◇درد را انسان بی هوش نمی کشد، انسان خواب نمی فهمد، درد را ، انسان با هوش و بیـدار میفهمد.
🥀 راستی..! دردهایم کو ؟ چرا من بیخیال شده ام ؟ نکند بی هوشم ؟ نکند خوابم ؟ مثل آب خوردن چندین هزار مسلمان را کشتند و ما فقط آن را مخابره کردیم.
💔 قلب چند نفرمان به درد آمد ؟ چند شب خواب از چشمانمان گریخت ؟ آیا مست زندگی نیستیم ؟!!
✍️قسمتی ازوصیت نامه شهیدعباس دانشگر
نمای زیبا از گنبد امام رضا(ع) در هوای ابری مشهد
@Akhbarmashhad
مشتاقم اینکه خبر گیرم
از آخرین خبر مشهد
وضع هوای حرم را تا
جزئی ترین خبر صحنت
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
🌷 آمار
دو لحظه قبل: امید شفای بیماری
دو لحظه بعد: نه بیمار و نه پرستاری
دو لحظه قبل: عروسی کنار دامادی
دو لحظه بعد: عزادارهای بسیاری
دو لحظه قبل: همه خانواده پهلوی هم
دو لحظه بعد: فقط قاب عکس و دیواری
دو لحظه قبل: کمی شیر خورد و خوابش برد
کنار مادر خود، کودک بیآزاری
دو لحظه بعد: پدر رفت تا کفن بخرد
ولی نیامد و گم شد میان بازاری
دو لحظه قبل: دو سنجاقِ سر، دو تا دختر
دو لحظه بعد: دو گنجشک، زیر آواری
دو لحظه قبل: هزار آرزو، هزار امّید
دو لحظه بعد: نه تعدادی و نه آماری
دو لحظه قبل کسی گفت: صبح نزدیک است
دو لحظه بعد کسی گفت: میرسد... آری
#مهدی_جهاندار
#غزه
@mehdi_jahandar
#شب_های_جمعه_زیارتی
مادر شده عازم و دل من هم نیز
کفش هیجان به پای در بندم نیز
من مادری ام درست مانند خودت
هر جا که قدم گذارد او من هم نیز
او مادر عالم است از این رو با او
در تاب و تب افتد همه ی عالم نیز
خوبان به وصال شمع او جمع شوند
حتی بپذیرد همه را درهم نیز
در شعر صفوف واژه سبقت گیرند
گیرد کلمات با نگاهش دم نیز
همراه صف ملائک و پیغمبر
واریز شود عرش خدا نم نم نیز
بر چشمه تو نشسته چشم تر من
عمری است نشسته بین گود غم نیز
زینت کریمی نیا ۱۴۰۲/۸/۱۱
http://eitaa.com/sheydayezeynab
شیدای زینب (سلام الله علیها)
#شب_های_جمعه_زیارتی مادر شده عازم و دل من هم نیز کفش هیجان به پای در بندم نیز من مادری ام درست
این وزن رباعی است یعنی بر وزن لا حول ولا قوه الا بالله که فقط شامل چهار مصراع باید باشه ولی بنده خواستم ادامه بدم بصورت غزل در بیاد که بهتر بود اینکار و نمی کردم ولی دیگه جوشید و اومد انشالله که قبوله 🥀
السلام علیک حین تقوم
السلام علیک حین تقعد
سلام علی آل یاسین
به آن قامت قائم الدین
سلامی به فصل نشستن
به سید حسن ، ایستادن
زینت کریمی نیا
#سید_حسن_نصر_الله
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
خانه روشن شده از زینت بابای حسن
یک عروسک شده سر فصل هدایای حسن
شده شیرینی بیداری و رویای حسن
موج در موج شد از او دل دریای حسن
مرد مانند اسد یا که چنان زهره زن است
چه رقابت سر او بین حسین و حسن است
هیچکس نیست در این شور چنان شور حسین
اشک شوق است به چشمان پر از نور حسین
سر زده پرتوش از سینه منشور حسین
مثل پروانه به این شعله شده طور حسین
این حسین است که عالم همه دیوانه اوست
این حسین است که زینب همه پروانه اوست
آمده تا که کند کرب و بلا را کامل
تا که دلبر بشود یا ببرند از او دل
تا دهد خون خدا از مدد او حاصل
تا کند از همه ی قافله حل مشکل
شاید از خیمه ی او عطر علی می بارد
که ابالفضل هوای حـــــرمش را دارد
زینت اب شده یعنی که پدر تنها نیست
مادر مادر و بابا که فقط زهرا نیست
جمله ای مثل جمیلای خودش زیبا نیست
عاشقی نیست که در محضر او شیدا نیست
پای یک قول که داده ست به مادر یک روز
نیم قرن است که پایش به رکاب است هنوز
پنج ساله است که بانوی بزرگ خانه است
بال می سوزد و در مطبخ جان پروانه ست
به عرب هست عقیله به عجم فرزانه است
چه اسیری ست؟ که یک مکتب آزادانه ست
سر ترین باشد و سر را بدهد سرور نه
جان و جانانه ببخشد به جفا معجر نه
شعر:زینت کریمی نیا(شیدای زینب )
https://eitaa.com/sheydayezeynab
─══༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅══─
شیدای زینب (سلام الله علیها)
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها خانه روشن شده از زینت بابای حسن یک عروسک شده سر فصل هدایای حسن شده شی
ممنون از دوست عزیزم رویای جان به خاطر این یادآوری 😍پیشاپیش میلاد حضرت زینب سلام الله علیها بر همه دوستدارانشان مبارک ❤️
شیدای زینب (سلام الله علیها)
ممنون از دوست عزیزم رویای جان به خاطر این یادآوری 😍پیشاپیش میلاد حضرت زینب سلام الله علیها بر همه دو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
شاعری نذر میکند شعرش، ثبتِ در دفتری که نیمه شبی
مادری پای آن نوشته قبول ،آی ای دختری که نیمه شبی
دست در دستِ شعر راهی شد، کوچه ها را یکی یکی طی کرد
از همان بیتِ اولِ شعرش، خشک شد جوهری که نیمه شبی
زخم و سیلی و یک زمین خوردن، میخِ در،سینه ای که خون میریخت
همگی یک تداعی تلخ است، بعدِ یک منبری که نیمه شبی
کودکی درمیان کوچه دلش، پاره پاره به خون نشست و گریست
سمِّ جعده که کارساز نبود، جگری خنجری که نیمه شبی
میرسد روضه تا شبِ غسلش، دستهای علی به زخم رسید
زخمِ زهرا عمیق و کاری بود، زخم آن دلبری که نیمه شبی
آی ای روضه خوان کمی آرام ،نیمه شب را بدون پرده مگو
پسرش حین روضه میمیرد، روضه ی پیکری که نیمه شبی
قبر مخفی ِشعر میگرید، نظری کن به حال ابیاتم
شعر آیینی مرا بپذیر آی ای مادری که نیمه شبی
#اکرم_توکلی_شعر
http://eitaa.com/sheydayezeynab