابی مرگ آلود
باید، دستهای نیاز، زیر نور مهتاب
باید، دانههای مهر، در انتظار رویش
باید، امید در طپش دلهای بیقرار
باید، حضور معجزه در لحظههای ناب.
#عباس_گودرزی(مسافر)
@sherziba110
🌹🌹🌹
زندگی، حالِ خوش آینه است
گر تو در آینه مهمان باشی
یا برقصی به سر پنجهی ناز
رونق و گرمی ایوان باشی
زندگی، لحظهی سرشار خداست
گر تو در صدرِ شبستان باشی
بنشینی به نظر بازی و چند
سوگُلِ حلقهی خوبان باشی
زندگی، حادثهای ناچیز است
گر تو از تیرهی طوفان باشی
یا برقصی چو نسیمی به سحر
تشنهگان را، همه باران باشی
زندگی، شهد خوش دیدار است
گر تو در زاویه پنهان باشی
کس نداند که تویی دلبر من
جان من را همه جانان باشی
زندگی، خواندن شعری زیباست
گر تو منظور غزل خوان باشی
یا که جامی است پر از بادهی ناب
گر تو ساقی به میستان باشی
زندگی، رفتن راهی است به شوق
گر تو سر منزلِ پایان باشی
این مسافر، برَوَد با سر و جان
گر تو سایه به بیابان باشی.
#عباس_گودرزی(مسافر)
@sherziba110
🌹🌹🌹
بیخبر از مخزن اسرار جود
میکنیم بر هر کلوخی ما سجود
ساجدانیم سست عقل بیبصیر
میسراییم قصههای عهد پیر
بر سر گور تهی شیون کنیم
آب را بیهوده در هاون کنیم
تا به حکم آییم در کار جهان
بر دغلکاری شویم خود پاسبان
دین و آیین را بساط نان کنیم
آخر و فردای خود ویران کنیم
تا که چرخد در بر این لولای کور
بستهایم بر خویشتن روزن ز نور
باید این دیوار کج ویران کنیم
رخنه در اندیشهی دیوان کنیم
نو بسازیم خانه از پندار پاک
تا بروید بر تنِ برهان ستاک.
#عباس_گودرزی(مسافر)
@sherziba110
🌹🌹🌹
من از تاریخ میترسم،
من از جغرافیا میترسم،
من از بودن در امتدادِ ترس میترسم،
بیرون از این تاریخ و جغرافیا،
در جایی ناشناس بمیرانم،
که من از پرواز جمعی کلاغها،
سخت میترسم.
#عباس_گودرزی(مسافر)
@sherziba110
🌹🌹🌹
خدا دوباره مسیحی نصیب دنیا کرد
چقدر خوب جهان را دوباره احیا کرد
ببین که کعبه به ذکر "علی ولی الله"
ز شوق آمدن مرتضی دهن وا کرد
برای امت اسلام کعبه شد قبله
برای کعبه خدا قبلهای مهیا کرد
علیست مرکز هر نقطه، باء بسمالله
کسی که شأن نزولش عجیب غوغا کرد
کمال دین نبی را خدا به نام علی
به دست قدرت خود عاشقانه امضا کرد
به افتخار علی هم خدا نجف را خلق
و این چنین حرم عشق را مطلا کرد
کویر را هم اگر که خدا اراده کند
به ذکر ناد علی میشود که دریا کرد
فقط به عشق علی میتوان که سلمان شد
به حب اوست که باید عقیده پیدا کرد
سعادت دو جهان را مگر که از چه کسی
به غیر ذات علی میشود تمنا کرد؟
#عباس_گودرزی
@sherziba110
🌹🌹🌹
قسم به عاشقی مهرها و آبانها
قسم به پاکی هر قطره اشک بارانها
به جان خاطرههای من و تو و پائیز
به خاطر تو شدم مبتلا به بحرانها
به تیغ چشم تو قلبم چنان ترک خورده است
شبیه جسم ترک خوردهی بیابانها
صدای سمفونی باد و خشخش برگ و
صدای پای تو پیچیده در خیابانها
و عطر وسوسه انگیز خاک نمناک و
من و تو مست و خراب هوای طوفانها
و رنگ زرد درختان نماد عشاق است
و عشق سمبل انسان نمای انسانها
و تازه اول راه است "عشق پائیزی"
همیشه آخر خط نیست خط پایانها.
#شعر #عباس_گودرزی
•┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈•
-𝐉𝗼𝗶𝗻 𝐈𝗻↹
ــــــــــــــــــــــــــ❤ℒℴνℯ❤ــــــــــــــــــــــ
@sherziba110