نفسی گاه ولی از سر بی حوصلگی
می کشم آه ولی از سر بی حوصلگی
مثل شب های دگر باز به هم خیره شدند
برکه و ماه ولی از سر بی حوصلگی
#فاضل_نظری
@sherziba110
🌹🌹🌹
ali jafari:
در مرز روز و شب دلم از غصه میگیرد
وقتی که خورشیدِ غروب آهسته میمیرد
من در سکوت مبهمی مبهوت خورشیدم
آهسته پایین رفتنش را خیره می دیدم
درگیرِ خویشم ، مملو از احساس تنهایی
حالی شبیه جن زده... حالی تماشایی
من را به آغوشش کشیده دست پاییزی
ای کاش میشد تا بگویم از غمم چیزی
چون برگ خشکی زیر پای عابران انگار
با له شدن باخش خشِ خود میشوم بیدار
شب آمده...افتاده بغضی سخت بر جانم
من از تبار گریه از آیات بارانم
حتما شنیدی بی تو من از درد می نالم
ایمان بیاور بر همه آیات احوالم
#علی_جعفری
@sherziba110
🌹🌹🌹
صبح و سحر ، بلبل گُلزار عشق
عالم و آدم، پَرِ پرگار عشق
در طلبِ کامِ دلم بیهوا
شیشهی آیینه ترک دار عشق
عاشق مردانهی دیوانگی
این دل #بیتابِ خریدار عشق
چشمِ دلم دیده تو را لحظهای
مانده به پایِ هوسِ دارِ عشق
تکیه شده شانهی ابر خیال
تا که رسد بر لبِ نمدار عشق
یک نفر آمد که تبسم فروخت
خنده زنان قافله سالار عشق
معنی درمان شده بر دردِ دل
مرهمِ زخمی که پرستار عشق
من به جهان گشته و فهمیدهام
هر چه در او هست گرفتارِ عشق
#کبری_رحمتی
#بیتاب
@sherziba110
🌹🌹🌹
اگر شاعر نمیبودم دلم میخواست برگردم
گلوبندی شَوَم از گردنت خود را بیاویزم ..!
#شاعرانه
@sherziba110
🌹🌹🌹
عمری بود آن که عاشق زار توام
دل داده وخسته وگرفتار توام
بیمارم و ناتوان دلخسته و زار
بیمار تر از نرگس بیمار توام
#حسرت_همدانی
@sherziba110
🌹🌹🌹
به بزمم دوش یار آمد به همراه رقیب اما
شبی با او بسر بردم ز وصلش بینصیب اما
مرا بی او شکیبایی چه میفرمائی ای همدم
شکیب آمد علاج هجر دانم کو شکیب اما
#هاتف_اصفهانی
@sherziba110
🌹🌹🌹
#کمی_فکر💭
ميوه نارس را ديدهای؟
هرچقدر هم زيبا باشد طعم گس میدهد.
كال است،
ناچاری دور بيندازیاش...
ميدانی؟!
زندگی بی تو طعم گس میدهد... میشود يک چيز دور انداختنی :)
@sherziba110
🌹🌹🌹
به گیسوان کمند تو گشته ام زنجیر
تمام عمر به درد تو بوده ام درگیر
کنون که عاشق دلخسته ی نگاه تو ام
مرا به حال خودم می کنی رها و اسیر
چه کرده ام که جدایی شده است تاوانش
چه جرم کرده ام اینسان تو می کنی تعذیر
قریب کوی تو ام با محبت تو غریب
سپرده ام به تو دل را ، نداردت تاثیر
چه سر به راهِ تو باشد چه جان فدایی تو
گمان کنم که برایت نمی کند توفیر
ز بی وفایی و جور و جفا که می بینم
تو دل نبستی و منهم همین کنم تعبیر
حکایت من و عشق و به هم رسیدن ما
شده است قصه ی مرغی که می خورد انجیر
سرای قلب مریضم خراب عشق تو شد
بیا و خانه ی دل را به بوسه کن تعمیر
بیا و شمع فروزان به شامِ تارم شو
ببار شور جوانی که بی تو گشتم پیر
نخواه من بروم ، دل دهم به یار دگر
که غیر عشق تو در دل نباشدم تقصیر
وصال یار دل آرا نشد نصیب صبا
که دوری و غم روی تو شد مرا تقدیر
#محمدحقیقی
#غزل
@sherziba110
🌹🌹🌹
از خواب سوختن پر و از داغ خالیام
عمری به خون نشسته ی زخمی خیالیام
با هر نگاه سرد، ترک میخورد دلم
دلواپس شکستن قلبی سفالیام
یک روز در هراسم و روزی پر از امید
مانند چشمهای تو حالی به حالیام
هرچند در ستایش باران گریستم
چشم انتظار آمدن خشکسالیام
بشکن مرا رفیق! که من نیز مدتیست
چون شیشهی شراب تو از خویش خالیام...
#محمدرضا_طاهری
@sherziba110
🌹🌹🌹
بر آستان تو دل پایمال صد دردست
ببین که دست غمت بر سرم چه آوردست
هوای باغ گل سرخ داشتیم و دریغ
که بلبلان همه زارند و برگ ها زردست
شب است و اینه خواب سپیده می بیند
بیا که روز خوش ما خیال پروردست
دهان غنچه فروبسته ماند در شب باغ
که صبحِ خندهگشا روی ازو نهان کردست
چه ها که بر سر ما رفت و کس نزد آهی
به مردمی که جهان سخت ناجوانمردست
به سوز دل نفسی آتشین بر آرای عشق
که سینه ها سیه از روزگار دم سردست
غم تو با دل من پنجه درفکند و رواست
که این دلیر به بازوی آن هماوردست
دلا منال و ببین هستی یگانه ی عشق
که آسمان و زمین با من و تو همدردست
ز خواب زلف سیاهت چه دم زنم که هنوز
خیال سایه پریشان ز فکر شبگردست ...
#هوشنگ_ابتهاج
@sherziba110
🌹🌹🌹
چه فتنه بود که حسن تو در جهان انداخت
که یک دم از تو نظر بر نمیتوان انداخت
بلای غمزه نامهربان خون خوارت
چه خون که در دل یاران مهربان انداخت
ز عقل و عافیت آن روز بر کران ماندم
که روزگار حدیث تو در میان انداخت
نه باغ ماند و نه بستان که سرو قامت تو
برست و ولوله در باغ و بوستان انداخت
تو دوستی کن و از دیده مفکنم زنهار
که دشمنم ز برای تو در زبان انداخت
به چشمهای تو کان چشم کز تو برگیرند
دریغ باشد بر ماه آسمان انداخت
همین حکایت روزی به دوستان برسد
که سعدی از پی جانان برفت و جان انداخت
#سعدی
@sherziba110
🌹🌹🌹
آسمان رقصید و بارانی شدیم
موج زد دریا و طوفانی شدیم
بغض چندین ساله ما باز شد
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد
#محمود_اکرامی_فر
@sherziba110
🌹🌹🌹
حالِ ویران مرا از در و دیوار بپرس
یا از این قافیه ی خسته و بیمار بپرس
بدنم خیسِ عرق ، تکیه به یک دیوارم
باورت نیست خودت از دلِ دیوار بپرس
قافیه آمده تکرار،، ولی عمدی نیست
علتش را وُ بیا از سرِ تب دار بپرس
به خدا نیست نفس، آه... ندارم به لبم
فرصتی نیست بیا از دل و دلدار بپرس
قلمم خسته شد از شعر و غزل های مریض
صِحَتِ حرفِ مرا از نوکِ خودکار بپرس
اگر م دیر رسیدی و وفاتم دیدی
برو از عاقبتِ عشق و غم یار بپرس
#مهدی_شهسواری
@sherziba110
🌹🌹🌹
عشق، وقتی به تپشهای دلت دامن زد
گریه کن هقهقِ یک مرد شنیدن دارد...
#حنیف_خورشیدی
@sherziba110
🌹🌹🌹
مثل هر شب، هوس عشق خودت زد به سرم
چند ساعت شده از زندگیام بیخبرم
این همه فاصله، ده جاده و صد ریل قطار
بال پرواز دلم کو ، که به سویت بپرم؟
#امید_صباغ_نو
@sherziba110
🌹🌹🌹
شعر هایم به تو نزدیک ترم کرده رفیق
دردم این است که یک مرتبه رسوا نشوم!
#مریم_شید_پیله_ور
@sherziba110
🌹🌹🌹
کجاست؟
آن گُل سرسبد عالم ایجاد کجاست؟
یوسف فاطمه با حُسن خداداد کجاست؟
دیده ها در ره آن مصلح کل مانده براه
آنکه برپای کند محکمه ی داد کجاست
قاف تا قاف جهان منتظر مقدم اوست
تک سواری که جهان را کند آباد کجاست
مهر تابنده که خورشید درخشان فلک
نور از و کسب کند در همه ابعاد کجاست
مکتب دادگری آنکه نماید بنیان
برکند ریشه ی الحاد ز بنیاد کجاست
کشتی اهل ولا در یم طوفان بلاست
ناخدائی که زموجش کند آزاد کجاست
آنکه آید به هوای طلبش صبح و مسا
از دل منتظران ناله و فریاد کجاست
مرغ باغ ملکوت و گُهر بحر وجود
اهل دل تا شود از مقدم او شاد کجاست
صاحب عصر و زمان منتقم آل رسول
تا که جاوید کند سیره ی اجداد کجاست
حق مظلوم ز بیدادگران برگیرد
بر ستمدیده کند رحمت و امداد کجاست
بهدف تا برسد تیر دعا باید گفت
یارب آن ریشه کن ریشه¬ی بیداد کجاست؟
(آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست)
آنکه یکدم نرود خاطرش از یاد کجاست
صبر کن صبر «مقدم» که ظفر می آید
آن سفر کرده بزودی ز سفر می آیــد
#مقدم
@sherziba110
🌹🌹🌹
گرچه از بی مهری شخص تو پر آهیم ما
مبتلا بردرد بی درمان و جانکاهیم ما
تا ضمادی همچو چشمان تو در این شهرهست
ناروا باشد که درمان . از دوا خواهیم ما
#حسن_درویشی
@sherziba110
🌹🌹🌹
مه نامهربانم بیگنه دامن کشید از من
چه بد کردم، چه بد رفتم، چه بد گفتم چه دید از من
سخن میرفت از بیگانگان، از خویشتن رفتم
باین ترتیب درس آشنائی را شنید از من
#رضی_الدین_آرتیمانی
@sherziba110
🌹🌹🌹
شمع باشی یا نباشی
من همان پروانہام
تو سرعقل آمـدے من همچنان دیوانہام
حالتی دارم ڪہ
دلتنڪَی براے آن ڪم است
دردهایی ڪہ فدایت باد اے دُردانہام....
#هوشنگابتهاج
@sherziba110
🌹🌹🌹
به پیش غیر نرو بی وفا که می میرم
سخن ز غیر نگو از جفا که می میرم
شکفت خنده تو معجزات اشعارم
طبیب من برسانم دوا .که می میرم
#شرافت_قلعه_نوی
@sherziba110
🌹🌹🌹
برای شعر شبم مایه ی شفا هستی
بخوان ترانه ی مستی ما ،که می میرم
خدا خدا شده ورد زبان هر شب من
قسم به آیه ی لطف خدا که می میرم
#سهیلا_زارع
@sherziba110
🌹🌹🌹
درود بــریاران اهل دل
صبحتان بخـیرو دلنــواز
تمام لحظه های امروزتان روان برسریر موفقیت و خوشبختی
🍃🌸🍃🌼🍃🌸
صبح است بیا با غزلی شور بپا کن
با رقص و طرب محفلی از نور بپا کن
گیسو بتکان، جام بده، ساز بیاور
غوغای همایونی و ماهور بپا کن
#رضا_کاظمی
@sherziba110
🌹🌹🌹
غزل۶
به ملازمان سلطان که رساند این دعا را
که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را
ز رقیب دیوسیرت به خدای خود پناهم
مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را
مژه ی سیاهت ار کرد به خون ما اشارت
ز فریب او بیندیش و غلط مکن نگارا
دل عالمی بسوزی چو عذار برفروزی
تو از این چه سود داری که نمیکنی مدارا
همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایان بنوازد آشنا را
چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی
دل و جان فدای رویت بنما عذار ما را
به خدا که جرعهای ده تو به حافظ سحرخیز
که دعای صبحگاهی اثری کند شما را
شاعر:#حافظ
کلاس حفظ دیوان حافظ
@sherziba110
🌹🌹🌹
زیبا
سلام
حال دلم با تو چه خوب است
وقتی تو باشی
آسمان رنگ اقاقیست
من با تو سرشارم ز عطرعاشقانه
عشقت درون سینه ام
تا مرگ باقیست
من با تو خوبم خوب من
من با تو سرشار
لطفی بکن با طرح لبخندت نگارم
درد مرا از چشم دلتنگم تو بردار
امیر_عباس_خالق_وردی
@sherziba110
🌹🌹🌹