─═༅🌹﷽🌹༅═─
#چرخ_گردون
قسمت سوم
در قسمت قبل رسیدیم به اینجا که یکی از رهبران استعمار ستیز عراقی ( آیه الله خالصی زاده ) پس از تبعید و زندان در چند شهر ایران ، به کاشان وارد شده و بر حسب اتفاق روزگار ، یکی از همرزمان قدیمی خود را بنام ( شیخ عبدالرحیم ابوالحلاج ) را در کاشان پیدا کرد و به منزل او مهمان شد .
اما قبل از نقل اقدامات تاریخی خالصی زاده ، سری بزنیم به خانه مرحوم حاج محمد ... ببینیم پس از در گذشت او وضعیت بازماندگانش چگونه است .
در نوشتار قبلی گفتیم ، عروس خانه شیخ عبدالرحیم ، شش فرزند دختر و پسر برای همسر خود به دنیا آورده و سپس پدر و مادر خود را در فاصله زمانی اندک از دست داده و در عزای آنها نشست .
در ضمن ، هم اینک عروس عزادار ، تنها وارث حجم بزرگی از ثروت پدر خویش بود .
رابطه عاشقانه شیخ عبدالرحیم با همسر جوانش ، پس از شش اولاد نه تنها توفیری نکرده بود ، بلکه اکنون در اثر درک و مدارای متقابل این زوج جوان ، کانون خانوادگی آنها گرمتر و شیرین تر و آرامبخش تر از گذشته بود .
یکی از این روزها وقتی شیخ عبدالرحیم از مسجد به خانه برمیگردد ، عروس خانم جوان به ایشان خوش آمد گفته و با یک سینی چای و مقداری شیرینی تازه و یک شاخه گل رز ، از همسر خود استقبال میکند .
شیخ عبدالرحیم از همسر مهربان خود تشکر کرد ، اما پاکت نامه ای که در سینی و زیر شاخه گل بود ، توجه شیخ را جلب نمود .
شیخ عبدالرحیم از همسر عزیز خود سوال کرد این پاکت چیست ؟
عروس خانم پاسخ داد ، مثل اینکه فراموش کرده اید امروز سالگرد تولد شماست و من واقعا شرمنده ام که نتوانستم کادویی در شان و شخصیت جنابعالی تقدیم کنم ، اما در حد توانم کادویی ناقابل برایتان تهیه کرده ام و امیدوارم به بزرگی خودتان ببخشید .
شیخ عبدالرحیم قبل از اینکه کنجکاوی خود را برای دیدن کادو بروز دهد ، رو کرد به همسر عزیزش و گفت ، وجود خود شما در زندگی من بزرگترین و ارزشمندترین مائده آسمانی ست و من همه روزه خدا را بخاطر داشتن شما شکر میگویم .
سپس بخاطر اینکه نسبت به کادوی همسر بی اعتنایی نکرده باشد ، پاکت را از درون سینی برداشته و باز کرده و دید داخل پاکت یک برگ کاغذ گذاشته است .
وقتی لایه های کاغذ را باز کرده و محتویات نگارش شده روی کاغذ را مطالعه کرد . رنگ از رخسار طلبه جوان خوزستانی پرید .
شیخ عبدالرحیم به آرامی نگاه خود را از روی کاغذ چرخاند و با مکث و سکوت به چهره درخشان همسر جوان خود خیره شد .
این نگاه پر از حرف و سوال و مطلب بود ، اما شیخ متحیر بود که سخن را چگونه و از کجا و با چه حالتی شروع کند ، ولی ظاهرا در چهره او مقداری دلخوری و گلایه دیده میشد .
بهرحال پس از لحظاتی نسبتا طولانی با حالتی گلایه آمیز همسر جوانش را با عنوان *عزیز دلم * خطاب کرد و گفت ایکاش برای این کار قبلا با من مشورت میکردید .
بلافاصله عروس خانم رشته کلام را به دست گرفته و گفت ، حدود دوازده سال است من زیر سایه شما زندگی میکنم و تا کنون سابقه ندارد بدون هماهنگی یا مشورت شما کاری کرده باشم .
اما این یک مورد استثنا است و خواستم با اختیار خود و بدون اجازه شما اینکار را بکنم که هیچ شائبه در آن نباشد .
آری ، عروس خانم جوان طی یک وکالتنامه تام و مطلق محضری تمامی حق الارث خود ، اعم از تمامی خانه و حجره و ملک و املاک و اموال منقول و غیر منقول را به شیخ عبدالرحیم تفویض نموده و گفت اختیار تمامی آنها شرعا و قانونا بعهده شماست .
اما برگردیم به ماجرای آیه الله خالصی زاده :
حدود ۷۰ الی ۷۵ سال قبل دست سرنوشت روزگار ، دو باره دو رفیق قدیمی و مبارز در حوادث و قیام های عراق را بر سر راه یکدیگر قرار داده و در گوشه ای از این سرزمین پهناور جهان در شهری بنام کاشان و در منزل شیخ عبدالرحیم آن دو را با هم مواجه ساخت .
اکنون آیه الله خالصی زاده با شیخ عبدالرحیمی برخورده که از مال و مکنت فراوانی برخورداست .
در قسمت بعدی ببینیم این دو تربیت شده مکتب دین با آن همه ثروت و مکنت چه خواهند کرد !!!
ادامه دارد ...
https://eitaa.com/joinchat/1633813156Ce1a9f12310
5.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣ آیا ائمه و معصومین مشکلات خانوادگی هم داشتند؟
#استاد_میرباقری
https://eitaa.com/joinchat/1633813156Ce1a9f12310
حکایتهای شِیخ عَبدُالرَّحیم
🍀 اللّهم! أَلْبِسْنِي زِينَةَ الْمُتَّقِينَ فِي... سَتْرِ الْعَائِبَةِ... خدایا! من رو شبیه متقین
🍀 اللّهم!
أَلْبِسْنِي زِينَةَ الْمُتَّقِينَ فِي...
حُسْنِ السِّیرَةِ...
خدایا!
من رو شبیه متقین کن تا...
اهل خوش رفتاری باشم...
📘دعای بیستم #صحیفه_سجادیه
https://eitaa.com/joinchat/1633813156Ce1a9f12310
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣با عمل خوبم ظهورت را نزدیک میکنم...
خاطره بسیار شنیدنی از #حجت_الاسلام_قرائتی
https://eitaa.com/joinchat/1633813156Ce1a9f12310
─═༅🌹﷽🌹༅═─
#چرخ_گردون
قسمت چهارم
پیش از این نقل کردیم :
آیه الله شیخ محمدمهدی خالصی زاده ، مبارز و مجاهد مظلوم ، پس از سالها مبارزه با استعمار سیاه بریتانیا و متعاقب آن ، آوارگی و زندان و تبعید ، هم اینک با استقبال گرم شیخ عبدالرحیم ابوالحلاج دزفولی ( نماینده مرحوم آیه الله آقاسیدابوالحسن اصفهانی ، مرجع تقلید عام شیعیان در کاشان ) مواجه و با افتخار میزبانی ایشان را پذیرفت .
به همین واسطه دو یار مبارز قدیمی ، برای پیگیری رسالت های دینی و سیاسی در کاشان هماهنگ میشوند .
آیه الله خالصی زاده در یک دوره سه ساله در کاشان توقف دارند که فعالیت های خود را در دو بخش دینی و سیاسی دنبال میکنند .
اما آثار اقدامات این دوره سه ساله آنچنان شگرف است که تا امروز میتوان این آثار را در پهنای ایران و جهان مشاهده کرد .
در بخش دینی ، حوزه علمیه کاشان را در مسجد بابا ولی و مدرسه سلطانی و مسجد آقابزرگ ، پس از تعمیر و مرمت حجرات ، احیا نمود .
در آن دوران ، عالمانی همچون مرحوم آیه الله العظمی راستی کاشانی ، مبارز نستوه حجه الاسلام حاج شیخ غلامرضا گلسرخی و شیخ محمد امامی کاشانی از ورودی های این مدرسه ها بودند .
مرحوم آقای گلسرخی در خاطرات خود نوشته اند ، من در جوانی نفرت عجیبی از آخوندها داشتم ، اما با آشنایی مرحوم آقای خالصی زاده و خطابه های آن عالم خبیر به قدری شیفته ایشان و قشر روحانیون شدم تا در نهایت تصمیم به کسب علوم دینی گرفته و به سلک روحانیت درآمدم .
( اساتید و همشهریان عزیز ما حیف است ، اسطوره ها و قهرمانان بزرگ کاشان ، ناشناخته باقی بمانند ، لذا مجدانه توصیه میکنیم ، سرگذشت بزرگانی همچون حجه الاسلام شیخ غلامرضا گلسرخی کاشانی را بخوانید و به دیگران نیز بشناسانید )
یکی از رسالت های بزرگ مرحوم آقای گلسرخی مبارزه با شایعات تخریبی دستگاه حکومت پهلوی بر علیه علمای بزرگ شیعه بود .
در دوران رژیم پهلوی ( گاو شیرده انگلیس و آمریکا ) رسانه های کنونی همچون موبایل و ماهواره و تلویزیون نبود ، اما رژیم توسط مستشاران خبره جنگ روانی انگلیس ، برای مبارزه با اسلام و روحانیت شایعاتی میساختند و توسط سیستم های محرمانه ، همچون ساواک این شایعات را در سطح کشور منتشر میکردند .
منباب نمونه : حجه الاسلام مرحوم آقای فلسفی واعظ و خطیب پر آوازه ایران به حد زائدالوصفی بین مردم محبوبیت پیدا کرده بود .
اما رژیم پهلوی تاب تحمل اینهمه تاثیر گذاری یک واعظ را بر ذهن و فکر مردم نداشتند ، بنابر این برای تخریب آن عالم بزرگ ، شایع کردند ، دختر ایشان از رقاصه های تهران است که در کاباره های لاله زار رقاصی میکند .
این شایعه به حدی بزرگ شده بود که در هر محفل و مجلس خانوادگی در سراسر ایران نقل محافل بود ، حتی بعضی از علمای قم نیز به آن مرحوم معترض میشدند که دختر شما آبروی اسلام و شیعه را ضایع کرده است ، که البته سکوت آقای فلسفی نیز بر دامنه این شایعه افزوده بود .
ماههای طولانی گذشته بود تا اینکه رژیم برای تظاهر به دینداری ، مجلس روضه خوانی برگزار و از سوی دیگر برای تخریب بیشتر آقای فلسفی از ایشان دعوت و بطور مستقیم سخنرانی از رادیو ایران پخش شد .
در آن منبر مرحوم آقای فلسفی از ابتدا تا انتهای خطابه در باب فضائل دختر سخن گفت .
و اینکه وجود دختر در خانه چقدر برکت دارد و پدرها و مادرها تا چه حد باید از داشتن دختر خوشحال باشند و چگونه به او مهربانی کنند و الی آخر ...
اما در پایان منبر ، قبل از ورود به مصیبت ، بدون اشاره به شایعات فقط در حد شکر گذاری ، گفت : بنده هم خدای بزرگ را شکر گذارم ، پس از پنج فرزند پسر ، خانه ام به نور وجود یک تک دختر سه ساله روشن است !!!
با همین چند جمله از رادیو سراسری آب سردی پاشید بر تمام شایعات دستگاه حکومت و رژیم شاه را با امکانات خودشان به افتضاح کشید !
و ایکاش امروزه ، در قضیه مهسا امینی و امثال این خبرهای تحریک آمیز ، هم صدا و سیمای ما چنین تبحری داشت !!!
ادامه دارد ...
https://eitaa.com/sheykhabdolrahim