eitaa logo
🇮🇷🦋 شعـر زیبـا 🦋🇮🇷
3.1هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
[ لـیـنـک ڪـانـال ] http://eitaa.com/joinchat/291176566C5b2b957abf [ مدیر اصلی کانال @Hasibaa6 ]
مشاهده در ایتا
دانلود
(اللهم عجل لولیك الفرج) ستاره باز به دامان شب دويد، بيا سرشک شوق ز چشمان شب چکيد بيا فروغ نقره‌‏ای مه به گرد خيمهٔ شب کشيد هاله ‏ای از پرتو اميد، بيا نيامدی که شفق دامنی پر از خون داشت کنون که دست فلق جيب شب دريد، بيا ستاره، چشم به راه تو ماند تا دم صبح سحر دميد و شد از ديده ناپديد، بيا عروس چرخ، حرير فروغ خود برچيد افق دوباره بساط سپيده چيد، بيا بيا که قافله‏ ی شب ازين ديار گذشت سپيده سر زد و مهر از افق دميد، بيا نيامدی که دل من حديث شب میگفت کنون که قصه به پايان خود رسيد، بيا بيا که گوش دل من به کوچه کوچهٔ شوق صدای پای تو را بارها شنيد، بيا بيا که سير غزالان دشت خاطره‌‏ها هزار شور غزل، در من آفريد، بيا بيا بيا، که دل بيقرار (پروانه) به شوق روی تو از ديده سر کشيد، بيا استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه) @sherziba110 🌹🌹🌹
💠سروده ای از مرجع عالیقدر مرحوم آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (قدس سره) 🔹با عنوان "غم هجر" دلم ز هجر تو ای یار خوب رو، خون است نپرسی از من مسکین که حال تو، چون است شبم ز هجر تو روز است و روز همچون شام ز دوریت غم و دردم هماره افزون است بیا به کلبه بیمار خویش از سر مهر که از فراق تو حالش بسی دگرگون است به من ببین که ز هجران روی دلجویت ز چشمم اشک روان همچو شطّ جیحون است ایا امین خدا ای که زیر رایت تو مسیح و آدم و نوح و کلیم و هارون است طفیل هستی تو جن و انس و حور و ملک سپهر و مهر و مه و کوه و دشت و هامون است خوشا به دور تو و عصر و عهد و دولت تو که حکم، حکم خداوند و عدل و قانون است @sherziba110 🌹🌹🌹
باغ نرگس صبح سحر که پر نگشوده است، آفتاب می‌آیی و سمند تو را، عشق در رکاب روشن به توست چشمم و در پیشوازِ تو کوچک‌ترین ستارهٔ چشمانم آفتاب بِشکُف که چتر باز کنی بر سرِ جهان ای باغ نرگس! ای همه چون غنچه در نقاب ای چشمهٔ زلال که با آرزوی تو از صد سراب رد شده‌ام در هوای آب ساقی! خمار می‌کُشدم گر نیاوری از آن میِ هزار و دوصد ساله‌ام شراب با کاهلی به پردهٔ پندار مانده‌اند ناباوران وصل تو، جمعی ز شیخ و شاب بیدار اگر به مُژدهٔ وصلت نمی‌شوند با بیم تیغ تیز برانگیزشان ز خواب آری وجودِ حاضر و غائب شنیده‌ام ای آن‌که غیبت تو پُر است از حضور ناب با شوق وصل، دست ز عالم فشانده‌ایم جز تو به شوق ما چه کسی می‌دهد جواب؟ مرحوم @sherziba110 🌹🌹🌹
. بی‌تاب‌تر از همیشه، باران شده‌ام دلتنگ‌تر از کوچه‌ی آبان شده‌ام پاییزم و چون برگ خزان در بادم برگرد ببین چگونه ویران شده‌ام @sherziba110 🌹🌹🌹
می رسد پایان زمانی روزگار انتظار می‌شود آرام روزی سینه های بی قرار می رود سختی سرمای زمستان ، می شود... با قدوم حضرت صاحب زمان(عج) فصل بهار @sherziba110 🌹🌹🌹
صلی الله علیک یا صاحب الزمان(عج) عاقبت طلعتِ خورشیدْ عیان خواهد شد روشن از نور رُخش کُلِ جهان خواهد شد او بهاریست که می‌آید و با آمدنش عالم آسوده از اندوهِ خزان خواهد شد او که می‌آید و از شور نفس هاش، ز شوق اشک از دیده عشاق روان خواهد شد بشکفد چون گل لبخند به روی لب او غُصه از قصه‌ی تاریخ نهان خواهد شد تیغ بُران بِکشد بر همه‌ی اهل ستم بر همه مردم درمانده اَمان خواهد شد جای هر زخم زبانی که به عشاق زدند «مهدی آمد» همه جا وردِ زبان خواهد شد اهل عالم همگی گوش به فرمان بشوند هرچه فرمان امام است، همان خواهد شد او که هستند همه منتظر آمدنش روزی آخر نفسش مشک‌فشان خواهد شد می‌شود تازه از او باز در این پهنهْ حیات «عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد» @sherziba110 🌹🌹🌹
🌷 در فصل بهاریم و سراپا زردیم ما در تَبِ او سوخته اما سردیم ای محور گردش شب و روز، بیا ما بی‌تو به‌دور خودمان می‌گردیم @sherziba110 🌹🌹🌹
زمان آمدنت کوچه‌باغ‌ها خنک‌اند هوای خانه ملایم، اتاق‌ها خنک‌اند و کوچه‌های چراغان‌شده در این فکرند چه حکمتی‌است که با این چراغ‌ها خنک‌اند نسیم، رد شده از آفتاب و ایوان‌ها فقط به خاطر این اتفاق‌ها خنک‌اند در این زمانه که بس داغ‌ها جگرسوزند در آن دلی که شمائید، داغ‌ها خنک‌اند به جمکران نگاهت، هوا کمی گرم است ولی به محض ظهورت رواق‌ها خنک‌اند @sherziba110 🌹🌹🌹
یک روز به این دیار بر می‌گردد با لشکر بی‌شمار بر می‌گردد فریادرس و منتقم خون خدا با غرّش ذوالفقار بر می‌گردد! @sherziba110 🌹🌹🌹
من پس از عزت و حرمت شدم ار خار کسي کار دل بود که با دل نفتد کار کسي دين و دنيا و دل و جان همه دادم چه کنم واي بر حال کسي کوست گرفتار کسي نااميد است ز درمان دو بيمار طبيب چشم بيمار کسي و دل بيمار کسي آخر کار فروشند به هيچش اين است سود آن کس که به جان است خريدار کسي هاتف اين پند ز من بشنو و تا بتواني بکش آزار کسان و مکن آزار کسي @sherziba110 🌹🌹🌹
شعر دانی چیست؟ مرواریدی از دریای عقل شاعر آن افسونگری کاین طُرفه‌مروارید سُفت صنعت‌و سَجع‌و قَوافی هست نظم و نیست شعر ای بسا ناظم که حرفش نیست الّا حرف مفت! شعر آن باشد که خیزد از دل و جوشد ز لب باز در دل‌ها نشیند هرکجا گوشی شنُفت ای بسا شاعر که او در عمر خود نظمی نساخت ای بسا ناظم که او در عمر خود شعری نگفت... @sherziba110 🌹🌹🌹
آدمت نیستم آن‌گونه که حوّا باشی ساحلت نیستم آنقدر که دریا باشی آدمت نیستم آری، به بهشتم بفروش قسمت این بود در این باغچه تنها باشی مرغ باغ ملکوتی، بپر از شاخه و خاک تا به کِی چشم به راهم به تماشا باشی؟ مردِ این حادثه من نیستم، از من بگذر! در من آنقدر جنون نیست که صحرا باشی دلم آزرده‌تر از آنکه ز من دل ببری روح من مرده‌تر از آنکه مسیحا باشی شاعری نیستم آن‌گونه که مدحت گویم گرچه مضمون غزل باشی و رؤیا باشی باز می‌گویم... می‌خندد و می‌گوید باز خوب می‌دانم، می‌خواهم امّا باشی! @sherziba110 🌹🌹🌹