eitaa logo
🇮🇷🦋 شعـر زیبـا 🦋🇮🇷
3.1هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
[ لـیـنـک ڪـانـال ] http://eitaa.com/joinchat/291176566C5b2b957abf [ مدیر اصلی کانال @Hasibaa6 ]
مشاهده در ایتا
دانلود
درد دل!!!! دیرگاهی گشته ام ساکت، ولی آرام، نه گفته بودم تو دلارامی، درین هنگام، نه بود عمری درد هجران هر کجا همراه من سرزدم میخانه را، دیدم فقط در جام نه زندگی بی عشق، یعنی درد بی درمان، مرا عاشقی زیباست، اما عشق بی فرجام نه دل ز تنهایی به تنگ آید، نمی دانی مگر ترس از مردن ندارد، منتها گمنام، نه ناز چشمانت بود زنجیر، در بندت، شدم دام ها من دیده ام، زیباتر از این دام، نه دل اگر با دل نشیند، عشق غوغا، می‌کند شرط اول دل بود جانا، کلوخی خام، نه دل به تنگ آید گهی، بازم تمنایت، کند، من که مشتاقم تو برگردی، ولی ابرام، نه عشقبازی هم فریبا می‌شود، با همدلی یک طرف حاکم، دلی دیگر، مطیع و، رام نه مرگ عاشق در ملاقاتی پر از، شوریدگی بار فرقت بر دل و، در ساحلی آرام، نه دل به وجد آید، اگر، نجوا کند با همنفس نازنینا، باغ دل بی همنفس، پدرام، نه بی وفا یکبار آیی پیش من هم، قانعم، دل که می‌میرد زهجرانت، ولی، ناکام نه، کرج اردیبهشت نود و نه @sherziba110 🌹🌹🌹
هوالباقی کوچه به کوچه در به در، اینکه پناه نمی شود، مرگ به جرم عاشقی، اینکه گناه نمی شود، از سر شب ز هجر تو، تا دم صبح نخفته ام، شب به سپیده میرسد، اینکه پگاه نمی شود، هر نگهت چه دلربا، این همه زخم به دل چرا تا ته غم برد مرا، اینکه نگاه نمی شود، آتش عشق بی رمق، از سر مهر طلوع کن شعله ی شمع نیمه جان، پرتو ماه نمی شود، قطره به قطره می چکد، باده ی ناب ز لعل تو می بزنم ز ساغرت، عمر تباه نمی شود، سنگدلی و بی وفا، جلوه نمای، ستمگرا، ای بت من ز در، در آ، دل که سیاه نمی شود، دل پر ازدحام تو ، رسم بدی ست مرام تو در گذر از خیال تو، دل پر آه نمی شود، طالب شرب مستمر، باده مدام کند اثر جامه دری و سرخوشی، گاه به گاه نمی شود، ساعل مهر دلبرم، باده بریز به ساغرم می نزند اگر گدا، صاحب جاه نمی شود، ناصح بی خیال من، گفت که دست کشم از او این همه دلسپردگی، نیمه ی راه نمی شود، در پس پرده، پس چرا، هر شب هجر برون بیا، یوسف مصر تا ابد در ته چاه نمی شود، شاه نشین قلب من، منزل عشق بود مها، طعنه زنی و بشکنی، مسند شاه نمی شود، کرج تیر هزارو چهار صد، @sherziba110 🌹🌹🌹
هو العزیز سردار دلها من ز ازل پاک سرشتم یل کرمانیم عاشقم و خادم سلطان خراسانیم رقص کنان بر در میخانه برم جام دل پر شود از مهر خدا ساغر عرفانیم زاهدم و هر نفسم بوی خدا می دهد گرچه نبینی اثر از مُهر به پیشانیم حسرت دیدار رفیقان به دلم ساقیا منتظرم باده ی معراج بنوشانیم شهد شهادت به خمت زل زده بر جام تو ترسم از آن ست ننوشیده بمیرانیم غیرت سقا به تنم صف شکنم شاه دین قطع شود تا که دو دستم قمر الثانیم دشمن غدار چو درماند امانش دهم سیره ی مولای علی خصلت ایرانیم من ز مریدان علی ام یل ایران زمین حد نشناسد به یقین غیرت ایرانیم آتش افتاده به در داغ نهد بر دلم گوشه نشینی ی علی باعث ویرانیم کودک محروم وطن سوز دگر بر دلم نیمه ی شب خون چکد از دیده ی بارانیم در همه احوال بود خنده به لبهای من حیف نداری خبر از گریه ی پنهانیم بر رخ جوینده ی ته مانده چو سیلی زنی بنده ی قدرت شده در گور بلرزانیم ناله ی مظلوم رسد طاق شود طاقتم عدل به دادش نرسد اوج پریشانیم حیدریم وارث بیرق شده‌ام سالها پاک تر از آینه سرباز سلیمانیم کرج دی هزار و چهارصد @sherziba110 🌹🌹🌹
هوالعزیز، عرش اقامتگهم، من ز نه هست آمدم، عشق بود شیوه ام، عاشق و مست آمدم، منزل دل نا کجا، کرد حقیر تا کجا؟ گندم آدم مرا، این همه پست آمدم، من ز ملک برترم، باغ بهشت، منظرم، ساغر می در برم، مست الست آمدم، حیف که فردوس را، داده ز دست رایگان، محبس تن جای دل، عقل پرست آمدم، چون ز ازل سر خوشم، باده ی ناب، سر کشم، گر چه خمارم کنون، جام به دست آمدم، سجده بود دل گشا، ذکر قنوت جان فزا اشک سحر چاره ام، دل چو شکست آمدم، گاه زلیخا شوم، یوسف مصر برده‌ام، بند چو آن برده از، من بگسست آمدم، عاشق شیرین لبی، دل شکنست، بی وفا، داغ غمش بر دلم، چون بنشست آمدم، گنج وفا بوده ام، از همه رنج دیده ام، طاقت دل طاق شد، وز همه رست، آمدم، بار الها ترا، بنده نواز، دیده ام، در به درو، پر خطا، هر چه که هست آمدم، مهر نود و نه، @sherziba110 🌹🌹🌹
در گوشه ی ویرانه ی غم ، در بدری ما را بس از خنده ی مستانه ی تو ، مختصری ما را بس ننوشت نگارنده ی تقدیر به جز نا کا می . از خرمن انبوه نگا هت ، نظری ما را بس درآتش فرقت همه شب تا به سحر میسوزم ، از کوی خیالم توشبی چون گذری ما را بس خو اهم که بنوشم قدحی ، تلخ ترازتلخی غم هر شب چو ز کویت گذرم ، بی خبری ما بس عیشت صنما باد به اغیار دلم ارزانی گر مرغ دلم را ، بر گلزار بری ما را بس از شهر به شهری ببرم محمل رسوایی را در بزم رقیبان نکنی پرده دری ما را بس دل را بدهم ، جان مرا نیز ، اگر بستانی از عشق تو در دفتر و دیوان اثری ، مارا بس می را دگری نوشد و من ، خون جگر می نوشم ، از حضرت عشق ، خون دل و ، چشم تری ما را بس . ای یا ر جفا پیشه چو دانی ز غمت ، می میرم ، با تکیه به تابوب ، قدمی ، همسفری ما را بس اسفند نود و هشت @sherziba110 🌹🌹🌹