در زلف تو آشوب زمن میبینم
بیگانه نبیند آنچه من میبینم
او پیچ و خم و تاب و گره مینگرد
من بخت سیاه خوبشتن میبینم
#ملک_الشعرای_بهار
@sherziba110
🌹🌹🌹
در زلف تو آشوب زمن میبینم
بیگانه نبیند آنچه من میبینم
او پیچ و خم و تاب و گره مینگرد
من بخت سیاه خوبشتن میبینم
#ملک_الشعرای_بهار
@sherziba110
🌹🌹🌹
ای کمان ابرو به عاشق کن ترحم گاه گاهی
ور نه روزی بر جهد از قلب مسکین تیر آهی
#ملک_الشعرای_بهار
@sherziba110
🌹🌹🌹
تو اگر خامی و ما سوخته، توفیر بسی است
شعلهٔ عشق نه گیرندهٔ هر خاروخسی است
هر طبیبی نکند چارهٔ این مردهدلان
که دوای دل ما درکف عیسینفسی است
گر دل سوخته ره برد به جایی نه عجب
سوی حق راهبر موسی عمران، قبسی است
کاروانی است پراکنده و سرگشته ولیک
خاطر گمشدگان شاد به بانگ جرسی است
طفل راگوشهٔ گهواره جهانی است فراخ
همه آفاق بر همت مردان قفسی است
ای توانگر تو به زر شادی و دانا به ضمیر
هر کسی را به جهان گذران ملتمسی است
شهر ما با عسس و محتسب از دزد پر است
ایخوش آن شهر که در باطن هر کس عسسی است
سالها حلقه زدم بر در این خانه «بهار»
بود ظنم به همه عمر که در خانه کسی است
#ملک_الشعرای_بهار
@sherziba110
🌹🌹🌹
قلبمٖ به حدیثی که شنیدی مشکن
عهدم به خطایی که ندیدی مشکن
تیغی که بدو فتح نمودی مفروش
جامی که بدو باده کشیدی مشکن
#ملک_الشعرای_بهار
@sherziba110
🌹🌹🌹
همره نوح نشد، همسر داود نگشت
هر که خدمتگر آهنگر و نجار نشد
#ملک_الشعرای_بهار
@sherziba110
🌹🌹🌹
روزی آیم به سر کوی تو و جان بدهم
تا بگویند که این ، کشته ی آن ماهلقاست
زود باشدکه سراغ من تهمتزده را
از همه شهر بگیری و ندانند کجاست
#ملک_الشعرای_بهار
@sherziba110
🌹🌹🌹
چیزی از ناچیز را "عمر و زمان" کردند نام
زندگی چیزی ز ناچیز است و آن هم هیچ نیست
عمر، در غم خوردن بیهوده ضایع شد "بهار" !
شاد زی ؛ باری که اصلاً شادی و غم هیچ نیست
#ملک_الشعرای_بهار
@sherziba110
🌹🌹🌹
اندوه من این است که
در دفتر شعرم
یک بیت به زیبایی
چشم تو ندارم ...
#ملک_الشعرای_بهار
@sherziba110
🌹🌹🌹
دل سوی مهر میکشد و مهر سوی دل
جایی که مهر نیست مکن جستجوی دل
دل گوشتپارهای که بجنبد به سینه نیست
منگر چنین ز چشم حقارت به سوی دل
بحث بهشت و دوزخ و آشوب کفر و دین
چون بنگرند نیست مگر گفتگوی دل
افلاک را به لرزه فکندی بهر نفس
گر آمدی ز پرده برون هایهوی دل
ما را نوید افسر شاهی مده که ما
در کنج انزوا نبریم آبروی دل
الا که آرزوی دلی را برآوریم
ما را نبود و نیست دگر آرزوی دل
دشنام تلخ و روی ترش دلنشینترست
ما را ز خندهای که نباشد ز روی دل
دیدی چگونه جام سراپای خنده شد
آندم که شیشه قهقهه کرد از گلوی دل
بر لوح دل رموز محبت نوشتهاند
ما خواندهایم و کرده ز بر پشت و روی دل
واقف شود ز معنی دل هرکه چون «بهار»
بگذاشت جان و جاه و جوانی به روی دل
#ملک_الشعرای_بهار
@sherziba110
🌹🌹🌹
نیست کسی را نظر به حال کس امروز
وای به مرغی که ماند در قفس امروز
گر دهدت دست خیز و چارهٔ خودکن
داد مجو زان که نیست دادرس امروز
آن که به پیمان و عهد او شدم از راه
نیست بجزکشتن منش هوس امروز
وان که دو صد ادعا به عشق فزون داشت
بین که چه آهسته می کشد نفس امروز
همتی ای دل که پس نمانی از اغیار
پیش نیفتدکسی که ماند پس امروز
خانه خداگو به فکر خانهٔ خود باش
زان که یکی گشته دزد با عسس امروز
ملت جاهل مکن مجادله با بخت
فروبزرگی به دانش است وبس امروز
خود غم خود می خور ای بهارکه هرگز
کس نکند فکری از برای کس امروز
#ملک_الشعرای_بهار
@sherziba110
🌹🌹🌹
نیست کسی را نظر به حال کس امروز
وای به مرغی که ماند در قفس امروز
گر دهدت دست خیز و چارهٔ خودکن
داد مجو زان که نیست دادرس امروز
آن که به پیمان و عهد او شدم از راه
نیست بجزکشتن منش هوس امروز
وان که دو صد ادعا به عشق فزون داشت
بین که چه آهسته می کشد نفس امروز
همتی ای دل که پس نمانی از اغیار
پیش نیفتدکسی که ماند پس امروز
خانه خداگو به فکر خانهٔ خود باش
زان که یکی گشته دزد با عسس امروز
ملت جاهل مکن مجادله با بخت
فروبزرگی به دانش است وبس امروز
خود غم خود می خور ای بهارکه هرگز
کس نکند فکری از برای کس امروز
#ملک_الشعرای_بهار
@sherziba110
🌹🌹🌹
دلم ببردی و گویی که جان بیار ای دوست
به حیرتم که تو از جان من چه میخواهی؟
دوباره آمدی ای سیل غــم، نمیدانم
دگر ز کلبهٔ ویران من چه میخــواهی؟
#ملک_الشعرای_بهار
@sherziba110
🌹🌹🌹
سیل خون آلود اَشکم بیخبر گیرد تو را
خون مردم، آخر ای بیدادگر، گیرد تو را
ای شِکر لب، آب چشمم نیک دریابد تو را
وی قَصَب پوش آتش دل زود درگیرد تو را
ور گُریزی زین دو طوفان چون پَری برآسمان
بَر فَراز آسمان آه سحر گیرد تو را
با خبرکردم تو را خون ضعیفان را مَریز
زان که خون بیگناهان بی خبر گیرد تو را
نِفرت مردم به مانند سگِ دَرّنده است
گر تو از پیشَش گُریزی زودتر گیرد تو را
کن حذر زان دم که دست عاشق دلمردهای
همچو قاتل در میان رهگذر گیرد تو را
ای خَدَنگ غمزهٔ جانان ز تنهایی مَنال
مرغ دل چون جوجه زیر بال و پر گیرد تو را
خاک زیر و رو ندارد پیش عزم عاشقان
هر کجا باشد بهار آخر به بر گیرد تو را
#ملک_الشعرای_بهار
@sherziba110
🌹🌹🌹
تا به کنج لبت آن خال سیهرنگ افتاد
نافه را صدگره از خون به دل تنگ افتاد
آن نه خط است برآن عارض پرنقش و نگار
رنگ محویست که در دفتر ارژنگ افتاد
سیب از آسیبجهانرست که همرنگ تو شد
گشت نارنج ز غم زردکه نارنگ افتاد
دررهت چشم من از هفته به هفتادکشید
در پیات کار من ازگام به فرسنگ افتاد
نرگس از چشم تو چون برد حسد، کور آمد
سرو با قد تو چون خاست بپا، لنگ افتاد
از دل گمشدهٔ خوبش فرو بستم چشم
تا مرا دامنت ای گمشده در چنگ افتاد
دانم اندر دل سخت تو نکرده است اثر
نالهٔ من که ازو خون به دل تنگ افتاد
کرد چون همره چنگ این غزل آهنگ، بهار
چنگ دردل زد و با چنگ هم آهنگ افتاد
#ملک_الشعرای_بهار
@sherziba110
🌹🌹🌹
نصیحتی است اگر بشنوی زیان نکنی
که اعتماد بر اوضاع این جهان نکنی
از این و آن نکشی هیچ در جهان آزار
اگر تو نیت آزار این و آن نکنی
زصد رفیق یکی مهربان فتد، هشدار
که ترک صحبت یاران مهربان نکنی
بود رفیق کهن چون می کهن،زنهار
که از رفیق و می تازه سر گران نکنی
#ملك_الشعرای_بهار
@sherziba110
🌹🌹🌹
دلم ببردی و گویی که جان بیار ای دوست
به حیرتم که تو از جان من چه میخواهی؟
دوباره آمدی ای سیل غــم، نمیدانم
دگر ز کلبهٔ ویران من چه میخــواهی؟
#ملک_الشعرای_بهار
@sherziba110
🌹🌹🌹
نه هرکه درد دیار و غم وطن دارد
به راستی خیر از درد و داغ من دارد
ز روزگار خرابم کسی شود آگاه
که خار در جگر و قفل بر دهن دارد
بهحقشامغریبان نگاهدار ای زلف
دل مراکه پریشانی از وطن دارد
#ملک_الشعرای_بهار
@sherziba110
🌹🌹🌹
شعر دانی چیست؟ مرواریدی از دریای عقل
شاعر آن افسونگری کاین طُرفهمروارید سُفت
صنعتو سَجعو قَوافی هست نظم و نیست شعر
ای بسا ناظم که حرفش نیست الّا حرف مفت!
شعر آن باشد که خیزد از دل و جوشد ز لب
باز در دلها نشیند هرکجا گوشی شنُفت
ای بسا شاعر که او در عمر خود نظمی نساخت
ای بسا ناظم که او در عمر خود شعری نگفت...
#ملک_الشعرای_بهار
@sherziba110
🌹🌹🌹
شعر دانی چیست؟ مرواریدی از دریای عقل
شاعر آن افسونگری کاین طُرفهمروارید سُفت
صنعتو سَجعو قَوافی هست نظم و نیست شعر
ای بسا ناظم که حرفش نیست الّا حرف مفت!
شعر آن باشد که خیزد از دل و جوشد ز لب
باز در دلها نشیند هرکجا گوشی شنُفت
ای بسا شاعر که او در عمر خود نظمی نساخت
ای بسا ناظم که او در عمر خود شعری نگفت...
#ملک_الشعرای_بهار
@sherziba110
🌹🌹🌹