eitaa logo
🇮🇷🦋 شعـر زیبـا 🦋🇮🇷
3.2هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
5 فایل
[ لـیـنـک ڪـانـال ] http://eitaa.com/joinchat/291176566C5b2b957abf [ مدیر اصلی کانال @Hasibaa6 ]
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگیم و زمین زندان ماست زندگی درد بی درمان ماست شهریار @sherziba110 🌹🌹🌹
ڤێنه‌ت جهانێ پڕ اژ دەرڤه‌ج چه‌مت قؤڵای جهان دەرڤه‌چ ڤاز که‌ر چاڵ تینیت زام گیانت تینی هه‌تنه دی ▪برگردان فارسی:  چهره‌ات جهانی پر از پنجره چشمانت ژرفنای جهان پنجره بگشا گلوگاهت زخم جانت تشنه زاده شدند. @sherziba110 🌹🌹🌹
مرا به خانه سبز جوانه مهمان کن شب سیاه مرا از ستاره تابان کن و در طلیعت خاموش گرم تابستان مرا امید رسیدن به آب باران کن به کوه‌پایه ببر خلوت درونم را کنار زورق خورشید نیمه عریان کن درون بینی من بوی خاک می‌پیچد مرا تو به اعجاز عشق انسان کن بگیر دست مرا در تمام بعدالظهر و تنگ تنگ در آغوش خویش پنهان کن. @sherziba110 🌹🌹🌹
[پیچک] حالا دیگه تو رو داشتن خیاله دل اسیر آرزوهای محاله غبار پشت شیشه میگه رفتی ولی هنوز دلم باور نداره حالا راه تو دوره دل من چه صبوره کاشکی بودی و می‌دیدی زندگیم چه سوت و کوره آسمون از غم دوریت حالا روز و شب می‌باره دیگه تو ذهن خیابون منو تنها جا می‌ذاره خاطره مثل یه پیچک می‌پیچه رو تن خسته‌م دیگه حرفی که ندارم دل به خلوت تو بستم @sherziba110 🌹🌹🌹
🌹شعر استاد شهریار در وصف مقام معظم رهبری رشگم آید که تو حیدر بابا بوسی آن دست که خود دست خداست راستان دست چپ از وی بوسند که خدا بوسد از او دست راست در امامت به نماز جمعه صد هزارش بخدا دست دعاست من بیان هنرم، یک دل و بس او عیان هنر از سر تا پاست او شب و روز برای اسلام پای پویا و زبان گویاست او چه بازوی قوی و محکم با امامی که ره و رهبر ماست شهریارا سری افراز به عرش کو نگاهیش به (حیدربابا) ست @sherziba110 🌹🌹🌹
به دلم گفتم اگر دور شود محبوبم ناشکیبا به قفس مثل تو سر می‌کوبم بر زمین جاذبه و جذب، فراوان دیدم نیست چیزی که بدون تو کند مجذوبم وای! شب‌گریه اگر جای من آرامت کرد آه! اگر آینه تلقین بکند من خوبم! نگرانم که پیامی ندهی صبح شود ای به‌هم ریختنت ساعتِ خوابآشوبم! من خرابِ تواَم ای لذّتِ مشروع و هنوز حدّ ندارد به من این مستیِ نامشروبم جرعه‌ای خواستم از یادِ تو بیرون بروم از تب و تابِ تو انداخت به تاب و توبم! با سوادی که ندارم، به تو ایمان دارم تو ببخشا به مسلمانیِ نامکتوبم داد دیوانگی‌ام پند؛ که چون می‌تازم سنگ اگر سرزنشم کرد نیفتد چوبم @sherziba110 🌹🌹🌹
بیا با تو مرا کارست امروز مرا سودای گلزارست امروز بیا دلدار من دلداریی کن که روز لطف و ایثارست امروز دل من جامه‌ها را می‌دراند که روز وصل دلدارست امروز بخندان جان ما را از جمالی که بر گلبرگ و گلنارست امروز چرا جان‌ها بر آن لب مست گشتند که آن جا نقل بسیارست امروز نوای طوطیان آفاق پر شد که شکرها به خروارست امروز @sherziba110 🌹🌹🌹
با خزان آرزو حشر بهارم‌ کرد‌ه اند از شکست‌ رنگ چون‌ صبح ‌آشکارم کرده‌اند تا نگاهی‌ گل‌کند می‌بایدم از هم‌ گداخت چون حیا در مزرع حسن آبیارم کرده‌اند بحر امکان خون‌ شد از اندیشهٔ ‌جولان من موج اشکم بر شکست دل سوارم ‌کرده اند من نمی‌دانم خیالم یا غبار حیرتم چون سراب از دور چیزی اعتبارم کرده‌اند جلو‌ه‌ها بی‌رنگی و آیینه‌ها بی‌امتیاز حیرتی دارم چرا آیینه‌دارم کرده‌اند دستگاه زخم محرومی‌ست سر تا پای من بس‌که‌ چون ‌مژگان ‌به ‌چشم‌ خویش‌ خارم ‌کرده‌اند بود موقوف فنا از اصل کارآ‌گاهی‌ام سرمه‌ها در چشم دارم‌ تا غبارم کرده‌اند می‌روم از خود نمی‌دانم ‌کجا خواهم رسید محمل دردم به دوش ناله بارم‌ کرده‌اند پیش ازین نتوان به برق منت هستی ‌گداخت یک نگاه واپسین نذر شرارم‌ کرده‌اند من شرر پرواز و عالم دامگاه نیستی تا دهم عرض پرافشانی شکارم کرده‌اند با کدامین ذره سنجم آبروی اعتبار آن‌قدر هیچم که از خود شرمسارم کرده‌اند بوی وصل ‌کیست بیدل‌ گلشن‌آرای امید پای تا سر یاس بودم انتظارم کرده‌اند @sherziba110 🌹🌹🌹
تو را در دلبری دستی تمامست مرا در بی‌دلی درد و سقامست بجز با روی خوبت عشقبازی حرامست و حرامست و حرامست همه فانی و خوان وحدت تو مدامست و مدامست و مدامست چو چشم خود بمالم خود جز تو کدامست و کدامست و کدامست جهان بر روی تو از بهر روپوش لثامست و لثامست و لثامست به هر دم از زبان عشق بر ما سلامست و سلامست و سلامست ز هر ذره به گفت بی‌زبانی پیامست و پیامست و پیامست غم و شادی ما در پیش تختت غلامست و غلامست و غلامست اگر چه اشتر غم هست گرگین امامست و امامست و امامست پس آن اشتر شادی پرشیر ختامست و ختامست و ختامست تو را در بینی این هر دو اشتر زمامست و زمامست و زمامست نه آن شیری که آخر طفل جان را فطامست و فطامست و فطامست از آن شیری که جوی خلد از وی نظامست و نظامست و نظامست خمش کردم که غیرت بر دهانم لگامست و لگامست و لگامست @sherziba110 🌹🌹🌹
عشق را گستاخ سازد حسن چون بے پرده شد سیر گل از رخنه دیوار بستان خوشترست.......!! 🌷 @sherziba110 🌹🌹🌹
‏ما آدما هم مثل لیوان با تغییر دما ترک برمیداریم رفتارمان را نسبت به یکدیگر ناگهانی تغییر ندهیم @sherziba110 🌹🌹🌹
شبت ز بهرِ چه بر روز سایبان انداخت که روز من به شب تیره در گمان انداخت؟ که داد جز رخ و زلفت نشانِ روز و شبی که آن بر این شکن و این گره بر آن انداخت؟ دو زلفِ پُرگره‌ات گر نگه کنی، دو شب‌اند که روز‌ِ روی تو خود را در آن میان انداخت شگفت مانده‌ام از چشمِ جادوی تو که چون به نیم‌روز، گره در شبی چنان انداخت بسا که روز به شب کردم از غمت که رُخت نگفت سایه بر آن ناتوان، توان انداخت به روز من مَنِشیناد چشمت، ارچه دلم ببُرد و در شکن زلفِ دلْسِتان انداخت هزار جان «امامی» فدای آن شب و روز که وصف هر دواَش آتش در استخوان انداخت... @sherziba110 🌹🌹🌹
ماهی‌ام، صبح مرده بود چون شب گذشته، حوضمان قرص ماه را بدون نسخه خورده بود... @sherziba110 🌹🌹🌹
گم می‌شوم در شادی و غم‌های هر روز تا گم کند شاید مرا فکر و خیالت چیزی نمی‌خواهم بدانم از تو حتّی جز اینکه گاهی بشنوم خوب است حالت از زندگی چیزی نفهمیدم جز اینکه دلخوش به هر چیزی که باشم، مال من نیست هرقدر هم این قهوه را شیرین بنوشم جز تلخیِ مرگ‌آوری در فال من نیست دنیا و این نامادری‌هایش مرا کشت لعنت به این مرگی که با ما زندگی کرد من شعر می‌گویم، تو در محراب سر کن هرکس به یک شیوه خدا را بندگی کرد این زندگی با ما نمی‌سازد؟ نسازد! اصلاً بگو تا می‌تواند، غم ببارد دیگر پذیرفتم که تنهایی بدیهی‌ست حتّی اگر از آسمان آدم ببارد پایان تلخی نیست گاهی مرگ یک رود وقتی به اعماق زمین برگشته باشد اصلاً کجا در طول این تاریخ دیدی دریا شبی دنبال رودش گشته باشد؟ گم می‌شوم در شادی و غم‌های هر روز در رنگ‌های روشن و تاریکِ شالم حتّی نمی‌خواهد سراغم را بگیری ناباورانه زنده‌ام! خوب است حالم... @sherziba110 🌹🌹🌹
آتش عشق بهشت است، میندیش و بیا زهرغم راحت‌جان‌است،مپرهیز و بنوش پر و‌بالی‌بگشا،خنده‌خورشیدببین پیش‌ازآنی‌که‌شودشمع‌وجودت‌خاموش! @sherziba110 🌹🌹🌹
دو دست خویش گرفتم به دور پیراهن که در پناه نگیرد مرا کسی جز من به دست هرکه تبر بود، ریشه‌ها را زد مهم نبود که این دوست است و آن دشمن دلم به حرف که نه، به سکوت هم راضی‌ست پرنده‌ای‌ست گرفتار دانه‌ای ارزن هرآینه به هر آیینه می‌رسی، بگذر که باتلاق شد آبی که ماند در ماندن شبی به خانه‌ی گرمش غزل پناهم داد از آن به بعد شدم بی‌پناه و بی‌مأمن... @sherziba110 🌹🌹🌹
دوێنه­‌شه­‌و هه­‌ساره‌ێک چی غه­‌ریب­‌تر ئه­‌ژ غه­‌ریب‌ترین موسافر بی­ده­‌نگ­‌تر ئه­‌ژ په­‌نجه‌ره‌ێ شار. @sherziba110 🌹🌹🌹
تمام خستگیم را به سنگ بخشیدم چه شاعرانه خودم را قشنگ بخشیدم چقدر فاجعه در من غریق مرداب و تمام شرم خودم را به ننگ بخشیدم دلی که در بغل من شعاع آتش بود به تیر ترکش مشتی تفنگ بخشیدم نگو که جام عسل بر لب لبم پیداست که من لبان خودم را شرنگ بخشیدم به آبروی تو سوگند می‌خورم امشب تمام هستی خود را جفنگ بخشیدم. @sherziba110 🌹🌹🌹
ماهی میهمان رودخانه بود قلاب میزبان او @sherziba110 🌹🌹🌹
[دهمین سالگرد] زن چاقو بر می‌دارد و خود را تکه تکه می‌کند و بر خودش کپه می‌شود. نظافتچی جارو بر می‌دارد و زیر مبل پنهانش می‌کند سگ بیرونش می‌آورد زبانش را به دندان می‌گیرد بچه‌ها با قلبش بازی می‌کنند، شوهر غرغر می‌کند شانه بالا می‌اندازد جمجمه‌ی زن را از پشت می‌شکافد تا به درونش نگاهی بیاندازد. @sherziba110 🌹🌹🌹
[بر سر چوب]  سرت تکان می­‌خورد در باد روی سرت بر سر چوب زور است این که دور و برت هجوم برده به سرت زور است زور است که می­‌زنی بروی آن بالا تصویر تکان نمی­‌خورد باد که می­‌وزد دود را هم تکان نمی­‌دهد تصویر محو می­‌شود خیابان محو دودی غلیظ نشسته در عمق با زور * در حصار آهنی پرنده را فراموش نمی­‌کنی روی سرت تکان می­‌خورد در باد سرت بر سر چوب.   @sherziba110 🌹🌹🌹
شوخی مکن که مرغ دل بی‌قرار من سودای دام عاشقی از سر به درنکرد هر کس که دید روی تو بوسید چشم من کاری که کرد دیده من بی نظر نکرد من ایستاده تا کنمش جان فدا چو شمع او خود گذر به ما چو نسیم سحر نکرد حافظ @sherziba110 🌹🌹🌹
دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد یا بخت من طریق مروت فروگذاشت یا او به شاهراه طریقت گذر نکرد گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم چون سخت بود در دل سنگش اثر حافظ @sherziba110 🌹🌹🌹
گر نداری دانش ترکیب رنگ بین گلها زشت یا زیبا مکن خوب دیدن شرط انسان بودن است عیب را در این وآن پیدا مکن مولانا @sherziba110 🌹🌹🌹
مهدی جان آقا جان شرمنده راحت از خاطرمان رفتی و خاموش شدی پســــر فاطمه! شرمنده...فراموش شدی چقـدَر پیش نـگاه تــــو خطا کردم و تــــو گریه کردی سـر سجاده و بیهــــوش شدی @sherziba110 🌹🌹🌹