شعر از بیانِ خاطرهات، آبرو گرفت
چشمِ غزل به نازِ نگاهِ تو، سو گرفت
بازارِ عشق، بی سخنانت کساد بود
گفتی سلام و در نفسی کارِ او گرفت
دارم به سمتِ حوضِ پُر از نور میروم
باید برای از تو سرودن، وضو گرفت
شخصی که دید گوشهای از زلفِ یار را
چشم از جمالِ دلبرِ دنیا فرو گرفت
من دیدهام که حضرتِ احساسهای پاک
از چشمهای هرزه و بیدرد، رو گرفت
آبی که از سرابِ هوس پخش میکنند
در راهِ تنگِ حلق دوید و گلو گرفت
بوی دروغ هم به مشامش نمیرسد
هر عاشقی که با سخنِ راست، خو گرفت
عاشق شوید تا که ببینید عشقِ ناب
از جویبارِ پاکِ خدایی، سبو گرفت.
#حسینعلی_زارعی
@sherziba110
🌹🌹🌹
در بحث و جدل، زیادهگویی نکنید
با همدمِ خویش، تندخویی نکنید
سرد است هوا، برایِ دلگرم شدن
در مصرفِ عشق، صرفهجویی نکنید...
#حسینعلی_زارعی
@sherziba110
🌹🌹🌹
گاهگاهی جملهای زیبا، مشوّق میشود
حرفی از یک رهگذر با دل مطابق میشود
وصفی از داناییات گفتند، مشتاقت شدم
آدم از راهِ شنیدن زود عاشق میشود
فکرِ اینکه گاهگاهی یادِ من هم میکنی
رویِ موجِ غم برایم مثلِ قایق میشود
معذرت میخواهم از مصراعِ قبلی، ای عزیز
لطفِ تو هر لحظه با حالم موافق میشود
خندههایت، آفتابِ صبحِ آرامش شدند
چون که از مِهرِ صدایت، خانه مشرق میشود
از سخنهایِ قشنگت باز هم حرفی بزن
تکتکِ هر واژهات عمرِ دقایق میشود
نورِ مِهرت از گُلِ خورشید هم خورشیدتر
خوش به حالِ ذرّهای که باز لایق میشود
یادِ خود را تا همیشه از دل و جانم نگیر
چون که قلبم با حضورت قلبِ سابق میشود.
#حسینعلی_زارعی
@sherziba110
🌹🌹🌹
آنها که در کرامت و اخلاص سرورند
قلبِ سیاه و لکزده را نیز میخرند
اصلاً به فکرِ رفتن و رنجِ سفر نباش
ما را به میهمانیِ آن عشق میبرند.
#حسینعلی_زارعی
@sherziba110
🌹🌹🌹
آمدی آرامشم را ناگهان بر هم زدی
خاطرِ جمعِ مرا بر مضربی مبهم زدی
گوشهای مشغول بودم با کتاب و درسِ خود
آمدی ترتیب و نظمِ جزوه را بر هم زدی
عقلِ من میخواست تا رازِ دلم را بشنود
دستِ رد بر سینهٔ تاریکِ نامحرم زدی
دخترِ شعرم که فرزندِ غزل نامی نداشت
آمدی و یک مثال از حضرتِ مریم زدی
کوههایِ قلبِ من در اختیارِ عقل بود
آمدی در ارتفاعاتِ دلم پرچم زدی
ذِهنِ من در پیلههایِ فکرِ خود آرام بود
آمدی و شعلهای بر جانِ ابریشم زدی
عقلِ خودبین تا که آمد یک بهانه جور کرد
آمدی و حرفِ خود را قاطع و محکم زدی
در بهشتی مختصر حوّای دل آرام بود
آمدی و بیخِ گوشش حرفی از آدم زدی
در سکوتِ خودپرستی سازِ من من میزدم
آمدی با تارِ عشقت سازهای بم زدی
قلبِ هر جا گردِ من پیش از خودت صاحب نداشت
آمدی و نامِ خود را بر درِ قلبم زدی
بدتر از خود را پرستیدن ندیدم حالتی
از تو ممنونم که حالاتِ مرا بر هم زدی.
#حسینعلی_زارعی
••♥️⃝⃔♥️⃝⃔💍•۰
@sherziba110