به دست لفظ به معنا شدن نمی گنجم
سکوت آهم و در صد سخن نمی گنجم
مدام در سفر از خویشتن به خویشتنم
هزار روحم و در یک بدن نمی گنجم
ضمیر مشترکم، آنچنان که « خود » پیداست
که در حصار تو و ما و من نمی گنجم
تن است؛ شیشه و #جان؛ عطر و #عمر؛ شیشهی عطر
چو عمر در قفس جان و تن نمی گنجم
ز شوق با تو یکی بودن آنچنان مستم
که در کنار تو در پیرهن نمی گنجم
به سر هوای تو می پرورم که مثل حباب
اگرچه هیچم، در خویشتن نمی گنجم
#فاضل_نظری
#کتاب
#ضمیر_مشترک
@sherziba110
🌹🌹🌹
شمع و پروانه
از صغیر اصفهانی
یافت وصل شمع، چون پروانه از خود درگذشت
درگذر از جان تو هم، جویی اگر جانانه را
مشاعرهی جدید، ص ۵۰۴.
#شمع
#پروانه
#جان
#جانانه
🎀 @sherziba110🎀
💞💞