بهار میرسد ولی ترانه کم می آورم
برای شعر شور شاعرانه کم می آورم
بهار میرسد ولی اسیر می شوم چرا
نفس میان تنگنای خانه کم می آورم
دوباره سبز میشوی میان دستهای من
تو سبز می شوی و من جوانه کم می آورم
بپبچ دور من بپیچ و از سرم عبور کن
برای قطع کردنت بهانه کم می آورم
به روی شاخه های تازه ی دلم شکوفه کن
پرنده باش اگر چه آشیانه کم می آورم
همیشه دوست دارمت.به سینه میفشارمت
ولی برای گریه تو شانه کم می آورم آورم
و قول میدهم اگر دوباره عاشقم شوی
برای چشمت عشوه زنانه کم می آورم
#معصومه_سادات_اسدیان
ـــــــــــــــــــــــــــ♥️ℒℴνℯ♥️ــــــــــــــــــــــ
@sherziba110
بهار میرسد ولی ترانه کم می آورم
برای شعر شور شاعرانه کم می آورم
بهار میرسد ولی اسیر می شوم چرا
نفس میان تنگنای خانه کم می آورم
دوباره سبز میشوی میان دستهای من
تو سبز می شوی و من جوانه کم می آورم
بپبچ دور من بپیچ و از سرم عبور کن
برای قطع کردنت بهانه کم می آورم
به روی شاخه های تازه ی دلم شکوفه کن
پرنده باش اگر چه آشیانه کم می آورم
همیشه دوست دارمت.به سینه میفشارمت
ولی برای گریه تو شانه کم می آورم آورم
و قول میدهم اگر دوباره عاشقم شوی
برای چشمت عشوه زنانه کم می آورم
#معصومه_سادات_اسدیان
ـــــــــــــــــــــــــــ♥️ℒℴνℯ♥️ــــــــــــــــــــــ
@sherziba110
از خوشه های نفرت و اندوه
تبعید خواهم کرد جانم را
سر می کشم با یاد تو اینبار
ته مانده های استکانم را
کر میکند گوش سکوتم را
موج صدای ضجه ی یک زن
بر شانه دیوار می ریزم
شب گریه های بی امانم را
در آرزوی خواهش پاییز
در حسرت فتح بهارم من
باران نوازش میکند گاهی
نبض پریشان جهانم را
با چتری از عشق تو می رقصم
در زیر بارانی ترین رویا
هی می فشارد دستی از اندوه
هر شب گلوی واژگانم را
باید بگویم دوستت دارم
باید بگویی عاشقم هستی
با شعرهای تازه خواهم گفت
پایان خوب داستانم را
حالا بساط شادی ام جور است
دلشوره را از عشق منها کن
حالا به جای غم بگیر از من
این بیتهای مهربانم را
#معصومه_سادات_اسدیان