eitaa logo
حکایت‌های شِیخ عَبدُالرَّحیم
621 دنبال‌کننده
958 عکس
2.1هزار ویدیو
11 فایل
─═༅🕯📜﷽📜🕯༅═─‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ " مِلَتی کِه تاریخِ خود را نَدانَد، مَحکوم بِه تِکرار آن خواهَد بود ... " . . استفاده از مطالب کانال (حکایات)، بدون درج لینک کانال شیخ عبدالرحیم، منع شرعی دارد 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─═༅🌹﷽🌹༅═─‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌ قسمت سوم در قسمت قبل رسیدیم به اینجا که یکی از رهبران استعمار ستیز عراقی ( آیه الله خالصی زاده ) پس از تبعید و زندان در چند شهر ایران ، به کاشان وارد شده و بر حسب اتفاق روزگار ، یکی از همرزمان قدیمی خود را بنام ( شیخ عبدالرحیم ابوالحلاج ) را در کاشان پیدا کرد و به منزل او مهمان شد . اما قبل از نقل اقدامات تاریخی خالصی زاده ، سری بزنیم به خانه مرحوم حاج محمد ... ببینیم پس از در گذشت او وضعیت بازماندگانش چگونه است . در نوشتار قبلی گفتیم ، عروس خانه شیخ عبدالرحیم ، شش فرزند دختر و پسر برای همسر خود به دنیا آورده و سپس پدر و مادر خود را در فاصله زمانی اندک از دست داده و در عزای آنها نشست . در ضمن ، هم اینک عروس عزادار ، تنها وارث حجم بزرگی از ثروت پدر خویش بود . رابطه عاشقانه شیخ عبدالرحیم با همسر جوانش ، پس از شش اولاد نه تنها توفیری نکرده بود ، بلکه اکنون در اثر درک و مدارای متقابل این زوج جوان ، کانون خانوادگی آنها گرمتر و شیرین تر و آرامبخش تر از گذشته بود . یکی از این روزها وقتی شیخ عبدالرحیم از مسجد به خانه برمیگردد ، عروس خانم جوان به ایشان خوش آمد گفته و با یک سینی چای و مقداری شیرینی تازه و یک شاخه گل رز ، از همسر خود استقبال میکند . شیخ عبدالرحیم از همسر مهربان خود تشکر کرد ، اما پاکت نامه ای که در سینی و زیر شاخه گل بود ، توجه شیخ را جلب نمود . شیخ عبدالرحیم از همسر عزیز خود سوال کرد این پاکت چیست ؟ عروس خانم پاسخ داد ، مثل اینکه فراموش کرده اید امروز سالگرد تولد شماست و من واقعا شرمنده ام که نتوانستم کادویی در شان و شخصیت جنابعالی تقدیم کنم ، اما در حد توانم کادویی ناقابل برایتان تهیه کرده ام و امیدوارم به بزرگی خودتان ببخشید . شیخ عبدالرحیم قبل از اینکه کنجکاوی خود را برای دیدن کادو بروز دهد ، رو کرد به همسر عزیزش و گفت ، وجود خود شما در زندگی من بزرگترین و ارزشمندترین مائده آسمانی ست و من همه روزه خدا را بخاطر داشتن شما شکر میگویم . سپس بخاطر اینکه نسبت به کادوی همسر بی اعتنایی نکرده باشد ، پاکت را از درون سینی برداشته و باز کرده و دید داخل پاکت یک برگ کاغذ گذاشته است . وقتی لایه های کاغذ را باز کرده و محتویات نگارش شده روی کاغذ را مطالعه کرد . رنگ از رخسار طلبه جوان خوزستانی پرید . شیخ عبدالرحیم به آرامی نگاه خود را از روی کاغذ چرخاند و با مکث و سکوت به چهره درخشان همسر جوان خود خیره شد . این نگاه پر از حرف و سوال و مطلب بود ، اما شیخ متحیر بود که سخن را چگونه و از کجا و با چه حالتی شروع کند ، ولی ظاهرا در چهره او مقداری دلخوری و گلایه دیده میشد . بهرحال پس از لحظاتی نسبتا طولانی با حالتی گلایه آمیز همسر جوانش را با عنوان *عزیز دلم * خطاب کرد و گفت ایکاش برای این کار قبلا با من مشورت میکردید . بلافاصله عروس خانم رشته کلام را به دست گرفته و گفت ، حدود دوازده سال است من زیر سایه شما زندگی میکنم و تا کنون سابقه ندارد بدون هماهنگی یا مشورت شما کاری کرده باشم . اما این یک مورد استثنا است و خواستم با اختیار خود و بدون اجازه شما اینکار را بکنم که هیچ شائبه در آن نباشد . آری ، عروس خانم جوان طی یک وکالتنامه تام و مطلق محضری تمامی حق الارث خود ، اعم از تمامی خانه و حجره و ملک و املاک و اموال منقول و غیر منقول را به شیخ عبدالرحیم تفویض نموده و گفت اختیار تمامی آنها شرعا و قانونا بعهده شماست . اما برگردیم به ماجرای آیه الله خالصی زاده : حدود ۷۰ الی ۷۵ سال قبل دست سرنوشت روزگار ، دو باره دو رفیق قدیمی و مبارز در حوادث و قیام های عراق را بر سر راه یکدیگر قرار داده و در گوشه ای از این سرزمین پهناور جهان در شهری بنام کاشان و در منزل شیخ عبدالرحیم آن دو را با هم مواجه ساخت . اکنون آیه الله خالصی زاده با شیخ عبدالرحیمی برخورده که از مال و مکنت فراوانی برخورداست . در قسمت بعدی ببینیم این دو تربیت شده مکتب دین با آن همه ثروت و مکنت چه خواهند کرد !!! ادامه دارد ... https://eitaa.com/joinchat/1633813156Ce1a9f12310
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حکایت‌های شِیخ عَبدُالرَّحیم
🍀 اللّهم! أَلْبِسْنِي زِينَةَ الْمُتَّقِينَ فِي... سَتْرِ الْعَائِبَةِ... خدایا! من رو شبیه متقین
🍀 اللّهم! أَلْبِسْنِي زِينَةَ الْمُتَّقِينَ فِي... حُسْنِ السِّیرَةِ... خدایا! من رو شبیه متقین کن تا... اهل خوش رفتاری باشم... 📘دعای بیستم https://eitaa.com/joinchat/1633813156Ce1a9f12310
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─═༅🌹﷽🌹༅═─‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌ قسمت چهارم پیش از این نقل کردیم : آیه الله شیخ محمدمهدی خالصی زاده ، مبارز و مجاهد مظلوم ، پس از سالها مبارزه با استعمار سیاه بریتانیا و متعاقب آن ، آوارگی و زندان و تبعید ، هم اینک با استقبال گرم شیخ عبدالرحیم ابوالحلاج دزفولی ( نماینده مرحوم آیه الله آقاسیدابوالحسن اصفهانی ، مرجع تقلید عام شیعیان در کاشان ) مواجه و با افتخار میزبانی ایشان را پذیرفت . به همین واسطه دو یار مبارز قدیمی ، برای پیگیری رسالت های دینی و سیاسی در کاشان هماهنگ میشوند . آیه الله خالصی زاده در یک دوره سه ساله در کاشان توقف دارند که فعالیت های خود را در دو بخش دینی و سیاسی دنبال میکنند . اما آثار اقدامات این دوره سه ساله آنچنان شگرف است که تا امروز میتوان این آثار را در پهنای ایران و جهان مشاهده کرد . در بخش دینی ، حوزه علمیه کاشان را در مسجد بابا ولی و مدرسه سلطانی و مسجد آقابزرگ ، پس از تعمیر و مرمت حجرات ، احیا نمود . در آن دوران ، عالمانی همچون مرحوم آیه الله العظمی راستی کاشانی ، مبارز نستوه حجه الاسلام حاج شیخ غلامرضا گلسرخی و شیخ محمد امامی کاشانی از ورودی های این مدرسه ها بودند . مرحوم آقای گلسرخی در خاطرات خود نوشته اند ، من در جوانی نفرت عجیبی از آخوندها داشتم ، اما با آشنایی مرحوم آقای خالصی زاده و خطابه های آن عالم خبیر به قدری شیفته ایشان و قشر روحانیون شدم تا در نهایت تصمیم به کسب علوم دینی گرفته و به سلک روحانیت درآمدم . ( اساتید و همشهریان عزیز ما حیف است ، اسطوره ها و قهرمانان بزرگ کاشان ، ناشناخته باقی بمانند ، لذا مجدانه توصیه میکنیم ، سرگذشت بزرگانی همچون حجه الاسلام شیخ غلامرضا گلسرخی کاشانی را بخوانید و به دیگران نیز بشناسانید ) یکی از رسالت های بزرگ مرحوم آقای گلسرخی مبارزه با شایعات تخریبی دستگاه حکومت پهلوی بر علیه علمای بزرگ شیعه بود . در دوران رژیم پهلوی ( گاو شیرده انگلیس و آمریکا ) رسانه های کنونی همچون موبایل و ماهواره و تلویزیون نبود ، اما رژیم توسط مستشاران خبره جنگ روانی انگلیس ، برای مبارزه با اسلام و روحانیت شایعاتی میساختند و توسط سیستم های محرمانه ، همچون ساواک این شایعات را در سطح کشور منتشر میکردند . منباب نمونه : حجه الاسلام مرحوم آقای فلسفی واعظ و خطیب پر آوازه ایران به حد زائدالوصفی بین مردم محبوبیت پیدا کرده بود . اما رژیم پهلوی تاب تحمل اینهمه تاثیر گذاری یک واعظ را بر ذهن و فکر مردم نداشتند ، بنابر این برای تخریب آن عالم بزرگ ، شایع کردند ، دختر ایشان از رقاصه های تهران است که در کاباره های لاله زار رقاصی میکند . این شایعه به حدی بزرگ شده بود که در هر محفل و مجلس خانوادگی در سراسر ایران نقل محافل بود ، حتی بعضی از علمای قم نیز به آن مرحوم معترض میشدند که دختر شما آبروی اسلام و شیعه را ضایع کرده است ، که البته سکوت آقای فلسفی نیز بر دامنه این شایعه افزوده بود . ماههای طولانی گذشته بود تا اینکه رژیم برای تظاهر به دینداری ، مجلس روضه خوانی برگزار و از سوی دیگر برای تخریب بیشتر آقای فلسفی از ایشان دعوت و بطور مستقیم سخنرانی از رادیو ایران پخش شد . در آن منبر مرحوم آقای فلسفی از ابتدا تا انتهای خطابه در باب فضائل دختر سخن گفت . و اینکه وجود دختر در خانه چقدر برکت دارد و پدرها و مادرها تا چه حد باید از داشتن دختر خوشحال باشند و چگونه به او مهربانی کنند و الی آخر ... اما در پایان منبر ، قبل از ورود به مصیبت ، بدون اشاره به شایعات فقط در حد شکر گذاری ، گفت : بنده هم خدای بزرگ را شکر گذارم ، پس از پنج فرزند پسر ، خانه ام به نور وجود یک تک دختر سه ساله روشن است !!! با همین چند جمله از رادیو سراسری آب سردی پاشید بر تمام شایعات دستگاه حکومت و رژیم شاه را با امکانات خودشان به افتضاح کشید ! و ایکاش امروزه ، در قضیه مهسا امینی و امثال این خبرهای تحریک آمیز ، هم صدا و سیمای ما چنین تبحری داشت !!! ادامه دارد ... https://eitaa.com/sheykhabdolrahim