eitaa logo
💙 شیدایی 💙
5 دنبال‌کننده
318 عکس
4 ویدیو
0 فایل
آرشیو مطالب من صفحه اینستگرام من استفاده از مطالب آزاد مطالب مربوط به سقیفه و فاطمیه در کانال دوم @moolaalii مطالب با #شیدایی دلنوشته خودم هستن در صورت استفاده تغییری در اون ایجاد نکنید ممنونم
مشاهده در ایتا
دانلود
میگن باید حواست به های خدا باشه میگن قبل از هر اتفاقی برات چند تا نشونه میفرسته که جای شدن نداشته باشی اما خوب باید حواست رو جمع کنی و بگیری نشونه ها رو . اما من این روز ها اطرافم پر از نشانه شده یادمه یه بار پای یه شنیدم میگفتن: . رفتی اون خدا میگه چرا حواست به نشونه های من نبود چرا زدم نشنیدی؟ بنده میگه کدوم نشونه خدا . تو که با من حرف نزدی . خدا میگه ااااا. پس اون تون که فوت کرد چی بود؟ نشونه بود دیگه ....... . اولین خبر فوتی که تو این مدت شنیدم . فوت پدر دوستم بود و به خاطر دلیل فوت خیلی ذهنمو مشغول کرد اما نه به .... بیشتر به اطرافیانم . . امروز با شنیدن خبر یکی دیگه از دوستام راستش اولش ترسیدم اما بعدش مغزم پر شد از هجوم . تمام راه برای خودم لحظه ی مرگمو تصور میکردم یا شاید تمام زندگیمو آدم هایی که دلمو و آدم هایی که دلشونو شکستم تمام بالا و پایین ها . توی وارد سالن انتظار که شدم با صدای شیون یه زن بند دل و پاره شد بعد از سلام و تسلیت فهمیدم یه عروس جوان فوت کرده و بیتابی ها برای اونه . . از دوستام درباره ی بیتابی اطرافیانش و شباهت اسمیش و چیز هایه دیگه شنیدم و اصلا حواسم بهش نبود . . چند ساعت بعد داشتم ها رو چک میکردم و استوری یکی از دوستانمو دیدم (دنبال کنده های مجازی) عکس سرد و پر از گل همون عروس جوان سالن انتظار همون اسم و همون چهره دنیا خیلی کوچیکه . خیلییییی خیلیییی. خیلیییی . . پ.ن: من از نشانه میترسم . یا شاید از اتفاق اصلی من از این روز هایه درد ناک منتهی به ۱۱ دی الحجه میترسم . پ.ن=عکس به وقت فرش های حرم شما که قد آدم رو بلند میکنه و دل رو اروم @sheydayiiiii
همه ما آدم‌ها یک روز شکست خوردیم،نابود شدن آرزوهایمان را با چشممان دیدیم، از طرف کسی بی مهری دیدیم که تمام محبتمان را به پایش ریخته بودیم،از نزدیک ترین آدم‌ها و عزیزترین آدم‌ها کاری ترین و عمیق ترین زخم ها را خوردیم ‌. شب هایی آرزو کردیم کاش هیچوقت فردایی نباشد،دنیا بی اینکه مقصر باشیم از ما تاوان گرفته،اتفاق هایی باعث شده از زندگی ببریم، . خبرهایی اشکمان را تا جایی در آورده که نفس برای کشیدن کم آوردیم! . زندگی همه ما پر از همین چیز هاست،پر از اتفاق های گاهی بد،روزهای بسیار سخت،شب هایی که چند سال طول کشیده تا سحر بشود، . روزهایی که از فرط غم زیاد مثل شب سیاه بوده! . مهم میدانید چیست؟ ‌. اینکه به این باور برسیم که به جز تنِ خودت،تنِ خیلی های دیگر هم زخمی‌ست،به جز روحِ خودت روح خیلی ها هم خسته‌ست، . اینکه به جز تو هزار نفر بغض های اشک نشده دارند،دردهای حرف نشده،دردهایی که آنقدر آزار دهندست که حتی حرف زدن از آنها هم چیزی از بار سنگینی که روی شانه هایت گذاشته کم نمیکند. . . وقتی به این باور برسی که تجربه هایِ تلخی که تو داشتی را خیلی آدمای ها دیگر هم داشتند؛کمتر زخم زبان میزنی،کمتر رفتارهای آدم ها را به دل میگیری، . کمتر از ظاهر آدم ها تا ته زندگیشان را قضاوت میکنی،کمتر مدام با حرف های با نیش و کنایه زندگی را برایشان تلخ میکنی، . . کمتر دلیلِ اشکشان میشوی، . کمتر باعث میشوی آدم ها فکر کنند چقدر بد هستند،کم هستند،اضافه اند برای دنیا. . فقط کافیست حس کنی آن زخم هایی که بر تنت هست،دیگران هم دارند و با آن دست و پنجه نرم میکنند! . . آن وقت کمی مهربان تر رفتار میکنی،بیشتر دوستشان داری،کمتر به این فکری که چه جور کارشان را تلافی کنی،و چه جور زخم جدید به زخم هایشان اضافه کنی...... پ.ن: شعر در تصویر = @panahian_ir @sheydayiiiii