⛥
شده صدها گُلِ خون تعبیه در پیرهنم
آنقدر سرخ، خدا هم نشناسد که منم
جای زخم تو که با چشم کشیدیم، هنوز
مانده آنطور ، که میسوزد از آنها بدنم
باید از زاویهی هندسه بیرون بروم
تا که بیشکل بپیچند مرا در کفنم
نرسد دست تو بر دامن جمعییت ما
چون فلسطین نشود سطحِ خرابیی تنم
میزند دست به تاریخ وطن، بیوطنی
آه از این دست که افتاده به جان وطنم
گرچه نانی نخورَد شاعر از این شعر، ولی
چشمم آبی نخورد- آب بنوشد دهنم
هر کسی رد بشود سایه طلب میکندم
آمدم چتر شوم طعنه به سایه بزنم
چشمها بر من و تو فرصت پرواز نداد
چونکه من مثل تو ای خاک سیه پوش زنم!
#مهوش_قياسی_نیک✍🏻
────┅────
ـــــــــــــــــــــــــــ♥️ℒℴνℯ♥️ــــــــــــــــــــــ
@sherziba110