─═༅🌹﷽🌹༅═─
#پنجره_ای_به_تاریخ_کاشان
قسمت سوم
سلام علیکم
روز گذشته قسمت دیگری از رسم و رسومات ازدواج اجدادمان در کاشان را نقل کردیم و رسیدیم به جایی که خانواده های عروس و داماد میگویند اگر فردا برای ازدواج سعد باشد ، مراسم عقدکنان را برگزار میکنیم .
برای برخی دوستان این سوال پیش آمده که روز سعد چه روزی است ، و چون این یک مطلب مهم برای انعقاد ازدواج حتی در زمان ما هست ، مقداری در باره آن توضیح میدهیم .
ریشه واژه سعد از کلمه سعادت است و در قدیم و حتی برخی خانواده های امروزی برای ساعت عقد بسیار به ماجرای قمر در عقرب معتقد بوده و بر این باور هستند که اگر در ایام قمر در عقرب عقد نکاح جاری شود ، آن ازدواج عاقبت خوشی ندارد .
حتی غیر از عقد نکاح ، برای مسافرت ، نقل و انتقال اسباب خانه ، خرید منزل ، خرین ماشین و یا معاملات دیگر هم این عقیده بوده و تا حدودی اکنون هم هست .
اینکه چگونه میتوان فهمید ایام قمر در عقرب یا روز سعد چه زمانی هست ، سالنامه های مخصوصی چاپ میشود که این ایام در آن ذکر شده است .
ولی امروزه روشنفکران دانشگاهی این موضوع را به چالش کشید و میگویند ، حرکت ماه و ستارگان و کواکب در سرنوشت زندگی بشر تاثیر ندارد و این مباحث موهومات و خرافه ای بیش نیستند !!!
اما واقعیت این موضوع چیست ؟
واقعیت این است که قمردر عقرب ریشه روائی دارد و در این رابطه از حضرت امام جعفرصادق سلام الله علیه حدیثی نقل شده است .
اما امام خمینی رضوان الله علیه در توضیح مطلب فرموده اند ، انجام عقد نکاح و مسافرت در ایام قمر در عقرب حرام نیست ، ولی ک اهت دارد .
ایشان فرموده اند ، چنانچه انجام آنها ضرورت ندارد ، آنرا به تاخیر ، در غیر این صورت با پرداخت صدقه انجام شود .
علی ایحال ، در باب سنت های عروسی ۱۵۰ سال گذشته رسیدیم به مراسم عقد کنان :
پس از تفاهم دو خانواده عروس و داماد برای انتخاب روز عقد کنان ، در خانه عروس دو مجلس مردانه و زنانه جدای از هم منعقد میشود .
برخی از خوانچه هایی که روز گذشته از منزل داماد فرستاده شده و حاوی خوراکی برای پذیرایی است به مجلس مردانه برده میشود ، و بقیه خوانچه ها اعم از پارچه های زربافت ، کفش ، وسمه ( وسمه گیاهی است که در ایام قدیم برای رنگ کردن مو از آن استفاده کرده و برای رشد مو بسیار مقوی است ) ، حنا ، آجیل ، نقل ، نبات و سایر خوانچه همه در مجلس زنانه به ترتیبی خواص چیده و آراسته میشود .
در صدر مجلس زنانه طشتی قرار دارد که عروس با لباسی فاخر و سبز رنگ و انواع بزک و جواهرات بر روی آن مینشیند .
در اطراف جایگاه عروس ، انواع چراغ ها و شمعدان های لاله دار به زیبایی آراسته و روشن میشود .
رسم دیگر این است وقتی عروس روی طشت مخصوص و جایگاه خود نشست ، هر چه بافته و بسته به لباس ها و حتی گیسوان اوست باز میکنند تا رفع نحوست بشود .
در این هنگام دو شاخه نبات که در کفش های عروس قرار داده شده به دست او میدهند و کفش ها را پایش میکنند .
در این زمان ناگهان دلاله با هیجان از راه میرسد و اعلام میکند ، خانم های خانواده داماد آمدند !
بلافاصله خانم های خانواده عروس با گلاب پاش هایی که به دست دارند ، برای استقبال از آنها تا درب خانه میروند و به آنها گلاب داده و خوش آمد میگویند و به اطاق عروس راهنمائیشان کرده و پس از ورود به اطاق همگی بر گرد عروس مینشینند .
زنان خانواده داماد و زنان خانواده عروس یک پارچه به شادمانی و هلهله و قیه میپردازند و دختران جوان هر دو خانواده به ترتیبات خاصی اظهار طرب و فرح میکنند .
خلاصه ، حدود دو ساعت مجلس سرور و شادمانی ادامه میابد .
در مجلس مردانه همه علما و بزرگان و منسوبان دو فامیل ( غیر از برادر عروس ) حاضر هستند و با هم خوش و بش میکنند .
در این هنگام در مجلس مردانه ، از بین فامیل داماد یک نفر بعنوان صاحب اختیار داماد انتخاب میشود که به او گفته میشود ( ایجاب ) و بدین ترتیب یک نفر هم از بین فامیل عروس انتخاب میشود که به او ( قبول ) گفته میشود .
این دو نفر نزد علمای حاضر در مجلس مینشینند تا میزان مهریه را مشخص کنند .
ادامه دارد .....
https://eitaa.com/sheykhabdolrahim
🥀 روزی رسد ز سینه غم آزاد میکنیم
🥀 همراه منتقم #حرم آزاد میکنیم
#سالروز_تخریب_قبور_ائمه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
https://eitaa.com/joinchat/1633813156Ce1a9f12310
20.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣ بزرگ مردی به نام سیدعلی حسینی خامنه ای
🎊 امروز روز تولد ابر مرد تاریخ معاصر حضرت #آیت_الله_خامنهای رهبر معظم انقلاب است 🎊
خوبه که اعضای محترم کانال این کلیپ زیبا را در گروهها و کانالهای خودشون منتشر کنند.
#حجت_الاسلام_راجی
https://eitaa.com/joinchat/1633813156Ce1a9f12310
animation.gif
1.09M
❣وضعیت سامانه های رهگیری اسرائیل
😂
https://eitaa.com/joinchat/1633813156Ce1a9f12310
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣یک ملت شکست ناپذیر
☀️مثل روز روشن است....
#امام_خامنه_ای
https://eitaa.com/joinchat/1633813156Ce1a9f12310
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣ روزمون را زیبا و قشنگ کنیم با سلام بر ارباب
❣عادت سلام کردن به امام حسین (علیه السلام) را نشر دهیم...
https://eitaa.com/joinchat/1633813156Ce1a9f12310
─═༅🌹﷽🌹༅═─
#پنجره_ای_به_تاریخ_کاشان
قسمت چهارم
سلام علیکم
در قسمت قبلی این نوشتار که رسم و رسومات مراسم ازدواج اجدادمان در ۱۵۰ سال گذشته کاشان را نقل میکردیم ، رسیدیم به جایی که در مراسم عقد کنان یک نفر از معتمدین فامیل داماد انتخاب میشود تحت عنوان (قبول ) و یک نفر از بزرگان و معتمدین فامیل عروس که به او ( ایجاب ) گفته میشود و این دو برای تعیین میزان مهریه نزد علمای عاقد حاضر در مراسم مینشینند .
در این هنگام در حضور جمع میهمانان ، میزان مهریه مشخص میشود .
مطابق عرف معمول ، خانواده های متمول و ثروتمند ، میزان مهریه را بین هشتصد الی هزار و پانصد تومان تعیین میکنند .
خانواده های متوسط مهریه را بین هفتاد تا یکصد و ده تومان .
و ضعفا و فقرا بین ده الی پنجاه تومان تعیین و به توافق میرسند .
سپس یکی از علما که از سوی ( ایجاب ) معین شده ، چند نفر از منسوبان عروس که صدای او را میشناسند همراه خود برای گرفتن اذن دختر با عصا و ردا و حالتی با طمانینه و وقار وارد اندرونی شده و پشت درب اطاقی که جایگاه عروس قرار دارد بر صندلی مخصوصی مینشیند .
داخل اطاق چنانچه پیش از این گفته شد ، خانم های منسوب دو فامیل غرق در آرایش و زیور و زینت حاضر هستند .
آنها گرداگرد عروس ، بعضی نشسته و بعضی ایستاده اند .
عروس هم به ترتیبی که قبلا اوصاف او را گفتیم بر روی طشت مخصوص نشسته است .
دو نفر در چپ و راست عروس ایستاده و پارچه قمیص سفیدی را به فاصله نیم متر بالای سر او نگه داشته و یک نفر دیگر همان قند یک چاریکی که در خوانچه پای عروس گذارده اند ، به دو دست خود گرفته و روی هم میساید و پودر حاصل از سائیدگی دو قند در میان پارچه قمیص جمع میشود .
در همین حال یک نفر هم پیش روی عروس نشسته و هاونی در دست دارد ، مقداری گیاه مهر را در آن میکوبد .
یک نفر دیگر هم در کنار او نشسته و شغل آن اینست که از قند ساوها میپرسد ، چه چیز میسائید ؟
آنها با بانگ بلند میگویند مهر و محبت .
دوباره به هاون کوب میگوید ، چه چیز میکوبی ، او جواب میدهد مهر و محبت .
مردمان آن روزگار معتقد بودند این سوال و جواب باعث شکوم است و هر چه بیشتر تکرار کنند بهتر و شکومش بیشتر است .
ناگهان جناب آقای مجتهد از پشت در با ندای بلند میگوید ، ای حضار مجلس ، همدم سلطان حاضر است ؟
همه خانم ها یکصدا پاسخ داده ، بله حاضر است .
آقا سپس فرمان میدهد ، پس ساکت شوید ، فورا همه خاموش شده و مستمع میشوند .
آنگاه به عروس خطاب میکند و میگوید ، همدم سلطان ، مرا وکیل میکنید تا شما را به عقد دائمی میرزا یعسوب الدین پسر فلان در آورم ، به صداق مبلغ یکصد و پنجاه تومان بهذه التفصیل .....
-- دو دانگ از شش دانگ فلان ، پانصدتومان
-- یک طاق آب و اراضی فلان مزرعه پانصد تومان
-- یکصد تومان بابت دو نفر کنیز و یک غلام
-- -- یکصدتومان وجه نقد مافی الضمه
-- یکصدتومان طلا آلات
-- یکصد تومان قیمت فرش و رختخواب
-- یکصدتومان قیمت ظروف مسینه
آیا وکیل هستم ؟
عروس هیچ نمیگوید ، چون در میان زنان کاشانی رسم است که اگر عروس حیا نکند و در دفعه اول یا دوم بله بگوید ، سایرین میخندند و میگویند ، عروس از فرط عجله و میل به داماد نتوانست خودداری کند !
لذا هرچه دیر تر بله بگوید ، حمل بر ناز و غنا و استغنا و کبریایی عروس میکنند .
خلاصه ، بار دیگر آقا عروس را خطاب قرار میدهد و میگوید ، من وکیل هستم شما را به عقد دائمی فلان کس بفلان مبلغ و دوباره مراتب قبلی را تکرار میکند .
باز عروس جواب نمیدهد .
برای بار سوم به همان شرح قبلی آقا فرمایش میکند ، جواب نمیشنود .
در این مرحله ، آقا اظهار تغیّر میکند و میگوید ، آخر من دو ساعت پشت این در ایستاده ام ، حیا هم خوب چیزی است .
مردانی که همراه آقا پشت در آمده اند ، به یک باره صدا بلند میکنند و میگویند ، تا کی سرکار آقا را معطل خواهی کرد ، بگو اختیار با آقاست .
دفعه چهارم مجددا جناب مجتهد با صدای دو پوسته و خراش بانگ بر میآورد ، همدم سلطان بنده وکیل هستم شما را به عقد دائمی میرزا فلان با مهر و صداقی که معین شده در آورم ؟
باز هم عروس جواب نمیدهد !
این بار آقا فوق العاده متغیّر و عصبانی شده و فریاد بر میاورد ، عجب مردم بی شرم و بی قباحتی هستید ، خانه تان بر فرقتان خراب شود .
آنگاه عصا کوبان و ردایشان بر زمین کشیده و به طرف درب خروجی خانه حرکت میکند .
ناگهان یکی از شهود دامن جناب آقا را چسبیده و شاهد دیگر کمربند او ، و دو نفر هم بازوان وی را گرفته و یکی هم روی نعلین او افتاده و میگویند ، آقا ، غلط کرد ، خر است ، نادان است ، نمیفهمد .
در این لحظه زن ها دست جمعی با صدای بلند میگویند ، حق بجانب آقاست .
خلاصه با هزار الحاح و ابرام و اصرار جلو آقا را گرفته و او را از رفتن منع میکنند .
آقا از باز گشتن خود داری میکند و سر پله ها مینشیند و و میگوید ، آی بروید و یک قلیان بیاورید .
یکی قلیان میاورد .
دیگری با دستمال عرق آقا را خشک میکند .
سومی با دامن صورت آقا را باد میزند .
چهارمی گلاب بر چهره او میپاشد .
تا کم کم حرارت آقا میخوابد و مجددا پشت درب اطاق عروس تشریف میآورد .
اول شش هفت سرفه میکند و سینه را صاف کرده و نفس زنان به عروس خطاب میکند ، همدم سلطان آخر بنده وکیلم شما را به نکاح و عقد دائمی سرمدی میرزا یعسوب الدین پسر فلان میرزا در آورم به مهر و صداق مشخص شده ؟
مجددا فریاد میزند ، آیا من وکیل هستم ؟
این دفعه عروس با هزار ناز و با صدای نازکی آهسته میگوید ، بله
جناب آقا روی به شهود و منسوبان عروس میکند و سوال میکند ، خود عروس بود ؟
آنها پاسخ میدهند بله ما شناختیم .
دوباره ، صدا بلند میکند و میگوید من وکیل هستم ؟
عروس قدری بلندتر میگوید ، بله
جناب آقا احتیاطاً برای بار سوم میگوید ، من وکیل هستم ، این دفعه عروس با صدای بلندتر جواب میدهد بله
که ناگاه صدای هلهله و قهقه و قیه جوانان اهل مجلس زنانه بلند میشود .
و جناب آقای عاقد به مجلس مردانه مراجعه میکند .
الباقی رسومات را در نوبه بعد حکایت خواهیم کرد .
ادامه دارد ....
https://eitaa.com/sheykhabdolrahim
هدایت شده از حکایتهای شِیخ عَبدُالرَّحیم
.
💐 ضمن عرض سلام و خوش آمد به دوستان تازه وارد 💐
👇برای دسترسی راحتترِ شما، لینک مستقیمِ هدایت به ابتدای حکایتها را قرار دادیم 👇
❣حکایت به گیلان بگو (اگر میخوای با من بیشتر آشنا بشی، از اینجا شروع کن)
❣حکایت چرخ گردون (اگر میخوای ماجراهای سرنوشت ساز بعدی من رو بدونی از اینجا باید شروع کنی...)
❣داستانک یافا (داستان واقعی عشق دختر یهودی و پسر مسلمان)
❣حکایت بیست سال طغیانگری (ماجرای نایب حسین کاشی)
❣حکایت یهودیان کاشان (ماجراهای یهودیان ساکن کاشان از جمله ملاموشه، عرق فروشی یوسف مختار و ...)
❣پنجره ای به تاریخ کاشان (بررسی و یادآوری آداب و رسوم شیرین گذشته کاشان، این کهن شهر تاریخی)
🍃 لطفا مارا به دوستانتان معرفی کنید...
https://eitaa.com/joinchat/1633813156Ce1a9f12310